نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: خیابان ولیعصر چگونه متولد شد؟!

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    خیابان ولیعصر چگونه متولد شد؟!

    41507

    راست و دروغش با عبداله مستوفی که تعریف کرده رضاخان مهندس را صدا کرده کاخ سعدآباد و گفته این جا یک سنگ بگذار، مهندس هم گذاشته، رفته‌اند جلوتر، باز گفته یک سنگ بگذار، گذاشته...
    عبداله مستوفی در کتاب خاطراتش (شرح زندگانی من) ماجرای ساخته شدن خیابان پهلوی (ولیعصر(عج)) را این طوری تعریف کرده که رضا شاه تصمیم می‌گیرد کاخ تابستانی‌اش را در سعدآباد یک جوری به کاخ زمستانی‌اش (کاخ مرمر) وصل کند. مهندس فردوسی، یکی از مهندسان شهرداری تهران که خیلی از خیابان‌های آن سالها را ساخته بود، برای این کار انتخاب شد. راست و دروغش با عبداله مستوفی که تعریف کرده رضاخان مهندس را صدا کرده کاخ سعدآباد و گفته این جا یک سنگ بگذار، مهندس هم گذاشته، رفته‌اند جلوتر، باز گفته یک سنگ بگذار، گذاشته، همین طور رفته‌اند و مهندس سنگ گذاشته تا قنات باغ فردوس. آن جا دیگر رضاخان گفته حالا همین راه را بگیر و برو تا تهران! خیابان ولیعصر(عج) این طوری متولد شد.

    چه کسی چنار را کاشت؟
    22 آبان 1312 در مجلس شورای ملی قانونی تصویب می‌شود با عنوان احداث و توسعه معابر و خیابان‌ها. این قانون راه را برای شهردار رضاخان، کریم بوذرجمهری، باز می‌کند تا دستور تخریب دیوارها و دروازه‌های تهران را بدهد و تهران کوچک قجری را به تهران درندشت امروزی تبدیل کند. قبل از آن فقط یک جاده خاکی بود که از پیچ شمیران در مرز شمالی تهران (خیابان انقلاب) راه داشت به دهات شمیران و مناطق خوش آب و هوا و اعیان نشین آنجا. آن موقع‌ها به آن می‌گفتند جاده قدیم و امروز اسمش خیابان دکتر شریعتی است. بعد که این خیابان ساخته شد، راه جدید شمیران محسوب می‌شد. البته قبل از آن، در زمان قاجار، پایین‌ترهای خیابان ولی عصر(عج) به صورت تکه تکه وجود داشت که آنها هم جزو خیابان‌های جدید و خارجکی شهر و برای قدم زدن شاهزاده‌ها و اعیان بود و دور و برش کاخ‌ها و باغ‌های نامداران قجری؛ از باغ فرمانفرما و کامران میرزا گرفته تا باغ اقبال‌الدوله (این باغ‌ها حالا به ترتیب شده‌اند کاخ مرمر، دانشکده افسری و بیمارستان نجات). رضاخان که آمد، اول کلی باغ قجری را صاف کرد و خیابان را تا راه آهن ادامه داد. بعد هم بوذرجمهری خندق‌ها و دیوارهای دور تهران را درب و داغان کرد و راه را برای ادامه دادن جاده باز شد. تا 1311 شمسی جاده هنوز خاکی بود. با رسیدن آسفالت به تهران، این خیابان و چند خیابان مهم دیگر تهران آسفالت شدند تا راه برای عبور ماشین‌های مرفهین بی‌درد، درست شود، اگر چه هنوز کسی آن بالاها زندگی نمی‌کرد. بعد از 1320 که شهر تهران برای توسعه شتاب گرفت، هرکسی وضعش بهتر بود، در امتداد دو خیابان منتهی به شمیران (جاده قدیم یا شریعتی و جاده پهلوی یا ولیعصر (عج)) بالا رفت و هر کس وضعش ناجورتر بود، در امتداد دو خیابان منتهی به ری (خیابان ری و جاده قم) پایین رفت. تهران بزرگ و بزرگتر شد و آن خیابان قدیمی ‌آرام آرام به ولیعصر (عج) امروزی تبدیل شد.


    مُهر مِهر امامزاده صالح (ع)
    درباره یکی از خاطره سازترین مکان‌های این خیابان
    امیرحسین مدرس: روزگاری آنها که از تکیه بازارچه تجریش دست دلشان را می‌گرفتند و پس از تسبیح فروش سر نبش، قصد ورود به امامزاده صالح بن موسی الکاظم (ع) می‌کردند، درختی ستبر، قد بلند و پر شاخسار سلامشان می‌کرد. گویی استقبال کننده‌ای کهنسال که یادگار سال‌ها نیاز و درماندگی و شوق زائران را در لابلای شاخه و برگش نهفته، آغوش گشوده است. اکنون اما از آن پیر سال و ماه که وفادار یار بود، اثری نیست و به جایش گنبد و گلدسته‌ای است که از دور چشم را می‌نوازد و دعوت می‌کند به بوسه‌ای بر ضریح و دستی به نشان ارادت بر سینه. به پندار من، تهران همچون طومار گسترده‌ای است با میلیون‌ها امضای رنگارنگ و در تردد که آغاز و انجام این طومار را حضرت امامزاده صالح (ع) در شمیران و حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در ری مهر مهر زده اند. آستان مطهر حضرت صالح (ع) پناهگاهی است برای هر آنکه آستین پاره ای دارد و دل شکسته‌ای و جان نیازمندی. کم پیش نیامده که به هنگام تشرف، کسی را در حال رازگویی و اشکباری و نیاز ندیده باشی و چه حاجت‌ها که به واسطه فیض این بزرگزاده روا شده است... . آنجا را دوست دارم؛ همان گونه که بارگاه جلالی و جمالی حضرت سلطان توس علی بن موسی الرضا (ع) را و همان گونه که آستان ارجمند حضرت سید الکریم عبدالعظیم حسنی (ع) را؛ به ویژه آنکه زمانی در غبار روبی ضریح مطهر حضرت صالح(ع) مشرف بوده‌ام و همچنین توفیق زیارت قبر آن جناب در سرداب و زیرزمین را داشته ام. ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید/ هم مگر لطف شما پیش نهد گامی ‌چند...

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. 2 کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده اند.


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/