عقايد پارناسين ها
1- هنر براي هنر: هنر را بايد تنها به خاطر خود هنر تحسين و ستايش كرد و از آن هيچ استفاده اي را انتظار نداشت و تنها به دنبال زيبايي هنر بود. در واقع هنر بايد آزاد و مستقل باشد. تئوفيل گوتيه در اين مورد مي گويد: «به محض اينكه، هنر مفيد و سودمند شد، زيبايي و ارزش خود را از دست مي دهد وتنها فايده هنر زيبايي آن است.»
2- هنر تنها دليل زندگي: شاعر پارناس معتقد است كه انسان در اين دنيا با مشكلات پيچيده و مبهمي روبرو است و سرنوشت نامشخصي دارد و تنها هنر است كه مي تواند انسان را از اين سردرگمي و بحران نجات دهد. البته هنري كه عاري از هرگونه مسائل اخلاقي، فلسفي، سياسي واجتماعي باشد وتنها به زيبايي مطلوب و آرماني بپردازد، مي تواند آرام بخش روح انسان باشد.
3- پرستش زيبايي: از نظر پارناسين ها، تنها يك ديوانه نسبت به زيبايي بي تفاوت و يك فرد نخبه نسبت به زيبايي حساس است. به اين ترتيب، شاعر پارناس در شعر خود نه به دنبال دادن پيام اخلاقي و نه به دنبال بيان احساسات دروني خود است. بلكه او تمام تلاش خود را مي كند تا كمال زيبايي و آراستگي همراه با مصراعهاي آهنگين وهم قافيه را در شعر خود بكار برد.
4-عدم شخص گرايي: از نظر پارناسين ها، بيان شور، عشق و احساسات شخصي چيزي مبتذل و بي ارزش است. بلكه بايد احساسات و زيبايي هاي غيرشخصي را بيان كرد تا به زيبايي وهنر هميشگي وجاودانه دست يافت.
5- الهام گرفتن از هنرهاي باستاني: پارناسين ها هميشه نگاهشان به آثار ادبي وهنري گذشته است. براي آنان، هنر يونان و روم باستان داراي زيبايي ايده آل، آرامش بخش وجاودانه همراه بانوعي هماهنگي است و دركل تمدنهاي كهن از نظر زيبايي و فلسفي الگويي مناسب براي آنان است. در ادبيات نيز پارناسينها به ادبيات كلاسيك بسيار گرايش دارند.
6- ارج نهادن به كار: پارناسين ها به الهام شاعرانه اعتقادي ندارند. چون معتقد به كار سخت تا حد درگير شدن با مشكلات هستند. از نظر آنان عشق به زيبايي ظاهر و دستيابي به آن از طريق كار سخت به دست مي آيد.
7- يأس و بدبيني: پارناسين ها فكر مي كنندكه شعر يك هنر سخت و بيان زيبايي ايده آلي است كه توده مردم و افراد عادي قادر به درك و فهم آن نيستند. آنان زندگي را وهم و خيال و توأم با بدي و زشتي مي دانند به همين دليل نسبت به زندگي و جامعه خود بدبين و نااميد هستند.