((نجوا))
ای غم مقدس عشق
درد عاشقانه ی من
ای دلیل زنده بودن
بهترین بهانه ی من
فاصله بین من و تو
از زمین تا آسمونه
از شکفتن شقایق
تا غروب یک خزونه
فاصله بین تو من
تورو داشتن ونداشتن
قصه ی زندگیم اینه
با توبودن و نبودن
با تو بودن و نبودن
قصه ی زندگیه من
هر نفس یاد توبودن
به تو اما نرسیدن
فاصله بین من و تو
از زمین تا آسمونه
از شکفتن شقایق
تا غروب یک خزونه
با همه دوریه دیروز
دل به امروز تو بستم
اگه فردا هم نباشه
باز به انتظار نشستم
من هنوز در انتظارم
انتظار کهنه دارم
تا بهار از تو بیاید
تن به پایز میسپارم
فاصله بین من و تو
از زمین تا آسمونه
از شکفتن شقایق
تا غروب یک خزونه