آيا امروز در شرايطي هستيم كه بتوانيم وجود جهان هاي موازي را توضيح دهيم؟
آيا مي توانيم از تردد بين جهان ها سخن بگوييم؟
امروزه مي توانيم با احتمال خوبي ازچگونگي بوجود آمدن جهان هاي موازي صحبت كنيم و شايد روزي بتوانيم در مورد چگونگي سفر از جهاني به جهاني ديگر بحث كنيم و براي اين سفر كه امروزه تخيلي به نظر مي رسد، روشهاي عملي و فني دقيقي ارائه كنيم. اما قبل از ادامه ي كلام بر خود ملزم مي دانم از تمام دانشمندان و فيزيكدانان بزرگ تاريخ كه انسان را از خلق و خوي خرافي اساطيري به يك انسان واقعگرا رساندند و زندگي خود را صرف شناساندن طبيعت به انسان نمودند، قدرداني كنم.
طبيعي است كه روند تكامل دانش با پيگيري مداوم افرادي امكان پذير شد كه مشتاقانه در پي كشف رموز طبيعت بودند تا پرده ي جهل را از روي پيئه هاي فيزيكي كنار بزنند. در اين تلاش مداوم و طاقت فرسا، هر نگاه تازه اي به جهان از بصيرت گذشتگان ياري جست و بر دست آورد آنان افزود. مكانيك نيوتني بر انديشه هاي گاليله و كپلر استوار گشت و فضا-زمان انيشتين، قاون جهاني گرانش نيوتن را تكامل بخشيد. كارهاي فاراده و ارستد و آمپر در معادلات الكترومغناطيس ماكسول به ثمر نشست و ابهامات تابش جسم سياه به مكانيك كوانتومي انجاميد. تلاش ها و تجارب قرن بيستم زمينه ي انديشيدن به يكسان سازي نيروها را فراهم كرد و انديشه ي ابر نيرو، فيزيكدانان را نسبت به لحظه ي آغاز جهان كنجكاو كرد.
امروزه پس از صدها سال تلاش به جايي رسيده ايم كه احساس مي كنيم به يك نظريه وحدت بخش بشدت نياز دازيم تا بتوانيم لحظه ي آغاز را توضيح دهيم. بر اساس چنين نيازي است كه در طول و بويژه اواخر قرن بيستم، نظريه هاي زيبا و پيچيده و تقريباً موفقي نظير لوپ كوانتوم تئوري و ابر ريسمانها ارائه شدند. همه ي اين نظريه ها در صددند تا لحظه ي آغاز انفجار بزرگ Big Bang و يكسان سازي نيروها Unification را توضيح دهند.
اما نگرش شهودي و ساده ي نظريه سي. پي. اچ.
CPH Theory, Creation Particle Higgs
با مطرح كردن هم ارزي جرم، انرژي و نيرو، باب جديدي براي انديشيدن به فيزيك جهان مي گشايد. نظريه سي. پي. اچ. علاوه بر توجيه خميدگي فضا بر نظريه تورم مهر تاييد مي گذارد و با رياضيات بسيار ساده، ما را به درك شهودي از جهان و آنچه كه بيگ بنگ مي ناميم رهنمون ميسازد.
در نظريه سي. پي. اچ، انفجار بزرگ (بيگ بنگ) بدين صورت بيان ميشود كه لحظهاي در يك سياهچاله مطلق، يك ميدان گرانش فوق العاده عظيم، تا آن حد چگالي گراويتون (1) بالا ميرود كه ديگر فضايي براي حتي حركت دوراني (اسپين) آن وجود ندارد و در نتيجه با يك عكس العمل قوي، سي. پي. اچ. ها با سرعت بسيار بالا از مركز ميدان گرانشي خارج مي شوند.( شكل 1)
شكل 1
سپس در بيرون انفجار با يكديگر تركيب شده و بخشي از سرعت خطي، Vc آنها به اسپين تبديل ميشود و هنگامي كه چند CPH در كنار يكديگر قرار گيرند، فوتون بوجود ميآيد (شكل 2) كه نتيجه آن توليد امواج الكترومغناظيسي يعني انتقال انرژي است. در نهايت با تبديل اين انرژي به ماده و پاد ماده، ذرات بنيادي توليد مي شوند و هستهها و اتمها بوجود ميآيند .
شكل 2
دو باره به شكل 1 باز ميگرديم. همانطور كه در شكل مشخص شده چگالي CPH بعد از انفجار بزرگ در نقاط مختلف يكسان نيست و اين موضوع باعث انحراف جهان از مختصات كروي ميشود. اما موضوع بحث درون آن حلقة بيضوي ميباشد. همانطور كه در شكل پيداست، پس از انفجار بزرگ كليه سي. پي. اچ. ها به سرعت از ميدان گرانش توليد شده از خودشان خارج مي شوند. اما اتفاقي كه ميافتد تخليه كلي مركز گرانش از سي. پي. اچ. است كه منجر به از بين رفتن گرانش در نقطهاي از فضا ميشود كه اين موضوع با تعريف گرانش بوسيله نظريه سي. پي. اچ. كه گرانش جريان دائمي ميان اجرام ميباشد و در همه جا وجود دارد، كه منجر به ناتواني بشر در حذف نيروي گرانش و تأثير آن در آزمايشهاي عملي ميباشد، مغاير است. پس بايد تعدادي از سي. پي. اچ. ها به مركز گرانش باز گردند و ميدان گرانشي بوجود آورند و موجب جذب اجرام بطرف يكديگر شوند.
در نظريه سي. پي. اچ. بعد از انفجار بزرگ و شكل گيري اجرام و فروريزش ستارگان بر اثر گرانش، در نقطه اي از فضا مجدداً سياه چالهاي جديد بوجود ميآيد و با ادامه در سقوط اجرام درون سياه چاله ي مذكور، چگالي سي. پي. اچ. ها افزايش يافته و دوباره يك سياه چاله مطلق شكل ميگيرد، كه هر چيزي را كه در حوزه گرانشي آن قرار داشته باشد ميبلعد. بدين ترتيب مجدداً چگالي سي. پي. اچ. ها در سياه چاله افزايش مييابد و شرايط بحراني ايجاد مي گردد و انفجار بزرگ ديگري رخ ميدهد و جهان ديگري بوجود ميآيد.
حال اگر بدانيم در چه شرايطي و با چه چگالي از سي. پي. اچ. انفجار بزرگ رخ ميدهد ميتوانيم لحظه تولد يك جهان جديد را تخمين بزنيم.
پس با توضيح فوق ميتوانيم نتيجه بگيريم كه هر جهان، انفجار بزرگ (Big Bang) مختص خود را دارد. حال اگر بپذيريم كه تعداد كل CPH هاي هستي ثابت است و هيچ CPH از بين نميرود و متولد نميشود، به اين نتيجه خواهيم رسيد كه انفجار بزرگ و تولد جهانها تا بي نهايت نميتواند ادامه پيدا كند چرا كه در لحظهاي چگالي باقي مانده در مركز هستي به حد انفجار بزرگ نميرسد و ديگر جهاني متولد نميشود.
حال اگر به مطالب فوق نگاهي دوباره بيندازيم، متوجه ميشويم كه لحظه مشترك هر جهان، لحظة وجود يك سياه چاله مطلق آماده انفجار است. پس ميتوان با بررسي سياه چالهها راهي به جهان ديگر كه قبل يا بعد از جهان خودمان متولد شده پيدا كنيم
حال سؤالي كه ما را به نظريه سياه چالهها (سياه چالهاي در سياه چاله ديگر) رهنمون ساخته اين است كه آيا ما در يك سياه چاله قرار داريم؟
براي پاسخ به اين سؤال به نظريه تورم نگاهي مياندازيم و نيز اينكه جهان ما با شتاب زيادي در حال انبساط است. تنها جرياني از گرانش ضعيف ميان ما اجرام بر قرار است. ديگر اينكه شعاع دوران رو به افزايش است، پس در ميدان گرانش جذبي يك سياه چاله قرار نداريم.
هدف از بيان اين بحث اين است كه به اين نتيجه برسيم كه دليل انبساط جهان علاوه بر حركت دوراني و خطي اجرام درون جهان و خميدگي فضا ـ زمان، جهان ما به دليل وجود جهان هاي ديگر مجبور به انبساط است و شايد آن انرژي را كه ما انرژي تاريك ميناميم، امواج الكترومغناطيسي متولد شده از يك انفجار جديد باشد كه باعث اين انبساط ميشوند.
بدليل وجود نيروي گرانشي ميان جهاني با جهان ديگر ميتوان سياه چالهها را مركز نيروي گرانشي و دروازه ورود و خروج از جهاني به جهان دگر فرض كرد.
در پايان به عقيدة نگارنده، اين هستي ناشي از يك انفجار بزرگ نميباشد بلكه هر جهاني در اين هستي متولد يك انفجار است، و هر جهاني با توجه به سرعت خطي خاص خود كه ناشي از زمان تولد آن نسبت به ديگر جهانها است زمان خاص خود را خواهد داشت و با چنين فرضي مي توان زمان خاص هر جهاني را و در نتيجه شتاب تورم خاص آن را بدست آورد و بدنبال نقاط مشترك آن با جهان خود باشيم تا بتوان از جهاني به جهاني ديگر رفت.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)