اساطیر ایران
ایرانیان باستان جهان را گرد و همواره مانند بشقابی تصور می کردند.در نظر انان آسمان فضای بی پایان نبود بلکه جوهری سخت همچون صخره ای از الماس بود که جهان را مانند پوسته ای در بر گرفته بود.
زمین اصلی دست نخورده و هموار بود نه دره ای ونه کوهی خورشید وماه واختران بالای زمین بی حرکت در وسط آسمان.همه چیز آرام تا زمانی که شر به عالم وارد شد.
آسمان را شکست و به آن داخل شد به آب فرو رفت ودر میان زمین تاخت و زمین لرزید و کوه ها پدید آمدند .
کوه اصلی البرز بود که 800 سال طول کشید تا از زمین بیرون بیاید.دویست سال طول کشید تا به ستاره پایه(نام طبقه ای در آسمان)و 200 سال تا خورشید پایه و 200 سال هم به منتهی الیه آسمان رسید((فکرش رو بکن 1400 سال تا آخر آسمون راه بوده!!!))
***نکته جالبی که در مورد پیدایش جهان به نظرم میاد سخن قرآنه که ذات دنیا تاریکی بوده تا زمانی که خدا روز رو آفرید و روز چون لباسی دنیا رو فرا گرفت.

1.vayu (ویو)
یکی از اسرار آمیز ترین خدایان هندو ایرانی است.خدای باد.خدایی که در ابر باران زا زندگی می دمد ودر طوفان مرگ.
وی از نفس غول جهانی که دنیا از بدن او ساخته شده پیدا شده و هم اهورا مزدا و هم اهریمن برای او قربانی میکنند!
در حالی که اهورا مزدا در بالا و روشنایی واهریمن در پایین و ظلمت ویو در مابین آنها ودر خلا حکمرانی می کند.