سارگون دوم" در سال 714 ق . م بعد از تابع کردن ايالت "پارسوا" به منطقه ماننايي "سوري قاش" نيز كه در دست اورارتو بود، حمله كرد. "دياكونوف" اسامی 26 مكان جغرافيايي و 26 نفر از حاكمان ايالت "پارسوا"ی ماد ( منطقه کرمانشاه امروزی ) را كه آشوريان در کتيبه های "سارگون دوم" ذكر كرده اند را در کتاب "تاريخ ماد ص 516-517" ذكر كرده است و همه اين اسمها مربوط به اقوام التصاقي زبان ميباشد. لذا در منطقه پارسوا نيز هيچ نشانی از اقوام وحشی به اصطلاح آريايی نبود.
با اينکه شاهان آشوري هميشه ماننا را مورد حمله و تجاوز قرار ميدادند ولی "سارگون دوم" بنا به اتحادی كه با "اولو سونو" بسته بود با ماننا به صورت يك دوست و متحد رفتار ميکرد و به قولي كه به شاه ماننا داده بود عمل كرده و اراضي غربي ماننا (منطقه گونئ، قاراداغ، خوی، سلماس و تبريز ) را كه در مدت نزديك به يك قرن در اشغال اورارتو بود گرفته و در اختيار دولت ماننا قرار داد. "سارگون دوم" که حالا شاه ماننا را مديون خود کرده بود، چند ماه بعد خودسرانه به تصرف "ماد مركزی" كه در آنزمان تابع ماننا بود، ادامه داد و در عوض اين كمك، دولت ماننا مجبور بود كه دست آشور را در اشغال ماد مركزي آزاد بگذارد. ( منبع 2 ص 322 )
شاهان محلي ماد مرکزی ( از جمله ديوك ) با درک اين حقيقت كه، شاه ماننا در آن شرايط قدرت مدافعه از آنها را در برابر تجاوزات آشور را ندارد، از شاه اورارتو كمك خواستند. "ديوک" از بزرگان يکی از طوايف قديمی "قوتتی" ساکن منطقه شمالی "قيزيل بوندا" بود، که از قرنها قبل حاکميت آن منطقه را در دست داشتند. "ديوک" که تابع دولت ماننا بود، مخفيانه پسرش را پيش "روسای اول" شاه اورارتو فرستاده و از او درمقابل حملات آشوريان کمک خواست.
"روساي اول" نيز برای اجابت درخواست "ديوک"، در سال 716 ق . م 22 قلعه ماننايي هم مرز با آشور را متصرف شده و "ديوك" را تشويق به جدايي از ماننا كرد. "سارگون دوم" بعد از باخبر شدن از اتحاد بين "ديوك" و "ساردوي اول" شاه اورارتو، در سال 715 ق . م به ماد مركزي لشكركشي كرده و منطقه تحت حاکميت ديوک را نيز تصرف کرد، ديوك و عائله اش را اسير كرده وبه "هامات ( خامات )" در شمال سوريه تبعيد كرد. "خيشتريتی" پسر "ديوك" و شاه بعدی ماد نيز جزو تبعيديان بود. "سارگون دوم" آن 22 قلعه را از اورارتوها پس گرفته و بعد از يكسال به دولت ماننا برگرداند. بعضي از تاريخدانان عقيده دارند كه "ديوك" همان "ديوكس" ميباشد كه "هرودت" به آن اشاره كرده است. ( منبع 4 جلد 1 ص 202 )