فرقه پژاک ، از 1384 تا امروز، نه تنها برای کرد و کردستان، مفید و مثمر ثمر نبوده است بلکه کاملا کردستیز و عامل تخریب زیستن و حیات آرام و آزاد در کردستان بوده است . برخلاف ادعاهای توهم آلود و احساسی ، وقتی اسم پژاک مطرح می شود کلمات و عبارات " ترور، بمب، اعدام، چپاول، انفجار و..." در ذهن تداعی می شود . . .
بولتن نیوز نوشت:

روزگار غریبی است ... انگار کسی حمیت و غیرت وطن ندارد ..." سوت و کف های سرمستانه ای که عده ای برای کشته شدن سربازان ایرانی کشیدند و انتظار بی تابانه شان برای اینکه بارزانی در برابر ایران واکنش نظامی نشان دهند، بیش از هر چیز نشان داد که اینان تنها در پس عناوین روزنامه نگار و فعال حقوق بشر و ... پناه گرفته اند و در نهایت تجزیه طلبانی هستند حامی گروه های تروریستی مثل پژاک که به دنبال تجزیه ایران از هر طریق ممکن هستند".

آری سخنی به حق گفت. در همین چند روز بود که ناگهان حمله پر فریب و رمالی شروع شد... اول بيانیە جمعی از زنان کرد در محکوميت جنگ افروزی های جمهوری اسلامی ايران، بعد نامه سرگشاده ۳۰۰ فعال مدنی و سیاسی خطاب به افکار عمومی پیرامون حمله‌ی نظامی جمهوری اسلامی ایران به کردستان عراق... ناگهان همه در پشت یک فرقه تروریست قاچاقچی مواد مخدر، پنهان شدند، در و دیوار را با های های کردن ، پر کردند! ... نوشتند که تجاوز سپاه به خاک کردستان عراق محکوم است ، اما کسی نپرسید ترور سرباز ایرانی چه ؟

کردها مردمانی سخت کوش ، مبارز، آزادی طلب و صبورند. مرزبانانی که سال ها در سیه روزی و حرمان و فقر زیسته اند و شاید همگان بر این اعتراف اند که این جامعه پر استقامت و صبور ، از قدیمی ترین ایرانیان اند و صاحب خانه این مرز و بوم و تاریخ مبارزات آنان علیه استبداد و ظلم هم در لابلای اکثر کتاب های تاریخ، مکتوب یا مکتوم مانده. کُردها امید به آینده و زیستن آزاد و آرام دارند و نان شرافت خورده اند... اما در کردستان، تروریست و آدمکش نبوده، هرچند خود بزرگ ترین قربانی ترور بوده است... اما امروز، مرضی خطرناک تر از سرطان در این دیار شیوع یافته که البته وقایع و واقعیت ها را گفتیم و نوشتیم... هرچند گروهی مدعی آزادی بیان در سایت شان، خود نوشتند و خود سانسور کردند و خودنویس سیاه بر حقایق کشیدند که مبادا دوستان قلم به دست شان، برنجند!

آنچه را گفتیم ، فرقه پژاک به زبانی فراتر از توهین و اتهام و جنجال و تهدید به مرگ، پاسخ منطقی نداشت که جامعه ایرانی بخواند و بداند؛ با صدای بلند در صدای آمریکا گفتم که این رجاله های خونخوار کیستند ؛ ناگهان سایت صدای آمریکا مملو از فحش شد، توهین ها و ناسزاهای عجیب اما تکراری و مشابه، سایت ها از اهانت و تهمت پر شد ، بعد قدم رنجه فرمودند سازمان دستور داد که به زبان های کردی و فارسی و ترکی و ... برنامه ای ویدئویی بسازند و بعد در کانال تلویزیونی نوروز و ... ساعت ها کارشناسان کرد ترکیه و خواهان کردستان بزرگ و مقلد اوجالان، تحلیل ها فرمودند و عاقبت کار، در نشریه فرقه ای شان، حکم مرگ نوشتند ! .... که البته دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندانم ! اما شک ندارم که جامعه ایران و جوان ایرانی، با هر قوم و گروهی ، این فرقه را نخواهد پذیرفت.

در کنار سایت ها و وبلاگ های روشنگرانه ضد پژاک ؛ بنا به وظیفه و نداری درونی ام ، بارها نوشته و گفته ام که فرقه پژاک ، از 1384 تا امروز، نه تنها برای کرد و کردستان، مفید و مثمر ثمر نبوده است بلکه کاملا کردستیز و عامل تخریب زیستن و حیات آرام و آزاد در کردستان بوده است . برخلاف ادعاهای توهم آلود و احساسی ، وقتی اسم پژاک مطرح می شود کلمات و عبارات " ترور، بمب، اعدام، چپاول، انفجار و..." در ذهن تداعی می شود. تحت عنوان جعلی "حرکت آزادیخواهی کرد"، حیات و زیستن را در کردستان نشانه رفته است. هرجا سخن از ترور و کشتار است، نام پژاک می درخشد، و هرجا سخن از اغتشاش و آشوب و ترور باشد حتما پاي اين فرقه درميان است . گفتم که واژه پژاک - مخفف پارتیا ژیانا ئازادا کوردستانی ( حزب حیات آزاد کردستان ) – اسمی بی معنا است.

فرقه پژاك هميشه تلاش دارد تا خود را چهره‌يي معصوم ، مظلوم، محقر، آرام و دموكراتيك معرفي نمايد، ولي رفتارو كردار اين فرقه فرزندخوانده‌ي پ.ك.ك بيشتر نشانگر تروريست بودن آن است تا دموكراتيك بودن. به هیچ عنوان ارزشی برای آزادی و حقوق بشر قائل نیست . فرقه ای که جز - فریب دختران و زنان ، وادار کردن مردم به همکاری، آنهم به زبان گلوله و تهدید ؛ به گلوله بستن بی گناهان و گزارش امنیتی به حکومت دادن، ممنوعیت ازدواج و سو استفاده از دختران بی سواد و روستایی ، تظاهر به عدالت و برابری ، ترور منتقد و متعرض ، حامی هميشگی اغتشاشات و آشوب ها و ترورها. استفاده ابزاری از کودکان، ترانزیت و قاچاق مواد مخدر ، رجز خوانی ، شانتاژ ، عقده گشایی در سایت ها و وبلاگ ها – به هیچ هنری آراسته نیست !

انگار باید کر و لال بود و در برابر خودکامگی اوجالان، رهبر تحمیلی و خودخوانده ، تکریم و ستایش و کرنش کرد، توهم و دروغ آنان را درباره زندانی سیاسی کُرد را باور کرد ، در ساختن کمپین های امضا " دفاع از حقوق زندانیان سیاسی " و مخالفت با " سرکوب اوپوزیسیون " شرکت جست و امضا کرد، و اگر تاملی کرد و جستجویی، اتهام ها سرازیر می شود اما کسی نمی داند کجای این گیتی پهناور کسی را در حین عملیات تروریستی مسلحانه دستگیر می کنند و بعد او را به القاب " روزنامه نگار، فعال حقوق بشر، فعال زنان و ... " بی گناه مزین می فرمایند ؟ جوان های بی سواد و ساده لوح فاقد سواد الفبای سیاست را زندانی سیاسی بنامند ؟

فریب افکار عمومی با شهید سازی در فرقه پژاك ، هم خوره ای است که به جان جوانان كرد ایرانی افتاده، هيچ ابايي هم از دروغ گفتن و وقاحت ندارد. با اوج بزرگنمايي و بازی با احساسات مردم، شخص را قهرمان و بُتي می سازد و به مردم تحميل مي‌كند كه پرستش كنند. در سایت های اینترنتی، مرثیه ها نوشته می شود... که مغز جوانان كٌرد را شستشو دهند و جذب كنند. انگار هرچه تعداد "شهيد" بيشتر باشد به همان اندازه در ميان ملت محبوب قلوب می شود و پایگاه قوي براي سياست در جامعه پيدا مي‌كند و جایگاهی در میان سازمان های حقوق بشری.

نباید پرسید که از اين خون ريختن‌ها چه كسي سود مي‌برد؟ آيا كُردها بهره‌مند مي‌شود؟ مردم ایران ؟ فایده موج سازی و مرثیه های احساسی و غیرواقعی، چیست ؟ براستی چه کسی برنده و ذینفع این اعدام بود؟ ... جز پژاک، هیچ کس !

روزگاری که به دستور اداره امنیت سوریه اوجالان، 11000 جوان کرد سوریه را گوشت دم توپ کرد تا علیه ترکیه بجنگد، این همه فعال حقوق بشر کجا بودند ؟ بعدها اوجالان به کردهای عراق آتش گشود و صدها کرد را به خاک و خون کشید، و بعدها کردهای عراق پرسیدند: اوجالان که سالها با جمهوری اسلامی همکاری کرد، کمک سازمان امنیت سوریه بود و علیه صدام حسین گلوله ای شلیک نکرد، چگونه می تواند مدعی 4 کردستان باشد ؟ پس من کرد ایرانی هم حق دارم بپرسم که چرا باید دنبال و پیرو اوجالان باشم ؟ یعنی در ایران من قطع الرجال است که جان عزیز را فدای عبدالرحمن حاج احمدی مداح اوجالان و این فرقه ای منزوی و بی ماهیت و سردرگم کنم ؟ جامعه کردها، آنقدر متوهم، ناآگاه و نازل عقل شده اند که اين حرف‌هاي بي‌اساس و دروغ را باور كنند؟

اما باید گفت ، جامعه کردهای شریف و نجیب، ملتی هشیار و آگاه و بیدارند و به جای احساساتی بودن، واقع بین هستند. در خاورميانه ، تفکر غالب بر جامعه با ترور و تروريسم هم‌پيمان نمی شوند. مردم انسان دوست و اهل زیبایی و زندگی كُرد و ايراني، ملتي با هزاران سال تاريخ شرافت و كرامت، اجازه نفوذ ترور در زندگيشان را نخواهند داد. کرد ها خاطرات تلخی از جنگها ونا آرامی ها و ظلم ها دارند. از روز نخست تا امروز، مردم کرد را با مصیبت ها و مشکلات فراوانی روبرو بوده

فرقه پژاک - که با ترور و خشونت شکل گرفت، همواره می خواهد خود را با تبلیغات و پرخاش در برابر نقدها، تبرئه شود و با ادعا، خود را تشکیلاتی با اهداف سیاسی در راستای تحقق خواسته های کرد قلمداد کند، یکه تاز میدان مسائل کردی است و خود را نماینده کردها می داند، آیا چنین است ؟ ...

این فرقه و باند راهزنان در چند عملیات تروریستی، ده ها سرباز و غیر نظامی کرد را در مناطق کردنشین ایران هدف قرار داد و تمام انسان های آزاده و رسانه های مختلف این حرکت را ترور وحشیانه را محکوم کردند که با این گونه رفتارهای غیرانسانی به چهره مردم کرد لطمه وارد می سازد و هیچ وقت نماینده مردم کرد نیست بلکه پژاک تهدید بزرگی علیه کردها است این فرقه مدارس ساخت دولت در مناطق کردنشین را تخریب می کرند و معلمان را کشتند تا نشانه ای از حضور دولت در منطقه نباشد . با اسلحه و بمب و ترور، کدام خواسته را می توان محقق کرد ؟

پژاك به غده ای سرطاني براي مردم ایران و كردستان تبديل شده و با سلب امنيت از مناطق كردنشين زمينه حضور هر گونه سرمايه گذاري در كردستان را از بين برده و ارمغانی جز بدبختی و نکبت برای کرد و ایرانی نداشته اند، و مجموعه عواملی که باعث شده است این فرقه نتوانند افکار عمومی کرد و ایرانی و جهان را به خو جلب کنند و روز به روز منزوی تر شوند به چند دلیل است : عدم داشتن.تعریف مشخصی از مسئله کرد ، حمایت مستقیم خارجی از این فرقه ، احساسی بودن رفتار و گفتار اعضا و رهبران آن، بیسوادی اعضای آن ، عدم سازگاری تحلیل آنها با واقعیت های جامعه کردستان ، جاه طلبی و مقام طلبی ، فضای دیکتاتوری درون گروهی و... حال، صبح تا شام هم این فرقه مارکسیست-لنینیست ، بگوید که برای حقوق مردم کرد مبارزه می کند ! اما میزان سطح آگاهی جامعه کردستان عملا از این فرقه و گروه ها بسیار بالاتر است..

مردم کرد، هویت و تاریخ و زبان شان در میان ایرانیان ، قابل احترام است و با پژاک و پ ک ک ، معرفی نمی شود. کردها در حرکت اجتماعی و سیاسی مردم ایران، همگام با جامعه راه خود را می روند – حتی اگر این قافله ایرانی ها تا به روز حشر، لنگ باشد – اما دلیلی ندارد که – به خاطر خوش آیند و یا موضع گیری کسی و حکومتی و حزبی و ... – چشم بر واقعیت ها ببندیم ، و در این چند روز، دست زدن، سوت زدن و هورا کشیدن سرمستانه از عده ای متوهم – که خود را روزنامه نگار و فعال حقوق بشر و ... می نامند - برای کشته شدن سربازان ایرانی – فارغ از نوع حکومت و دولت، شاهنشاهی یا اسلامی - خود جای تامل دارد