سوالی که گاهی در زمان های دور ونزدیک به عناوین مختلف مطرح می شد واکنون نیز مورد توجه می باشد مسئله سن ازدواج است .ازدواج امری زیبا ونیکو بوده ودر دین مبین اسلا م مورد توجه واهمیت واقع شده است
برای ایجاد یک عقد وعلقه صحیح وسالم باید طرفین از شرایط لازم برای این پیوند برخوردار باشند در غیر این صورت بنای ازدواج متزلزل خواهد شد .ازجمله شرایط مهم دراین رابطه توجه به سن طرفین برای انعقاد عقد می باشد .
موضوع سن ازدواج مقوله ای نیست که تنها از لحاظ حقوقی مورد عنایت حقوقدانان وقانونگذار باشد بلکه ابعاد روانی ،اخلاقی واجتماعی را نیز با خود بدوش می کشد.

اهمیت این موضوع شاید به دوجهت مورد توجه است: اول، درست وصحیح بودن عقد نکاح .دوم، حمایت از دختران برای ازدواج در سنین پایین وجلوگیری از آسیبهای ناشی از این موضوع تا آنجا که یکی از دغدغه ها ودشواری های اجتماعی یک جامعه آن است که چگونه تمایلات جنسی زن ومرد را در نهادهای حقوقی واخلاق اداره کند. بدین معنا که تا چه حد در این باره دخالت کند واین موهبت الهی را در مسیری درست ودور از تشنج وجدایی با تدابیر قانونی واخلاقی سامان دهد .

از آنجایی که دختران و پسران پس از گذراندن سنین 6 تا 12 سال هویت جنسی خود را شناخته وتفاوت هاوکاستی های یکدیگر را در می یابندطبیعتا این موضوع آنان را به ایجاد یک پیوند ورابطه با جنس مخالف سوق می دهد اینجا آنچه مورد توجه قانونگذار است ارتباط مشروع بدور از خطا ولغزش است تا به تبع آن ارتباط سالم جامعه نیز مصون وسلامت باشد .

موضوعی که باعث پیچیدگی این موضوع می شود آن است که گاه شرایط روانی وجنسی ازدواج برای دختر وپسر در سنین پایین مهیا است اما جامعه ویا حتی خانواده طرفین نمی توانند به این موضوع رضایت دهند ،واضح است که این مطلب گاه به شرایط یک جامعه از لحاظ فرهنگ وآداب ورسوم وسنت های حاکم برآن وگاه به اوضاع و احوال شغلی واقتصادی برمی گردد .

به عنوان مثال در هر جامعه ای اگر پسر ویا دختری بخواهند ازدواج کنند باید حد متوسطی از تحصیل را داشته باشند ویا توانایی واجازه کار در آن جامه برایشان فراهم باشد ویا اینکه بتوانند یک خانه اجاره کنند واز عهده ی هزینه های یک زندگی در حد متوسط برآیند در عین حال از رشد عقلی وکمی تجربه برای اداره یک زندگی معمولی برخوردار باشند .
ازدواج تنها تامین کننده ابعاد جسمانی یک فرد نیست بلکه سازندگی روحی واخلاقی وپیشرفت های علمی شغلی ومعیشتی نیز به یک زندگی مستحکم وسالم وابسته است.

از این رو سیاست قانونگذاری باید به گونه ای باشد که اولا امکان زناشویی وازدواج زودتر جوانان فراهم آید ویا دست کم آن را ممنوع ومتوقف نسازد ودر این راستا سن ازدواج را بیهوده بالا نبرد واز سوی دیگر از آنجایی که هدف قانون وجامعه در امر ازدواج وتشکیل خانواده سلامت زوجین وفرزندان ناشی از این پیوند مقدس است لذا باید اراده وشعور سالم نیز مورد توجه قرار گیرد که منظور همان رشد عقلی وروانی برای ازدواج است تا مسئولیت های ناشی از این ازدواج تمییز وروشن شود.