خرم تويي ، گاوم تويي





برگرفته از كتاب هزار دستان نوشته اسكندر دلدم


« ظل السلطان » وقتي حكمران اصفهان بود، « حسينقلي خان بختياري » را كه يكي از سران ايل بختياري بود به اصفهان دعوت كرد .
روز كه حكمران و ميهمان و با جمعي از بزرگان شهر در تلار قصر نشسته بودند ، كردي از اتباع حسينقلي خان با سرو پاي برهنه وارد شد و سلام كرد .
خان سر بلند كرد و چون وضع او را ديد ، خشمگين شد و گفت : براي چه به شهر آمده اي ؟ مرد لر گفت : براي زيارت شما !
خان گفت : احمق ،خر و گاو و گوسفندها را رها كرده و چندين فرسنگ راه را پياده آمده اي مرا زيارت كني !
مرد لر تعظيمي كرد و گفت : « خان ! خرم تويي ، گاوم تويي‌،‌ گوسفندم تويي »