انريكه كونگرائينس مارتين[1]
... چند بچهي همسال او در پیادهرویی بازی میکردند. استبان در چند متری ایستاد تا رفت و برگشتِ توپها را نظاره کند. سپس، مدتی که گذشت، بچهها رفتند، به جز یکیشان که تقریباً همسال استبان بود. لباسش عبارت از یک شلوار بود و یک پیراهن خاکی.
از استبان پرسید:
- اهل این جایی؟
استبان احساس کرد که منقلب شده است و ندانست چهطور توضیح بدهد که از هنگام رسیدن به آنجا، یعنی از چند روز پیش، روی تپه زندگی میکند.
بچهي دیگر پرسید:
- مال كجایي؟
- آن جا، بالای تپه.
و محلی را که از آن آمده بود نشان داد.
- اگوستینو[2]؟
استبان لبخندزنان جواب داد:
- بله، همانجا.
این اسم درست بود، اما استبان هرگز آن را چنین نمینامید. آلونکی که عمویش ساخته بود در محلهي مجاور آسمان قرار داشت و فقط استبان بود که این را میدانست.
بچهي ديگر پس از لحظهاي گفت:
- من خونهای ندارم.
تيلهای به زمین انداخت و با شدت گفت:
- تف، خونهای ندارم.
استبان پرسید،
- پس کجا زندگی میکنی؟
- تو بازار؟ مواظب میوهها میمونم و بعضی وقتها هم میخوابم.
و دوستانه اضافه کرد:
- اسمت چپه؟
- استبان.
- اسم منم پدرو[3] است.
با هم راه افتادند. کمی قدم زدند. بیش از پیش آدم دیده میشد، بیش از پیش خانه بود، در خیابان بیش از پيش ماشین دیده میشد.
استبان که اسکناس را به دوستش نشان میداد گفت:
- ببین چی پیدا کردهام.
پدرو ضمن اینکه اسکناس را میگرفت پرسید:
- اوه، کجا پیداش کردی؟
- نزدیك تپه.
- میخواي چی کارش کنی؟
- نگهش میدارم.
اما اگه من جای تو بودم باهاثش معامله میکردم. قسم میخورم.
- چه جور معاملهای؟
- هزار جور معامله میشه کرد. تو چند روز، هر کدوم میتونیم ده سول بیشتر داشته باشيم.
استبان با حیرت پرسید:
- ده سوله بیشتر؟
- تو اهل لیمایی؟
استبان سرخ شد:
- نه، اهل تارما[4] هستم.
ورودش به لیما، خانههاي پای دامنهي تپه، وسط تپه و بالای تپه را به یاد آورد. آنجا شهر را چنان زیر پاي خودش دیده بود که گمان کرده بود خودش در جوار آسمان قرار گرفته.
پدرو گفت:
- تو لیما خیلی معاملهها میشه کرد. مثلاً مجله و داستانهای مصور خرید و فوراً فروخت. امشب میتونیم پونزده سوله داشته باشيم.
- پانزده سوله؟
- بی برو برگرد. پونزده سوله، دو سوله و نیم اضافه مال تو، دو سوله و نیم ديگه مال من. نظرت چپه، ها؟...
ادامه دارد ...
-----------------------------------------------------------------------------------
.1 Enrique Congraines Martin : نويسندهي اهل پرو (1932).
2. Agustino
3. Pedro
4. Tarma
برگرفته از كتاب:
آندراده و ...؛ داستانهاي كوتاه از آمريكاي لاتين؛
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)