نیست جز مرگ مرا تسلیتی
عشق ناکام همین عشق من است
دلم از غصه به جان آمد و جان
باز زندانی زندان تن است
بی گمان قصه ی جان کندن من
قصه ی عشق همان کوه کن است
که تو شیرین به مزارم گویی:
این همان شاعر شیرین سخن است
وین منم تیشه به جانش زده ام
نیست جز مرگ مرا تسلیتی
عشق ناکام همین عشق من است
دلم از غصه به جان آمد و جان
باز زندانی زندان تن است
بی گمان قصه ی جان کندن من
قصه ی عشق همان کوه کن است
که تو شیرین به مزارم گویی:
این همان شاعر شیرین سخن است
وین منم تیشه به جانش زده ام
[SIGPIC][/SIGPIC]
آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)