لانه‌ی موریانه‌ها شده است این خانه!...




تو

مزرعه‌ای آماده‌ی درو

من؛ مترسکی خسته.



کاش کلاغ بودم!




عطر گیسووهات را نسیم

نه از سمرقند می‌آورد، نه بُخارا

حالا دیگر همه‌ی زنانِ شهر

بووی تو را می‌دهند!




نشسته‌ای توویِ سینه‌اَ‌م

مثلِ تیرِ چندپَر!

نه می‌شود دَرَت آورد

نه گذاشت که بمانی