نذر می كنم نذر سرم, خودم می خورم با پسرم
نذوری كه میان خود و اقارب پخش بشود

نعل پیدا كرده پی اسبش می گرده
طماع, خام طمع

نفهم تر از گوساله پرس ( پرست) مرده پرس!
به كس یا كسانی كه حیات افراد را توجه نداشته, در مماتشان زاری و اشك نثار نموده بزرگ و چنین و چنانش بكنند!

نه كلاگیس, گیس میشه, نه مرد بی قباله شوور
بی اعتباری معاملات پا در هوا

نه دو بند انگشت, نه صد من منت!
رد محبت و عنایت منت گذار

عسل در باغ هست و غوره هم هست // زلیخا هست و فاطمه كوره هم هست
نظر به خوب و بد و زشت و زیبا با هم بودن
خوب و راحت مطلق وجود نداشتن, دوری جستن از انتظار دوست و همسر و روزگار بدون نقصان و عیب.