نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 25

موضوع: تاریخ و جغرافی و چگونگی پایتختی تهران

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #11
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    قصبه، بلده شد

    تا روی کارآمدن صفویان در سده دهم هجری، تهران دیگر روستا نبود اما شهر نیز به شمار نمی آمد. چیزی بود میان شهر و روستا و شاید حق با حمدالله مستوفی مورخ سده هشتم هجری باشد که تهران این دوره را "قصبه معتبر" می خواند.
    بهره زمامداری فرزندان صفی الدین اردبیلی برای ایران کم نبود و تهران نیز از خوان امنیت و رفاهی که آنها گستردند بی بهره نماند. رخت روستایی را درآورد و جامه شهری به تن کرد. قصبه بود، بلده شد .
    نخستین بار، شاه تهماسب اول (۹۸۴-۹۳۰ هجری قمری) در ۹۴۴ هجری قمری هنگام گذر از تهران این قریه بزرگ با باغ و بوستان فراوانش را پسندید و بارو و خندقی به دورش کشید.
    این بارو که ۱۱۴ برج به عدد سوره های قرآن و چهار دروازه رو به چهار سوی دنیای پیرامون داشت، از شمال به میدان توپخانه و خیابان سپه، از جنوب به خیابان مولوی، از شرق به خیابان ری و از غرب به خیابان وحدت اسلامی (شاپور) محدود می شد. هنوز هم این منطقه از بافت تاریخی تهران به وسعت ۴۴۰ هکتار را محدوده حصار شاه تهماسبی می خوانند.
    قول معروف این است که شاه تهماسب می خواست پایتخت را که در قزوین بود به تهران بیاورد، اما یک تابستان که در تهران ماند و گرمای سوزان و آزاردهنده اش را دید، پشیمان شد. در هر صورت تهران ( و پیشتر ری) درست در نقطه اتصال شاهراه شرق به غرب و شمال به جنوب ایران قرار گرفته بود و اکنون که ری باستانی از میان رفته بود، چه جایی بهتر از تهران می توانست جایش را بگیرد؟
    حصار شاه تهماسبی حدود ۳۵۰ سال دوام آورد، اما وقتی در دوره ناصری (۱۳۱۳-۱۲۶۴ هجری قمری) تهران با جمعیت رو به افزایشش در پوست خود نمی گنجید، برج و باروی اولیه نیز بدست اهالی خراب شد. خاکش را مصالح خانه هایی کردند که در جایش سر برآوردند. حالا از حصاری که طولش ۸۵۰۰ متر بود، یک وجب هم باقی نمانده است، مثل خیلی چیزهای دیگر که می توانست اوراق هویت تهران باشد و تهران همه را دور ریخت.
    در دوره شاه عباس اول (۱۰۳۸-۹۹۶ هجری قمری) که هرجا می رسید یک پل یا کاروانسرا یا کاخی بنا می نهاد، دربخش شمالی برج و باروی شاه تهماسبی، چهارباغ و چنارستانی ساخته شد که بعدها دورش را دیواری کشیدند و به صورت کاخ و مقر حکومتی درآوردند. این همان کاخ گلستان معروف است که محل استقرار شاهان قاجار بود وهسته اصلی اش در شمال میدان ارگ همچنان پابرجاست. حقیقتا گلستانی است میان آن همه دود و دم و شلوغی و ترافیک
    در آنجا یک تعداد چنار قدیمی هست که احتمالا یکی دوتایش از همان دوره صفوی باقی مانده است. در دوره قاجار این چنارها در اشاره به چنارستان شاه عباس معروف به چنار عباسی بودند و ذهن خرافه گرای قجرها می پنداشت که جملگی بوسیله حضرت عباس بن علی بن ابی طالب غرس شده اند!

    نوه شاه عباس کبیر یعنی شاه عباس دوم (۱۰۷۷-۱۰۵۲ هجری قمری) به خلاف پدربزرگش که زمانی در تهران سخت بیمارشده و گفته بود لعنت به کسی که به تهران بیاید و در آن توقف کند، به این شهر تازه پا علاقه زیادی داشت و خیلی اوقات را در تهران سپری می کرد. فرزند او شاه سلیمان (۱۱۰۵-۱۰۷۷ هجری قمری) نیز کاخی در شهر بنا کرد که نه اثری از آن به جا مانده و نه حتی می دانیم دقیقا کجا بوده.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. کاربر مقابل از sorna عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/