حقوق شهروندي به زبان ساده

آشنايي با اصطلاحات حقوق كيفري


خبرگزاري فارس: شهروندان با اصطلاحات تخصصي حقوقي آشنايي كامل ندارند،افراد ناگزير روزي سر از مراجع قضايي در مي آورند تا امورشان حل و فصل شود اما با اصطلاحات، واژه ها و عبارات حقوقي و قضايي آشنايي ندارند، اين بخش از حقوق شهروندي به توضيح اصطلاحات حقوقي مي‌پردازد.

A0834006


به گزارش خبرنگار قضايي فارس، معمولاً شهروندان با اصطلاحات تخصصي حقوقي آشنايي كامل ندارند و اين يك امر طبيعي است اما در زندگي روزمره و نيز روابط پيچيده اجتماعي، افراد ناگزير روزي سر از مراجع قضايي در مي آورند تا امورشان حل و فصل شود.

از طرفي پس از رسيدگي به دعاوي در دادگاه ها، رأي صادر مي شود. در اين آرا خواننده به اصطلاحات، واژه ها و عباراتي بر مي‌خورد كه يا معني آنها را نمي‌داند يا آنكه تصور ديگري از آن عبارت يا واژه در ذهن دارد كه برخلاف تصور اوست. براي آشنايي هر چه بيشتر خوانندگان، به توضيح برخي از اين اصطلاحات مي‌پردازيم:

جرم: هر فعل يا ترك فعلي كه در قانون براي آن مجازات يا اقدامات تأميني و تربيتي تعيين شده باشد، جرم محسوب مي‌شود.
به عنوان مثال، عمل كلاهبرداري كه بردن مال ديگري به نحو متقلبانه است، جرم است (فعل) يا خودداري از كمك به مصدوم عليرغم امكان كمك رساني به او توسط راننده، جرم محسوب مي‌شود (ترك عمل).

مجازات: پاداش و پاسخ قانوني جامعه به مجرم در قبال عمل مجرمانه‌اش، مجازات ناميده مي‌شود. اعمال مجازات منجر به اصلاح مجرم خواهد شد و باعث مي‌شود كه او از اين پس به توافقات اجتماعي احترام بگذارد. اين مجازات‌ها در نظام كيفري كشور ما عبارتند از: حدود، قصاص، ديات، تعزيرات و مجازات‌هاي بازدارنده.

حد: به مجازاتي گفته مي‌شود كه نوع ميزان و كيفيت آن در شرع تعيين شده است. براي مثال مجازات شراب‌خواري براي مرتبه اول 80 ضربه تازيانه است يا حد زناي با محارم قتل است. در اين گونه موارد در صورت اثبات جرم، قاضي نمي‌تواند در نوع و ميزان مجازات تغييري دهد.

قصاص: به مجازاتي گفته مي‌شود كه مجرم به واسطه ارتكاب قتل يا آسيب بدني عمدي تحمل مي‌كند و بايد با عمل مجرمانه او برابر باشد.
براي مثال اگر كسي مرتكب قتل عمدي شود، مجازات عمل او اعدام است و همانطور كه جان ديگري را گرفته، جان خود را نيز از دست خواهد داد. البته صاحب خون يا ولي دم مي‌تواند از حق قصاص گذشت كند.

ديه: مالي است كه به سبب ارتكاب جرم نسبت به تماميت جسماني يا اعضاي صدمه ديده، از طرف مجرم پرداخت مي‌شود. براي مثال ديه شكستن استخوان ران پاي يك مرد كه بهبود پيدا كند، معادل بهاي هشت نفر شتر است.

تعزير: مجازاتي است كه نوع و مقدار آن در شرع تعيين نشده و به نظر قاضي واگذار شده است مانند حبس يا جزاي نقدي.
بايد توجه داشت كه در كشور ما جرايم تعزيري مطابق اصل قانوني بودن جرايم و مجازات‌ها در قانون آمده و قاضي تنها در حدود مجازات‌هاي تعريف شده قادر به اعمال مجازات است. براي مثال مجازات جرم خيانت در امانت مطابق ماده 674 قانون مجازات اسلامي سه تا پنج يا شش سال حبس است.

مجازات بازدارنده: مجازاتي است كه از طرف حكومت با هدف حفظ نظم و مراعات مصلحت اجتماع در قبال تخلف از مقررات و نظامات حكومتي تعيين مي شود مانند تعيين محل كسب و لغو پروانه. البته مرز بين اين دسته جرايم و جرايم تعزيري به خوبي تعيين نشده و بين اهل فن نيز اختلاف نظر وجود دارد.

توضيح: در جرايم عمدي تعزيري يا بازدارنده، دادگاه مي‌تواند به عنوان تكميل مجازات، مجرم را از حقوق اجتماعي يا از اقامت در نقطه يا نقاط معين ممنوع كند يا او را به اقامت در محل معيني مجبور كند.

اقدامات تأميني و تربيتي: به تدابيري گفته مي‌شود كه دادگاه براي جلوگيري از تكرار جرم درباره مجرمين خطرناك اتخاذ مي‌كند. (مجرمان خطرناك به اشخاصي گفته مي‌شود كه سوابق روحي و اخلاقي آنان و كيفيت ارتكاب جرم و جرم ارتكابي‌شان، آنان را در مظان ارتكاب به جرم در آينده قرار دهد). اين اقدامات هنگامي اعمال مي‌شوند كه كسي مرتكب جرم شده باشد. براي مثال اقداماتي چون نگهداري مجرمان ديوانه در تيمارستان و مجرمان ولگرد در كارگاه‌هاي كشاورزي و صنعتي.

تخفيف و تبديل مجازات: دادگاه مي‌تواند تحت شرايطي مجازات‌هاي بازدارنده يا تعزيري را تخفيف داده يا تبديل به نوع ديگري كند تا اعمال مجازات به حال مجرم مناسب‌تر باشد.

براي مثال شخصي با انگيزه شرافت‌مندانه يا نيت رفع گرسنگي كودك بي سرپرستي مرتكب سرقت مواد غذايي مي‌شود. در اين حالت دادگاه مي‌تواند به جاي حبس يا شلاق، مجازات او را به جزاي نقدي تبديل كند يا مدت حبس او را كاهش دهد. اما جهاتي كه به دادگاه اجازه مي‌دهد تا از اين حق خود براي تخفيف يا تبديل مجازات استفاده كند عبارتند از:
- گذشت شاكي يا مدعي خصوصي در جرايم غير قابل گذشت مثل سرقت، كلاهبرداري.
- اظهارات و راهنمايي‌هاي متهم براي شناخت شركاء و معاونان جرم يا كشف اشيايي كه از جرم تحصيل شده است.
- وجود اوضاع و احوال خاصي كه متهم تحت تأثير آنها مرتكب جرم شده باشد. مانند: رفتار و گفتار تحريك آميز طرف مقابل يا وجود انگيزه شرافتمندانه در ارتكاب جرم.
- وضع خاص متهم يا سابقه او در جامعه.
- اعتراف متهم به ارتكاب جرم قبل از تعقيب در مراجع قضايي يا اقرار او در مرحله تحقيق كه در كشف جرم موثر باشد.
- اقدام يا كوشش متهم با هدف تخفيف اثرات جرم و جبران زيادي ناشي از آن.