کامیار تلفن آقا بزرگه رو ورداشت و شماره موبایلش رو گرفت و یه خرده بعد انگار موبایلش جواب داد که شروع کرد به حرف زدین .
ما فقط صدای کامیار رو میشنیدیم ."
_ الو ! گندم !
_ تو کجایی الان ؟
_ مگه قرار نشد که با همدیگه بریم دنبالشون ؟! ما که گفتیم باهات می آییم !
_ خب باید صبح می شد که بریم یا نه ؟! نصف شبی که پدر مادر تو خیابونا نریخته بریم پیداشون کنیم !
_ باشه ، باشه ! شماره کارتم رو بهت میدم اما اون موبایل رو چرا ورداشتی ؟
_ گوش کن ! اون موبایل عصای دستمه ! روزی ده بیست نفر با من کار دارن آخه !
_ د ...اونایی که به من زنگ میزنن اگه صدای یه دختر رو بشنون باهام قهر می کنن ! حداقل موبایل این مرتیکه سامان رو ببر که از وقتی که از مخابرات بهش دادنش ، یه دونه صدای ظریف توش ثبت نشده ! همه ش صداهای کلفت ، کلفت توش پخش شده ! موبایلش از اون موبایلای خرکی اندازه یه پاره آجر ! موبایل من کوچولو و ظریفه ، مثل همون صداها که توش پخش میشه !
_آره ، اینجاس . مواظب باش عابر کارتم رو گم نکنی ! رمزش چهار تا صفره .
گوشی رو نیگه دار .
" تلفن رو داد به من و گفت "
_ میخواد با تو حرف بزنه . تورو خدا یه کاری بکن اون موبایل رو پس بده !
_اه....!
" گوشی رو ازش گرفتم "
_ الو ! گندم !
گندم _ سلام .
_ سلام حالت خوبه ؟
گندم _ خوبم .
_ چرا اینکار رو کردی ؟ چرا صبر نکردی ؟
گندم _ باید می رفتم سامان !
_ خب با هم می رفتیم !
گندم _ نه ، این مساله مربوط به شماها نیس که باهاش درگیر بشین .
_ تو الان کجایی ؟!
گندم _ یه جا تو این شهر غبار گرفته !
_ بگو کجایی تا ده دقیقه دیگه خودمو بهت می رسونم .
گندم _ برو دنبال زندگیت سامان .
_ این حرفا چیه ؟!
گندم _ خیلی حرفا داشتم که بهت بزنم ! فکر می کردم که با همدیگه خوشبخت می شیم .
_ حالا که طوری نشده !
گندم _ دیگه می خواستی چطور بشه ؟
_ازت خواهش می کنم گندم ! برگرد !
گندم _ نمیتونم سامان ! بفهم !
_ من پیدات میکنم ! شده تموم این شهر رو بگردم ، می گردم و پیدات می کنم !
گندم _ این موبایل دیگه شارژ نداره سامان ! وقت رو تلف نکن !
_ من پیدات میکنم !
گندم _ می خوام ازت بشنوم ! هر چند که فکر نکنم بتونی بگی !
_ تو هنوز منو نشناختی !
گندم _ سخت تر از قلب کندن رو درخته ! اونجا حداقل تنهایی اما الان آقا بزرگم حتما اونجاس !
_ دوستت دارم گندم ! پیدات می کنم حالا هر جوری که باشه !
" وقتی اینو بهش گفتم یه لحظه ساکت شد و بعد گفت "
_ باید ثابت کنی که دوستم داری ! فقط یه شارژ موبایل فرصت داری !
_ دنبال دلم میام ! حتما پیدات می کنم ! مهم نیس چقدر بگردم !
" یه لحظه دوباره ساکت شد و بعد گفت "
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)