سلطان سنجر در قفس آهنين





برگرفته از كتاب هزار دستان نوشته اسكندر دلدم


صحبت از قفس آهنين شد ، بدنيست بدانيد در تاريخ ، يك سلطان ديگر هم كارش به حبس در قفس آهنين كشيده شده است و آن سلطان سنجر مي باشد .
اقوام غز ،چادر نشينان بيابان گردي بودند كه در نيمه اول قرن ششم هجري براي چراگاههاي وسيع ، از رود سيحون گذشتند و وارد سرزمين بلخ شدند .
به دستور سلطان سنجر ، غزها در حوالي بلخ اقامات كردند و قرار شد تمام طايفه غز كه چهل هزار خانوار بودند ، سالي بيست و چهار هزار راس گوسفند به رسم خراج بدهند . اما مامور تحويل خراج ، بر سر تعيين جنس گوسفند بين حاكم بلخ ( نماينده سلطان ) و غزها اختلاف افتاد كه در جريان اين غائله ؛ غزها ، امير قماج حاكم برگزيده سلطان راكشتند و شروع به قتل و غارت زنان و كودكان كردند . در پي اين حادثهدلخراش ، سلطان سنجر با لشكريان فراوان بهجنگ با چادر نشينان مهاجم رفت ، غزها كه جان خود را درخطر ديدند ، هجوم آوردندو شكست سختي به لشكريان سلطان سنجر وارد كردند ، آنگاه سلطان سنجر را در حال فرار دستگير كردند و او را در قفس آهنين انداختند .
غزها در پي اين پيروزي ، «مرو» را سه شبانه روز غارت كردند و سپس به نيشابور و ديگر بلاد خراسان تاختند و هر جا رسيدند ، كشتند ،‌سوزاندند و ويران كردن . سطان سنجر مدت چهار سال در قفس آهنين غزها بود تا اينكه پس از فرار جان سپرد .