ضرب المثل ها


* «اسب پیر نصیب دباغ می‌گردد» ضرب‌المثل آلمانی
* «از اسب فرود آمد و بر خر نشست.»
* «اسب خوش‌رو هم گاهی سكندری می‌خورد.»
* «اسب دونده جو خود را زیاد می‌کند!»
* «اسب را عقب درشكه بستن»
* «اسب را گم کرده عقب نعلش می‌گردد.»
* «اسب، ران را می‌شناسد!»
* «اسب زین‌كرده است!»
* «اسب شاهی را بردند نعل ببندند، سوسك هم پایش را بلند كرد.»
* «اسب عاریه کم‌خوراک و تندرو است!»
* «اسب نجیب را يك تازیانه بس است.»
* «اسب و استر به هم لگد نزنند.»
* «اسب و خر را كه پهلوی هم ببندند، اگر هم‌خو نشوند، هم‌بو می‌شوند.»
* «اسبی را که سر پیری سوقانش کنند، به درد میدان قیامت می‌خورد.»
* «اگر آقایت را سوار الاغ دیدی بگو: عجب اسب قشنگی!»
* «بارالها به حق هشت و چهار، گیوه‌پا را مكن به اسب سوار»
* «به اسب شاه گفته يابو»
* «به قاطر گفتند پدرت كیست؟ گفت: اسب آقادائیم است.»
* «سر خر بودن بهتر از دم اسب بودن است»
اسب در شعر فارسی

* «آن‌كس كه بداند و بداند كه بداند// اسب شرف از گنبد گردون بجهاند»
o فخر رازی

* «ابله شده‌ای، وفا ز زن می‌طلبی؟// اسب و زن و شمشیر وفادار که دید؟»
o ناشناس

* «اسب تازی در طویله گر ببندی پیش خر// رنگشان همگون نگردد، طبعشان همگون شود»
o روحی

* «اسب تازی دو تك رود به شتاب// شتر آهسته می‌رود شب و روز»
o سعدی

* «اسب تازی شده مجروح به زیر پالان// طوق زرین همه در گردن خر می‌بینم»
o حافظ

* «اسب فربه شود، شود سركش»
o سنایی

* «اسب لاغرمیان به كار آيد// روز میدان، نه گاو پرواری»
o سعدی

* «اسب می‌تاخت با شکوه و دلیر// که کند فعل شیر بچه شیر»
o مکتبی شیرازی

* «اسبی که صفیرش نزنی می‌نخورد آب// نه مرد کم از اسب و نه می کمتر از آب است»
o منوچهری دامغانی

* «اگر اشتر و اسب و استر نباشد// کجا قهرمانی بود قهرمان را»
o ناصرخسرو

* «اگر سکندر با شاه هم‌سفر بودی// ز اسب تازی زود آمدی فرود به خر»
o فرخی سیستانی

* «ای بسا اسب تیزرو كه بمرد// خرك لنگ جان به منزل برد»
o سعدی

* «راه‌رو را فاقه و نعمت كند منع از سلوك// اسب راه آن است كو نه فربه و نه لاغر است»
o علی‌شیر نوایی

* «ز دریا برآمد یکی اسب خنگ// سرون گرد چون گور و کوتاه‌لنگ// دمان همچو شیر ژیان پر ز خشم// پلنگ و سیه خایه و زاغ چشم»
o فردوسی

* «مر سگان را عید باشد مرگ اسب// روزی وافر بود بی‌جهد و كسب»
o مولوی

* «نه برگزاف سکندر به یادگار نوشت// که اسب و تیغ و زن آمد سه‌گانه از در دار»
o ابوحنیفه اسکافی
* «هركسی را كه بخت برگردد// اسبش اندر طویله خر گردد»
o ناشناس

* «هست مامات اسب و بابا خر// تو مشو تر چو خوانمت استر»
o سنایی

* «یا رب اين نو دولتان را بر خر خودشان نشان// كاین همه ناز از غلام و اسب و استر می كنند»
o حافظ