previos page menu page next page


صحيفه نور ج 7 صفحه 273

تاريخ: 12/4/58

بيانات امام خمينى در جمع دانشجويان و عشاير استان فارس و كهكيلويه

فقر و محروميت موجود در جامعه، ميراثى بر جاى مانده از رژيم منفور پهلوى

بسم الله الرحمن الرحيم‏

اشكال حالا اين است كه هر طايفهاى گمان مى‏كنند كه همان محروم بودند و از همه آثار تمدن بى‏بهره، در صورتى كه مسأله اختصاص به عشاير شما ندارد، اين مسأله عمومى‏است كه در همه ايران هست. اينطور نيست كه فقط شما محروم هستيد از اين مدرسه و راه و ساير جهاتى كه مربوط به زندگى است. همين تهران كه مركز است، شايد قريب (آنطورى كه به من صورت داده‏اند) سى تا محله است كه اينها همه چيزهائى كه براى زندگى يك فردسالم هست، محرومند، آب ندارند، برق ندارند، بهدارى ندارند. تهران، نه اينكه اطراف تهران خود شهر، خود شهر تهران از اين زاغه‏نشين‏ها، چادرنشين‏ها تقريباً (از قرارى كه گفته مى‏شود) حدود قريب سى محله از اينها مركب هست كه در اثر به اصطلاح اصلاحات ارضى اينها كوچ كرده‏اند و آمده‏اند در اطراف شهر، در خود شهر، در اطراف شهر چادر زده‏اند و يك جايى كنده‏اند و آنجاها يك زندگى مى‏كنند كه زندگى آنها بسيار بدتر از زندگى عشاير است. خيال نكنيد كه جاهاى ديگر در رفاه هستند و شما نه، مسأله اين بوده است كه يك مملكتى را به آن عنايت نشده كه هيچ، مثل اين است كه يك دشمنى، يك مملكتى را بخواهد سلطه به آن پيدا بكند و مردم را از زندگى باز دارد و اشكال ديگر اين است كه آقايان گمان مى‏كنند كه اينطور امورى كه از سابق بوده، از حالا كه اين مسائل نيست، مسأله نداشتن برق و نداشتن آب و نداشتن راه و نداشتن بهدارى و نداشتن همه چيز، اينها از امورى است كه در رژيم سابق بوده است و حالا از رژيم سابق ارث رسيده، حالا چند ماه است كه الان انقلاب هست و توى انقلاب ما هستيم. الان چهار ماه و نيم است كه اينها رفته‏اند، اين دزدها رفته‏اند و هر چه هم ايران داشته برداشتته‏اند و رفته‏اند، هر چه مى‏توانستند حمل كرده‏اند و هر چه نمى‏توانستند قرض كرده‏اند از بانك‏ها و بانك‏ها را چاپيده‏اند و رفته‏اند و الان هم مانده است گردن دولت كه بايد مال بانك‏ها را بدهد. ما حالا قريب پنج ماه است كه از دست اين چپاولگرها نجات پيدا كرده‏ايم و يك مملكتى به دست دولت آمده است، به دست ملت آمده است كه هيچ چيز ندارد، اقتصادش ورشكسته است، فرهنگش عقب مانده است، مناطق ايران از مركز گرفته تا آخر الا بعضى مراكز، باقى‏اش مردم از همه آثار تمدن اينها محرومند و حالا هم بعد از اينكه يك آزادى پيدا شده است و آن زورها و فشارها برداشته شده

صحيفه نور ج 7 صفحه 274

است، يك عده‏اى ريخته‏اند توى مردم و به عناوين چپاولگرى يا مى‏كنند يا شلوغكارى مى‏كنند، چه آنهايى كه انحرافات مسلكى دارند و چه آنهايى كه انحراف مسلكى ندارند لكن از تتمه همان رژيم و از تتمه همان بساط هستند. همه جاى ايران الان اينطورى است. خوب شما تصور مى‏كنيد كه يك ايرانى كه همه چيزش را بردند و خوردند و مانده است يك خرابهاى كه نه اقتصاد صحيحى دارد و نه فرهنگ صحيحى دارد و نه ژاندارمرى صحيحى دارد و نه ارتش صحيح دارد و نه هيچ چيز و الان هم آن كه اداره مى‏كند مملكت را خود مردم هستند كه حفظ نظام و نظم را مى‏كنند، شما تصور مى‏كنيد كه بشود، امكان داشته باشد كه فوراً اين كارها همه درست بشود، همه چيزها يكدفعه صحيح بشود يا مسأله‏اى است كه همه ما بايد دست به هم بدهيم، دولت و ملت و اين خرابه را بسازيم دولت به آن مقدارى كه قدرت دارد.

بايد به مسئولين مملكتى كه وارث خرابى است مهلت داد.

شما خيال نكنيد كه دولت نمى‏خواهد بكند، دولت در صدد است، مشغول است. الان خانه‏سازى در اطراف ايران شروع شده است، راه سازى شروع شده است، امايك ايران پهناور با نداشتن وسايل آنطورى كه بايد باشد، اين لابد با تدريج بايد درست بشود، يكدفعه نمى‏شود. شما خيال كنيد كه يكدفعه بعداز انقلاب بشود همه چيز را يك روز و دو روز و يك ماه و دو ماه و يك سال درست كرد، اين نمى‏شود. اگر يك ناحيه بود، يك جا بود، ده جا بود، خوب مى‏گفتند كه اين ده جا را به موقع درست كند امايك مملكت است، يك مملكت پهناور بزرگ، همه چيزش را برده‏اند و مانده است يك مملكت چيز دست اينها. من بايد بگويم به شما كه باز هنر مى‏كنند كه اينقدر كار كرده‏اند الان مشغول به رشته‏هاى مختلف براى تعمير چيز هستند و از آن دورها شروع كرده‏اند كه مبادا اين زاغه نشينان همين جا بمانند و نروند سراغ زراعتشان، نروند سراغ كسبى كه آنجا داشتند. در هر صورت همه اين امورى كه گفتيد، صحيح است ما مى‏دانيم اينها را لكن اختصاص به محل شما هم ندارد. از خوزستان هم كه مى‏آيند همين حرف‏هايى كه شما مى‏زنيد، مى‏زنند درست هم هست. از هر جايى كه از مملكت مى‏آيند اينجا اجتماع كه مى‏كنند همين مسائل را مى‏خواهند و مى‏گويند، درست هم مى‏گويند منتها خيال مى‏كنند اين همان محل خودشان است كه اينطور است. بسياريشان مى‏گويند كه هيچ جا بدتر از محل ما نيست و حال آنكه برادرهاى ديگر نيز هم مى‏آيند و مى‏گويند هيچ جا بدتر از محل ما نيست. راست مى‏گويند، همه جا خراب است. قضيه بدترى نيست، همه جا بداست و اينطور نيست كه دولت در فكر نباشد. الان يك دولت انتقالى متزلزل است، يك دولت مستقرى ماالان نداريم، يك دولت انتقالى است. اين دولت انتقالى رابايد يك مقدارى به آن مهلت داد كه انتقال تحقق پيدا كند، جمهوريت استقرار پيدا كند، يك حكومت مستقرى بيايد، يك مجلس صحيحى باشد و بعد از اين آنوقت به فكر اين كارها بيفتيم كه بايد البته اشخاصى كه متعدى هستند آسان است، آنوقت ديگر خيلى مهم نيست اينها. شماها آن قدرت بزرگ را شكستيد اينها ديگر چيزى نيستند. در هر صورت الان بايد يك

صحيفه نور ج 7 صفحه 275

مقدارى مهلت داد. اگر راجع به خود اين رژيم يك كارى شده بود، خوب حق بود كه بگوئيدكه رژيمى‏آمده و ادعا مى‏كند من رژيم اسلامى هستم و دارد فساد مى‏كند. اما اگر يك رژيمى هست و آمده است و وارث يك مملكتى است كه همه چيز آن را برده‏اند، خورده‏اند و برده‏اند، هم آن پدر برد جواهرات ايران را و مخازن ايران را منتها گير انگليس‏ها (از قرارى كه گفته‏اند) افتاد و هم اين پسر برد. همه بانك خارج را پركردند از اموال دار و دسته اينها و هر چه هم آنجاها نتوانستند، از اينجا توانستند حمل كردند و بردند. هر چه هم امكان داشته است (از قرارى كه مطلعين مى‏گويند) از بانك‏ها قرض كرده‏اند و برده‏اند مانده يك مملكتى كه ندارد به طورى كه بتواند. الان همچو نيست كه يك خزينه‏پرى باشد و گذاشته باشند و نخواهند عمل كنند. يك خزينه خالى است نسبت به يك مملكتى. شما بايد حساب كنيد، بنابراين يك مقدارى بايد مهلت داد و همه اشكالاتى كه شما مى‏گوئيد، اشكالات صحيح است.

نياز به برقرارى آرامش براى دفع آشوبگران و استقرار جمهورى اسلامى

ما مى‏دانيم مطالب همين است كه شما مى‏گوئيد، هم باقيمانده‏هاى رژيم سابق مانده‏اند و فساد مى‏كنند و هم اشخاصى كه انحراف دارند و از خارج الهام مى‏گيرند دارند فساد مى‏كنند و ما حالا بايد همه دست به هم دهيم، كوشش كنيم كه اين حكومت دولت انتقالى منتقل بشود يعنى يك مملكتى بشود كه يك حكومت مستقرى داشته باشد. ماالان رئيس جمهور نداريم، مجلس نداريم ما مجلس لازم داريم، رئيس جمهور لازم داريم. قانون اساسى نداريم، اساس يك مملكتى قانون اساسى آن است، رئيس جمهورش است، مجلسش است، دولت مستقرش است، ما الان هيچ يك از اينها را نداريم. ماالان اينها را الحمدلله بيرون كرديم لكن به جاى او الان مايك چيز مشت پركن نداريم، نيمه كاره است اينها. و الان هم اگر شما خيال كنيد كه بخواهند مشغول بشوند به اينكه مثلاً آنهائى كه شما مى‏گوئيد، دستشان را كوتاه كنند، يك آشوبى در يك حالى هست كه آشوب بلند مى‏شود، الان براى مملكت شما آشوب ضرر دارد. الان بايد يك قدرى آرامش باشد تا كارها راه بيفتد. اگر بخواهند با فرض كنيد آشوبگرى و با جلوگيرى از اينها يك شدتى به خرج بدهند، اين جز اينكه يك آشوبى بلند بشود و ما نتوانيم اصل اين حكومت مستقرى كه در نظر است، اين را برقرار كنيم. الان بايد يك قدرى آرامش كرد شما پنجاه و چند سال شماها صبر كرديد و اعقابتان و آنهائى كه جلوتر از شماها بودند در طول تاريخ شاهنشاهى تحت اين فشارها و ظلم‏ها بودند و شما هم هرچه يادتان است از اين مسائل بوده است، هر چه يادتان است حبس بوده گرفتارى بوده است و اينها و چارهاى نداشتيد جز اينكه صبر كنيد، حالا البته الحمدلله آزاد شديد، دست‏هاى آنها كوتاه شده است و كسى نيست كه شما را بگيرد ببرد حبس بكند، چه بكند، باقى مانده است يك دستهاى و تفالهاى از اينهائى كه حالا خيال مى‏كنند مى‏شود يك ماهى از آب گل آلود گرفت. الان اگر بخواهند (تنها عشاير شما كه نيست، سرتاسر ايران است) اگر بخواهند الان شروع كنند به اينكه اينهائى كه دارند آشوب مى‏كنند، سركوبى بكنند، الان اسباب اين مى‏شود كه يك

صحيفه نور ج 7 صفحه 276

اختلافاتى در همه ايران پيدا بشود. از آن طرف هم كه دارند دامن مى‏زنند به اين اختلافات. در خود شهر تهران چقدر دامن مى‏زنند به اختلافات. چقدر ايجاد اختلاف كرده‏اند، در ساير شهرها همين طور، در عشاير همين طور، در جاهاى ديگر همه جا خرابكاران مشغول خرابكاريند كه يك فرصتى پيدا بكنند و يك آشوبى درست بشود و نتوانيد مملكت خودتان را چه بكنيد و بگويند اينها مردمى هستند كه آشوبگرند و اينها مردمى هستند كه نمى‏توانند اداره بكنند و محتاج به اين هستند كه يك كسى بيايد و اداره‏اش بكند و خداى نخواسته دوباره يك قلدرى را بياورند بگذارند اينجا و بساط اول را برگردانند. بايد يك قدرى صبر كرد تا يك حكومت مستقر پيدا بشود و شما بدانيد كه الان هم در همين حكومت انتقالى، اينها شب و روز مشغول اين هستند كه طرح بدهند براى اصلاح، براى اينكه درست بكنند، براى اينكه به حال مردم رسيدگى بكنند لكن مجال مى‏خواهد اينطور نيست بشود يكدفعه يك دولت انتقالى، دولتى كه همه چيز را مى‏بيند خراب است، يكدفعه بتواند درست كند، نمى‏توانند درست كنند. نه اينكه نخواهند درست كنند، خيلى هم مى‏خواهند، از خدا هم مى‏خواهند كه بتوانند چند روزه مسأله را درست كنند، مطلبى نيست كه بشود. شما يك خانه وقتى كه در يك جائى خراب بشود، بخواهيد درست كنيد 6 ماه لازم است اگر همه چيز آن مهيا باشد اگر نباشد كه هيچى. يك مملكت اينطورى است حالش، نه شما، همه جا، شما محيط خودتان را مى‏بينيد، مى‏بينيد گرفتارى‏ها چه هست و آن هم كه از بختيارى مى‏آيد محيط خودش را مى‏بيند، آن هم كه از اطراف خراسان مى‏آيد محيط خودش را مى‏بيند و از محيط ديگر خبر شنيده، آنجا را ديده، علناً ديده، عيناً ديده. بايد قدرى صبر بكنيد آقا. الان اگر بخواهيد اينطور اختلافات را درست بكنيد، همين نقشه‏اى است كه اينهائى مى‏خواهند، آنهائى كه مى‏خواهند ما را نگذارند يك حكومتى پيدا بكنيم، يك جمهورى اسلامى محقق بشود، همين‏ها دامن مى‏زنند به اختلافات و اگر بنا باشد خودمان هم زياد بكنيم اختلافات را، آنها از آن طرف دامن بزنند، سرحدات و مرزهاى ما هم كه از اطراف دارند اخلالگرى مى‏كنند، يك وقت يك مملكتى بشود كه نشود سر و ته آن را به هم آورد، خداى نخواسته نتوانيد اداره كنيد مملكتتان را و گرفتارى و مصيبت بار بيايد. يك قدرى بايد تحمل كرد، البته راه نداريد واضح است، آشوبگرها هستند آنجا، همه جا هستند. نمى‏دانم حمام و بيمارستان و اينها، از اول نداشتيد حالا هم نداريد، ما هم مى‏دانيم نداريد، خيال نكنيد كه نخواهند درست كنند، مى‏خواهند و انشاءالله هم مى‏شود اينها، اما يك قدرى، يك قدرى صبر، به اصطلاح اينها صبر انقلابى لازم است و اين تحمل و صبر مى‏خواهد كه انشاءالله به تدريج اين كارها درست بشود.

براى تثبيت نظام، بايد به انتخاب اشخاص متعهد به اسلام همت گماشت‏

من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه همه ما را در راه اسلام و در راه كشورمان همه ما توفيق بدهد كه همه ما در نظرمان اين بايد كه كمك كنيم و بسازيم اين را. البته اينطور خرده اشخاصى كه از سابق مانده‏اند و اينها پايگاهى هم ندارند در بين مردم، اينها چيزهايى نيستند كه قابل

صحيفه نور ج 7 صفحه 277

باشند. اينهايكدفعه تمام مى‏شود. اساس اين است كه اين حكومت مستقر بشود. ما اين مراحلى كه الان توى راه هستيم، مراحلى كه بايد طى بكنيم، ما الان قانون اساسى‏مان در دست رسيدگى است كه رسيدگى به آن كنند. بعد هم اشخاصى را بايد انتخاب كنيد، خود شماها انتخاب كنيد، انتخاب كه مى‏كنيد، يك اشخاصى كه عالم باشند، اسلامى باشند، متعهد به اسلام باشند و اعتقاد به جمهورى اسلامى داشته باشند و ملى باشند، به چپ و راست گرايش نداشته باشند، يك همچو اشخاصى را خودتان كه در بين خودتان البته هستند انتخاب مى‏كنيد و مى‏فرستيد براى اينكه قانون اساسى را ببينند. سرنوشت شما با قانون اساسى است ببينند قانون اساسى را، بعد كه قانون اساسى تصويب شد، مجلس شوراى ملى را درست كنند، بعد هم رئيس جمهور و بعد از اين آنوقت با جديت اين كارها را بكنند. الان دارند مى‏كنند نه اينكه خيال كنيد نمى‏كنند، الان مشغولند، هم خانه سازى را در اطراف ايران مشغول شده‏اند و دارند مى‏سازند و هم پاكسازى را كه انشاءالله مى‏شود و خواهد شد و هم چيزها و راه‏ها را. اينها به فكر هستند و مشغولند و منتها كار بزرگ است، يك مملكت است، يك ناحيه نيست كه زودى بشود اداره‏اش كرد، يك مملكت است، بايد به تدريج دست بشود. انشاءالله خداوند همه شما را توفيق بدهد، مويد باشيد و همه مان براى اسلام انشاءالله كوشا باشيم، كار بكنيم و همه ما در سازندگى كمك بكنيم، كمك دولت را بكنيم و كمك اسلام را بكنيم.

والسلام عليكم ورحمة الله و بركاته


previos page menu page next page