previos page menu page next page


صحيفه نور ج 13 صفحه 32

تاريخ: 28/5/59

بيانات امام خمينى در جمع گروهى از مردم استان باختران (كرمانشاهان)

اگر قيام لله شد پشتوانه‏اش الله است‏

بسم‏الله الرحمن الرحيم‏

قل انما اعظكم بواحده ان تقوموالله مثنى و فرادى ثم تتفكروا در عالم، نهضت‏هاى زيادى واقع شده است و انقلاب‏هاى بسيار، لكن اكثر نهضتى بوده است از يك ظالمى بر ضد ظالم ديگر از يك ستمكارى براى ستمكار ديگر. نهضت‏ها همچو نبوده است كه همه آنها نهضت‏هاى صحيح باشد بلكه غالبا نهضت‏هائى بوده است كه يك رژيم ظالمى مى‏آمده است و رژيم ظالم ديگر را از بين مى‏برده است و خودش جايگزين آن مى‏شده است و به ظلم ادامه مى‏داده است. آن دستورى كه قرآن مجيد در چند كلمه فرموده‏اند براى نهضت كه كيفيت نهضت بايد چه باشد، آن اين آيه شريفه است كه مى‏فرمايد انما اعظكم بواحده خطاب مى‏فرمايد به رسول خدا كه بگو به امت كه من يك موعظه فقط دارم و آن اين است كه قيام بكنيد براى خدا، اگر يك نفر هستيد براى خدا قيام كنيد، اگر جمع هستيد براى خدا قيام كنيد. قيام براى خدا در مقابل تمام قيام‏هائى كه طاغوتى است و اگر براى خدا نشد شيطانى است. طاغوت است و الله. قيام هم يا براى خداست، يا براى غير خدا. آن قيام، قيام طاغوتى است، غلبه ظالمى بر ظالم ديگر، غلبه چپاولگرى بر چپاولگر ديگر و قيامى كه خداى تبارك و تعالى دستور مى‏فرمايد، قيام لله است. بايد ما توجه داشته باشيم كه اگر قيام لله شد پشتوانه‏اش هم الله است. اگر شما براى خدا نهضت كرديد براى خدا قيام كرديد، براى رفع ظلم قيام كرديد و براى اجراى احكام خداى تبارك و تعالى نهضت كرديد، خداى تبارك و تعالى هم با شماست. شما ملاحظه كرده‏ايد كه از اول نهضت تاكنون چه علائم غيبى پيدا شده است و چه تاييدات الهى در اين نهضت پيدا شده است و اين دليل بر اين است كه نهضت شما لله بوده است. از اول كه شما نهضت كرديد، هيچ كس شايد احتمال اين معنا را نمى‏داد كه يك ملتى كه نه نظامى هستند و نه تدريب نظامى دارند و نه اسلحه دارند و نه ساز و برگ جنگى دارند، اينها بر يك قدرتى كه داراى همه چيز بود غلبه كنند، هيچ همچو احتمالى در دنيا داده نمى‏شد. اشخاص زيادى مى‏گفتند، از خود ما هم، از خود ملت ايران هم اشخاص سياسى، متفكر مى‏گفتند كه اين يك امر نشدنى است و نمى‏شود كه با دست خالى در مقابل يك همچو قدرتى قيام كرد، جز اينكه يك كشته‏اى بدهيم و اثرى نداشته باشد، نتيجه حاصل نمى‏شود.

آنها هم نظر مصلحت داشتند لكن بعضى‏شان كه با من صحبت كردند به آنها گفتم كه ما يك

صحيفه نور ج 13 صفحه 33

تكليفى داريم ادا مى‏كنيم. ما به شرط غلبه قيام نمى‏كنيم، ما مى‏خواهيم يك تكليفى ادا بكنيم اگر غالب شديم كه نتيجه هم به دست آمده و اگر چنانچه غالب نشديم و كشته شديم، انبيا هم خيلى‏شان، اوليا هم خيلى‏شان قيام مى‏كردند و نمى‏توانستند به مقصد خودشان برسند. ما مكلفيم كه در مقابل يك همچو ظلمى كه در آستانه اين است كه اسلام را وارونه كند و كج فهمى‏ها، اسلام را صدمه بزنند، ما مى‏خواهيم كه در مقابل يك همچو بدعت‏هائى اظهار نظر بكنيم، چه غالب بشويم و چه نشويم.

در دنيا هم متفكرين دنيا، آنهائى كه همه جهات قيام‏ها را در نظر داشتند آنها هم اعتقادشان همين‏ها بوده است كه نمى‏شود يك همچو كارى انجام بگيرد، لكن آنها از يك مطلب غافل بودند و آن اينكه فرق است ما بين قيام‏هائى كه براى خدا نباشد قيام‏هائى كه براى منفعت دنيائى باشد، براى غلبه يك كسى بر كس ديگر باشد، براى پيروزى يك قدرت بر قدرت ديگر باشد، اين قيام‏ها فرق دارد با قيامى كه لله باشد. آنها اين نكته را نمى‏دانستند كه قيام لله كيفيتش، ماهيتش با قيام‏هائى كه غير خدائى باشد، هر چه باشد، اين با هم فرق دارد. قيام لله پشتوانه قدرت خداست، پشتوانه‏اش تفنگ نيست، پشتوانه‏اش مسلسل نيست، پشتوانه‏اش قدرت خداست. وقتى قدرت خدا در بين آمد ديگر قدرتى در مقابل او نمى‏تواند عرض اندام كند و لهذا اين ملت كه سرتاسر كشور فرياد مى‏كردند كه ما اسلام را مى‏خواهيم و همه قيام كرده بودند براى اينكه كفر و نفاق و ظلم و امثال اينها را از بين ببرند و به جاى آن عدل اسلامى باشد، جمهورى اسلامى باشد، اين قيام لله بود. شواهد بر اينكه اين قيام لله بود اينكه مردم جان خودشان را در طبق اخلاص گذاشتند، جان جوان‏هايشان را با گشاده روئى در طبق اخلاص گذاشتند و به ميدان آمدند و شاهد ديگر اينكه ما با چى غلبه كرديم بر اينها، ما چه داشتيم. آنها همه چيز داشتند، آنها آمريكا داشتند، آنها شوروى داشتند، آنها همه ممالك اسلامى الا كمى را داشتند و قدرت نظامى‏شان قدرت مدرنى بود كه مى‏گويند در اين طرف شرق همچو قدرتى نبوده است و ما هيچ نداشتيم ما خدا را داشتيم و شما بدانيد كه آنها اگر چنانچه يك تاييدات غيبى نبود، در يك شب مى‏توانستند ايران را خراب كنند. شاه مخلوع هم گفته بود كه اگر من بنا شد بروم، يك خرابه‏اى مى‏گذارم و مى‏روم. لكن خداى تبارك و تعالى آنچنان رعبى، آنچنان ترسى در دل اينها انداخت كه ديگر مجال اينكه يك خرابكارى بزرگى بكنند پيدا نكردند. اذهان آنها را خدا منصرف كرد از اينكه آنطور جنايت بزرگ را بكنند، اذهان اينها را منصرف كرد از اينكه بمباران كنند ايران را، بمباران كنند تهران را، مى‏توانستند لكن خداى تبارك و تعالى دل‏هاى آنها را بر گرداند به يك معانى ديگرى و رعب در قلب آنها انداخت كه فرار كردند. اين براى اين بود كه يك نهضت اسلامى بود. در صدر اسلام هم اين قضيه رعب و فتح به رعب، نصر به رعب، اين مطلبى بوده است كه وقتى كه يك جمعيت كمى در مقابل آن جمعيت‏هاى زياد و با سلاح‏هائى كه در آن روز سلاح مدرن زياد بوده است، معذلك يك خوفى گاهى در قلب آنها مى‏افتاد كه با همان خوف، نصرت براى اسلام حاصل مى‏شد. بعد هم ديديد كه در ظرف يك سال و چند ماه تمام چيزهائى كه يك حكومت لازم دارد، ملت ما بر آن راى دادند و متحقق كردند. شما بدانيد كه در بعضى از ممالك كه انقلاب كرده‏اند، انقلاب شيطانى بعد از بيست سال، بعد

صحيفه نور ج 13 صفحه 34

از سى سال باز قانون اساسى ندارند. اين عراق نزديك ما كه حكومت جابر دارد و يك حكومت جابر، يك حكومت جابر ديگر را از بين برده است، با اينكه با تمام قدرت دارد سركوبى مى‏كند ملت خودش را، نتوانسته تا حالا يك قانون اساسى براى خودش درست كند، حالا هم باز يك عده‏اى از خدا بى خبر نشينند و حكومت مى‏كنند، حكومت استبدادى بدتر از هر استبداد. هيچ سابقه ندارد هيچ كه يك كشورى ملتش كه قيام كردند و آن رژيم فاسد را از بين بردند، بعد از يك سال و نيم مثلاً همه چيزهائى كه بايد حكومت داشته باشد اينها متحقق كردند و قانون اساسى‏شان را نوشتند، جمهورى اسلامى شان را راى دادند، رئيس جمهورشان را راى دادند، مجلس خبرگانشان را راى دادند، مجلس شوراى اسلامى شان را راى دادند، و همين چند روز نخست وزير، وزراى خودش را معرفى مى‏كند و تمام و كمال آنچه كه حكومت لازم دارد متحقق‏شود.و اين سابقه ندارد در دنيا كه همچو چيزى بشود.

با اخلاق و رفتار اسلامى اين نهضت را حفظ كنيد

ممالك ديگرى كه نهضت هم نكرده‏اند لكن در بين خودشان از باب اينكه ملت با دولت مؤافق نيست، حكومت نظامى دارند. همين تركيه نزديك به ما، شهرهاى بسيارى از تركيه حكومت نظامى است و چندين ماه است بازهم تجديد كردند حكومت نظاميش را براى اينكه ملت با دولت نيست. چرا نيست؟ براى اينكه ملت مسلمان است و دولت روى ترتيب اسلامى عمل نمى‏كند. همين عراق، ملت با اين دولت غاصبش مؤافق نيست و لهذا نمى‏تواند كه مملكت خودش را آرام كند، بايد دائما" سركوب كند مردم را و نمى‏توانند يك دولتى كه همه اركانش يك اركان صحيحى باشد، متحقق كنند و اين دولتى كه ما داريم از باب اينكه دولتى است از خود مردم، يك چيزى نيست كه از خارج تحميل شده باشد. رضاخان را انگليس‏ها تحميل بر ما كردند و محمد رضا راهم انگليسى‏ها و آمريكائى‏ها و شوروى‏تحميل ما كردند، از آن اول تحميل بود. وقتى كه رضاخان فرار كرد شايد كمتر شما يادتان باشدكه مردم در عين حالى كه گرفتار متفقين بودند و اجانب بودند لكن شادى مى‏كردند كه لااقل آمدن اينها اسباب اين شد كه اين رفت، محمد رضا هم كه رفت خودتان ديديد كه همه جا شادى و همه جا چه، وقتى هم كه مرد، همه شادى كردند. اما مملكتى كه حكومتش با خودش باشد، حكومتش‏خودش باشد، يك مملكتى است كه وقتى رئيس جمهورش يك سانحه‏اى برايش حاصل مى‏شود و آن سانحه هم حقيقتا" جزء اعجازها بود، براى اينكه اگر ديده باشيد در تلويزيون آن تكه‏هائى كه از آن هليكوپتر پخش شده بود در زمين، اينها اين عده‏اى كه بودند كه همه شان جزء رجال بزرگ ما بودند، رئيس جمهوربود، رئيس نيروى زمينى بود، رئيس‏هاى ديگرى بودند، يكى از آنها آسيب نديد و بعد هم از سرتاسر ايران يا مجلس دعا درست كردند يا تلگراف كردند يا تظاهر كردند يا راهپيمائى كردند. كجا همچو چيزى هست؟ براى اين است كه آقاى بنى صدر از خارج نيامده تحميل به شما بشود، يك قدرتى نداشته است كه آن قدرت را به شما تحميل بكند. يك نفر آدم مثل همه شما بوده بدون اينكه قدرتى

صحيفه نور ج 13 صفحه 35

داشته باشد لكن بيان كرده، صحبت كرده، مردم را متوجه كرده، مردم به او راى دادند. اين از ملت است وقتى يك چيزى از ملت شد همه ملت همراهش هستند. حالا اگر چنانچه در عراق يك سانحه‏اى براى صدام حسين پيدا بشود يا در مصر يك سانحه‏اى براى سادات پيدا بشود و اين سانحه مثلاً" به آنها ضرر وارد نكند مردم عزاگيرند و اگر آنها را از بين ببرد مردم شادى مى‏كنند. اين براى اين است كه مملكت ما جدا نيستند از هم نخست وزيرش از مردم جدا نيست،همين‏هائى است كه در آن دولت، دولت جائر حبس رفته و زجر ديده و همه مصيبت‏ها را كشيده، حالا هم ازخود شما هست، نه يك قدرتى آمده تحميل كند. مجلس خودتان و رئيس جمهورخودتان را تعيين كرديد و كسى تحميل شما نكرده.

شما اين حكومت اسلامى و اين نهضت اسلامى را قدر بدانيد و همه چيز را از خدا بدانيد و خيال نكنيد كه من و شما ونمى‏دانم غلبه كرده ايم. ما چيزى نداشتيم كه، يك وقت در ذهنتنان وارد نشود كه خير ما ايرانى‏ها خودمان چه كرديم. خير آن كه پشتيبان شما بود چون قيام لله بود، نهضت لله بود آن قدرت مطلق الهى بود كه طرفدار شما و مويد شما بود. اين را هميشه در نظر داشته باشيد و هميشه شكر كنيد خداى تبارك وتعالى را بر اينكه يك ملتى را متحول كرد از يك معانى‏اى كه در سابق بود به يك حقايق اسلامى، به يك اخلاق اسلامى، به يك رفتار اسلامى. و برادرها! رفتار اسلامى‏تان را حفظ كنيد. شما با رفتار اسلامى و با حفظ نهضت و با پيشبرد نهضت و توجه به اينكه خداى تبارك و تعالى ما را تاييد مى‏كند، با رفتار و اخلاق اسلامى اين قدرتى كه شما را به پيروزى رسانده است حفظ كنيد. اين قدرت خدايى را، اين قدرت لايزال الهى را كه با شما تا حالا با عنايت بزرگ خودش رفتار كرده است، با قصدهاى خالصتان، با تصميم بر اينكه براى خدا نهضت را پيش ببريد حفظ كنيد و مادامى كه اين معنا را حفظ كرديد خدا با شماست.

من از خداى تبارك و تعالى سلامت و سعادت همه شما را كه در مرزها و نزديك مرزها هستيد مى‏خواهم و از آقايان علماى كرمانشاه، حضرت آقاى بزرگ، آقاى اصفهانى و ساير آقايان علمائى كه از آنجا آمده‏اند و زحمت كشيده‏اند تشكر مى‏كنم و از همه شما هم كه با هم برادر هستيد و هستيم و همه ما با هم با برادرى مى‏خواهيم اين نهضت را پيش ببريم تشكر مى‏كنم و سلامت همه را از خداى تبارك و تعالى خواستارم.

والسلام عليكم و رحمه الله وبركاته‏


previos page menu page next page