مرداد، ماه خوش يمني براي فوتبال ايران نبوده است. مرداد 85 و چند روز پس از بركناري محمد دادگان از رياست فدراسيون فوتبال، فيفا ايران را تهديد كرد كه به خاطر دخالت سياسيون در فوتبال، فدراسيون ايران را تعليق خواهد كرد كه چنين هم شد
آبان همان سال با وجود انكار مديران وقت سازمان ورزش، فوتبال ايران تعليق شد. تصميمي كه هنوز پس از گذشت 5 سال آثارش در مديريت فدراسيون فوتبال نمايان است اما انگار قرار نيست اين اتفاق براي فوتبال ايران درس باشد.

به گزارش ايسنا، پس از پايان تعليق فوتبال ايران و برگزاري انتخابات جنجال برانگيز اسفند 86، مي‌شد پيش‌بيني كرد كه مديران جديد فدراسيون فوتبال چه كار دشواري براي ساختن ويرانه فوتبال دارند اما واقعيت اين است كه كمتر كسي مي‌توانست پيش‌گويي كند كه چه اتفاقات عجيبي قرار است در چهار سال بعدي رخ دهد و حالا كه شش ماه تا پايان دوران عمر مديريت فدراسيون فعلي باقي است، همه هر روز آماده شنيدن اتفاقاتي عجيب از فدراسيون فوتبال هستند.

حذف تمام تيمهاي پايه‌اي در راه رسيدن به جام جهاني، ناكامي تيم ملي در رسيدن به جام جهاني آفريقاي جنوبي، شكست برابر كره‌جنوبي در مرحله يك چهارم جام ملتهاي آسيا و حذف شگفت‌انگيز تيم اميد از مسابقات انتخابي المپيك لندن شكست‌هايي بودند كه هيچ اثري از موفقيتهايي نظير قهرماني تيم نوجوانان در آسيا، قهرماني فوتسال در قاره و انتخاب به عنوان فدراسيون فوتبال برتر در سال 2009 باقي نگذاشتند تا در نتيجه اين اتفاقات، برچسب "شكست خورده" ضميمه كارنامه علي كفاشيان و همكارانش در فدراسيون فوتبال شود.

در فاصله شش ماه مانده تا پايان دوران مديريت فدراسيون فوتبال، فشارها براي استعفاي علي كفاشيان شدت گرفته، كفاشيان كه مدتهاست روزه سكوت گرفته و ديگر از آن چهره رسانه‌ايش خبري نيست، از سوي جرياني داخلي - خارجي فدراسيون با فشار زيادي براي استعفا مواجه شده و اين حلقه با استفاده از افراد پرنفوذ در بيرون از فدراسيون، عرصه را براي ماندن كفاشيان تا پايان دوران مديريتي‌اش تنگ‌تر كرده‌اند!

حتي يكي از روساي فدراسيون‌ها هم به نمايندگي از همان حلقه بيروني پرنفوذ، چندي پيش در اتاق كفاشيان، مهمان رييس فدراسيون فوتبال بود و جالب اينكه اين رييس فدراسيون به رييس فدراسيون پراهميت‌تر ديگري توصيه كرد كه از رياست فدراسيون فوتبال استعفا دهد!

به هر حال اين يك واقعيت است كه اين رييس فدراسيون به اختيار خود نمي‌توانسته چنين پيشنهادي را به كفاشيان بدهد و قطعا مقام بالاتري از او خواسته كه به ديدار كفاشيان برود و اين چنين پيشنهادي را مطرح كند. هر چند كه جواب كفاشيان به اين پيشنهاد مشخص است اما سوال اينجاست كه براي چه بايد چنين فشارهايي با هدايت از درون و توصيه خارجي بر رييس فدراسيون وارد شود؟

اگر اين اعتقاد وجود دارد كه فدراسيون فوتبال عملكرد ضعيفي داشته كه حتما چنين است، چرا برخي از دوستان سابق كفاشيان در فدراسيون فوتبال، امروز در حال فراهم كردن شرايط براي استعفاي او هستند و چطور اين افراد مسوول در فدراسيون فوتبال كه نقشي همپاي كفاشيان در ناكامي‌ها داشته‌اند به خود اجازه مي‌دهند با وجود اين نتايج آماده حضور در انتخابات آتي فدراسيون فوتبال شوند.

بعيد است كسي در اين شك داشته باشد كه اگر قرار به رفتن است، همه بايد بروند. اين سيستم فعلي فدراسيون فوتبال است كه عيب و نقص دارد و تيم فعلي فدراسيون فوتبال از بالا تا پايين اين ناكامي‌ها را رقم زده‌اند و كسي نمي‌تواند خودش را مستثني كند و بدتر از آن انقدر خودش را صاحب صلاحيت بداند كه بخواهد از دل همين فدراسيون "شكست خورده" براي انتخابات بعدي نامزد شود!

جالب است بدانيد كه حتي يكي از اين افراد داخلي با اعتماد به نفس بالايي با يكي از مديران سابق پرسپوليس هم صحبت كرده تا پس از انتخابش به عنوان سرپرست رياست فدراسيون فوتبال مسووليت كميته بازاريابي فدراسيون را به وي بسپارد!

چندي پيش علي كفاشيان پيش از جلسه محمد عباسي سرپرست وقت وزارت ورزش و جوانان با اعضاي هيات رييسه فدراسيون فوتبال، از رييس درخواست جلسه‌اي خصوصي مي‌كند و با قبول اين درخواست، پانزده، بيست دقيقه‌اي با عباسي به گفت‌وگو مي‌نشيند. او در اين جلسه تاكيد مي‌كند كه نمي‌خواهد زير بار اين فشارها استعفا بدهد اما راهي را پيش پاي عباسي قرار مي‌دهد و مي‌گويد حاضر است پيش از موعد، مجمع فدراسيون فوتبال را براي انتخاب تيم جديد مديريت فدراسيون فوتبال برگزار كند. البته پاسخ عباسي به اين پيشنهاد منفي بود و او به كفاشيان اطمينان داد كه مورد حمايتش است و براي اينكه به كفاشيان ثابت كند، پاي حرفش است به او مي‌گويد با سعيدلو و علي‌آبادي درباره روساي فدراسيونها صحبت كرده و اين دو نظر مثبتي نسبت به او داشته‌اند. در پايان جلسه، كفاشيان بار ديگر هشدار مي‌دهد كه دخالتهاي احتمالي در مديريت فدراسيون فوتبال ممكن است چه تبعات سنگيني را دوباره براي ورزش ايران به همراه داشته باشد.

به هر حال به نظر مي‌رسد با وجود اينكه خيلي‌ها معتقدند وزير جديد ورزش نبايد به امور فدراسيون‌ها دخالت كند، اين بار فدراسيون فوتبال سركشي عباسي را مي‌طلبد و او بايد مقابل جرياني كه براي تحت فشار گذاشتن كفاشيان براي استعفا به وجود آمده مقابله كند تا بلايي كه سال 85 به آن گرفتار شديم،‌ ديگر تكرار نشود.

بايد پذيرفت كه به دليل شرايط خاص فوتبال ايران در اين چند ساله، فيفا با حساسيت بيشتري اتفاقات فوتبال ايران را زير نظر دارد و اگر قرار باشد اين جريان داخلي با كمك افراد پرنفوذ بيروني و نقش‌آفريني خاصي كه بعضي از رسانه‌ها با هدايت برخي از اعضاي فعلي فدراسيون فوتبال انجام داده‌اند به موفقيت برسند، بعيد نيست كه فوتبال ايران دوباره با مشكلي تازه روبه‌رو شود.