previos page menu page next page
صحيفه نور ج 6 صفحه 278
تاريخ: 5/3/58
بيانات امام خمينى در جمع گروهى از تكنسينهاى پزشكى اورژانس تهران
تمام اعمال نيك و بد انسان در ماوراء طبيعت يك صورت مجسم دارد
بسم الله الرحمن الرحيم
البته فرق است مابين شنيدن و ديدن. ما در اين جنايات آخر مصيبتهائى كه بر جوانهاى ما و اطفال ما وارد شد از دور مىشنيديم و شما ديديد و اين خيلى فرق مىكند، ما در خارج خدمتهاى لفظى مىكرديم و شما عملى، شما در ميدان بوديد در ميدان مبارزه به كار خودتان و مسؤوليت خودتان عمل مىكرديد و شما در كارتان از كار ما بالاتر بود. البته ما هم در زمان شاه سابق كه جوان بوديم با مشاهده، چيزهائى ديديم لكن اخيراً شماها ديديد كه بر سر اين ملت چه آمد و شما حالا احساس مىكنيد كه اينهائى كه مىخواهند اخلال كنند كه همان رژيم را با صورت ديگرى، نه رژيم شاهنشاهى، با يك صورت ديگرى همان مسائل سابق پيش بيايد و به ملت ما همان بگذرد كه ديديد. شما بيشتر احساس ناراحتى مىكنيد شما بهتر خيانتهاى اين قشرهائى كه مىخواهند آشوب كنند و در آشوب، از خارج، ديگران، آنهائى كه ما را غارت كردند، آنهائى كه جوانهاى ما را با توطئههاى آنها به خاك و خون كشيدند، برگردند، شما بيشتر احساس ناراحتى بايد بكنيد براى اينكه شما ديديد كه چه كردند و ما شنيديم كه چه كردند، هر چه بايد بكنند، و رفتند و انشاء الله به جزاى خودشان، هم در اينجا و هم در آنجائى كه جاى جزاست خواهند رسيد. بعضى از كارهاست كه جزاى او در اين دنيا نمىشود، امكان ندارد، هر جانى يك نفر آدم است، مثل ساير مردم است، يك جان دارد و يك حيات دارد، اين جانى اگر چنانچه ده هزار نفر را كشته باشد ما بخواهيم براى ده هزار نفر اين را مجازات كنيم چطور مجازات كنيم؟ يك جانى كه صد نفر را به آن طرزى كه مىدانيد در شكنجه قرار داده يعنى آن طرزى كه شنيديد در شكنجه قرار داده، حالا ما بخواهيم اين را مجازات كنيم، چطور مجازات كنيم؟ نمىشود، يك جان دارد و غايت امر اين است كه او را بكشيم يا با مجازات و شكنجه بكشيم، - اما اين كه - او كه يك شكنجه نكرده، يك نفر نكشته كه يك كشتن در مقابل يك كشتن و يك شكنجه در مقابل يك شكنجه باشد. شكنجهگرهاى ما كه از خارج هم تعليم ديدهاند، اينها فوج فوج مردم را شكنجه كردهاند، آنهائى كه جوانهاى ما را كشتهاند، بعضى از آنها عدد بسيارى از جوانهاى ما را كشتند و از بين بردند، اينها آنقدرى كه ماها مىتوانيم شكنجهشان كنيم و ماها مىتوانيم جزايشان بدهيم يك امر ناچيزى است. لكن يك جاى ديگرى هم هست كه در آنجا شكنجههائى است كه ما نمىتوانيم بفهميم و
صحيفه نور ج 6 صفحه 279
آن از خود اعمال است، اينطور نيست كه نظير اينجا يك فراشى از خارج بيايد و شكنجه كند، خود عمل انسان اگر چنانچه صالح باشد، خود آن عمل در آنجا به انسان مىرسد و اگر چنانچه عمل ناصالح باشد، همان عمل به او مىرسد. فمن يعمل مثقال ذره خيراً يره و من يعمل مثقال ذره شراً يره خود عمل را مىبيند. هر ذرهاى كه انسان عمل مىكند يك صورت ماوراء طبيعت دارد، اينجا زبانش را آدم دراز مىكند. زبان درازى مىكند، يك مسلمانى را، يك مومنى را فحش مىدهد، غيبت مىكند، آن مومن فرض كنيد در آمريكاست شما از اينجا به او فحاشى مىكنيد يا غيبتش را مىكنيد، در آنجا كه اين زبان اينقدر دراز شده است در آنجا صورتش اين است كه همين زبان دراز شود تا آنجا از رويش عبور مىكنند. در حديث است كه زبان درازى اينجا، آنجا صورت دارد. اين شكنجههاى ناجوانمردانهاى كه به جوانهاى ما كردند، هر شكنجه صورت دارد در آنجا، هر داغى كه كردند داغ مىشوند آنجا، همين عمل آنجا صورت پيدا مىكند، همين عمل شكنجه مىشود آنجا. اين اعمال انسانى كه شما كرديد و در يك موقعى بود كه همه در زجر و در شكنجه بودند و شما يك چنين عمل انسانى كرديد و آنها را براى معالجه برديد، همين در آنجا صورت دارد، همين عمل شما يك صورتى در ماوراى طبيعت دارد كه ماوراى طبيعت را حالا نمىتوانيم بفهميم، انبياء مىفهميدند و خداى تبارك و تعالى اطلاع داده است. پس شما هر كارى كه انجام بدهيد و ما هر كارى كه انجام بدهيم، چه كار خوب و چه كار بد، همان را خواهيم ديد، اينطور نيست كه مخفى شود از كسى، خود عملى كه انجام مىدهيم در آنجا متحقق مىشود ملكات انسان، يكى هست كه ملكه خوب دارد و يكى هست كه ملكه زشت دارد، همين ملكات در آنجا تجسمى دارد، تحققى دارد. در نفس انسان ملكه است، ملكه خيانت، طبيعتش طبيعت خائن است، در اينجا انسان ابتدا كه به دنيا مىآيد، همه چيز در انسان به طور استعداد هست يعنى تحقق باز ندارد، اما قابل است. اين بچهاى كه به دنيا مىآيد قابل است كه ملكات صالحه پيدا كند و قابل است كه ملكات رذيله، اگر سعى كرد در آن طرف ملكات رذيله كمكم اينها تحقق پيدا مىكنند و باطن ذات انسان يك موجود رذل مىشود. گاهى انسان يك كارهائى مىكند كه مناسب با يك جور حيوانى است، درندگى لفظى هم باشد كه مردم را با فحاشى، با اينطور چيزها آبرويشان را مىريزد (درندگى است اينها) يا درندگىهاى ديگرى دارد، اين ملكهاى در انسان پيدا مىشود كه يك ملكه درندگى است. انسان وقتى از اينجا منتقل مىشود به يك ماوراى اينجا، همان ملكه درندگى مطابق با يك صورتى كه مناسب با آن هست مىشود، به يك صورت حيوانى، حيوانى درنده متناسب با آن متحول مىشود. مىگويند گاهى اوقات انسان چند تا صورت آنجا دارد صورتهاى مختلف دارد، در طرف اعمال صالحه هم اينطورى است.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)