خبرآنلاین: می گوید با لبخندش می شناسنش! خودش نقل می کند که در خانه وقتی عصبی میشود آنقدر باید آیه وقسم بخورد که افراد خانواده باور کنند که وی عصبانی است. از جمله معدود وزاریی بود که کسی حدس نبودش در دولت دهم را نمی زد.پس از دو سال کوچ از این وزارتخانه از روزهایی می گوید که وارد دولت نهم شد و مسوولیت مدیریت بزرگترین وزارتخانه کشور را بر عهده گرفت و روزهایی که ناچارشد پس از سالها از این وزارتخانه خداحافظی کند.در دولت دهم اگر می پذیرفت می توانست با سمت هایی چون سفیر ایران در چین حضور داشته باشد اما به گفته این وزیر نفت دولت نهم پایبندی اش به نفت دلیل رد تمام این سمت های دولتی بوده است.امروز می توان علامحسین نوذری را درطبقه هشتم ساختمان نفت پارس واقع در خیابان میرداماد ملاقات کرد. وی به عنوان رئیس هیات مدیره این شرکت همچنان به نوعی با نفت درگیر است. روزی از روزهای تابستان مهمان کافه خبر شد با همان لبخند همیشگی و از هر دری سخن گفت.این گفت وگو در دو بخش تهیه شده که بخش اول آن مربوط به گپی در خصوص فرازو فرودش در نفت است که در ادامه می خوانید:
بهتر از خاطرات حضورتان برمسند مدیریت نفت گفت وگو را آغاز کنیم.چه شد که وزیرشدید؟
فردای روزی که آقای سعیدلو برای تکیه بر صندلی نفت رای نیاورد من در مسافرت بودم که یکی از دوستان حدود ساعت 10 شب با من تماس گرفت و گفت آقای احمدی نژاد می خواهد من را ببیند.همانموقع پس از اتمام تماس تلفنی در جمع خانواده رفتم و موضوع را مطرح کردم و گفتم احتمالا دعوت رئیس جمهور برای دیدار در راستای پیشنهاد وزیر شدن است.
در این نشست چه گذشت؟
به نظرم جلسه خوبی بود، مسایل متنوعی مطرح شد. نکاتی در ذهن اقای رییس جمهور درباره نفت و نفتیها بود که بخشی از آنها مطرح شد و بنده نیز پاسخ هایی دادم. آقای رئیس جمهور در آن جلسه از سوابق کاری و فعالیت های سیاسی بنده سوال کردند و بعد هم بحث هایی در مورد نگاه من به نفت و همچنین دیدگاه های خودشان برای پیشبرد امور نفت عنوان شد.
مهمترین موضوعات مورد بحث چه بود؟
آقای احمدی نژاد حساسیت خاصی روی نوع و نحوه اجرای بعضی از قراردادهای نفتی بویژه قراردادهای بای بک یا بیع متقابل داشت. ایشان نقدی هایی بر آن داشتند که در چارچوب کلیاتی مطرح کردند. من هم ضمن باز کردن چارچوب قراردادها عرض کردم که با اصل قرارداد بیع متقابل موافق هستم اما نیازمند یکسری بازنگری است که البته در دوران مدیریتی بنده نسخه بازنگری شده قراردادهای بیع متقابل تدوین شد و چندین قرارداد هم منطبق با نسخه بازنگری شده ، منعقد شد. البته باز هم اشکالاتی داشت که اطلاع دارم باز هم در حال بهینه شدن است.
در مورد مافیای نفت هم صحبت شد؟
بله در خصوص مافیای نفت هم سخن به میان آمد. ایشان نظراتی داشتند که به نظر می رسید بیشتر در قالب گفته ها و شنیده ها جمع بندی شده بود. بعد هم از سوابق کاری بنده پرسیدند من هم به طور مختصر از 17-18سال سابقه کار در مناطق نفت خیز جنوب گفتم و اینکه دو دوره نماینده مجلس بوده ام.نکته ای که آخر این نشست احمدی نژاد از من پرسید چطور است که شما با چنین سوابق کاری در لیست افراد معرفی شده برای تصدی پست وزارت من نامی از شما ندیدم؟
این اولین نشست حضوری شما با آقای احمدی نژاد بود؟
بله؛ تا پیش از این هیچگونه دیداری با ایشان نداشتم.
چطوری به آقای رئیس جمهور معرفی شده بودید؟
از طریق دوستان مشترک.
یعنی در لیست مشترک وزرای معرفی شده به ایشان نبودید؟
دوستان مشترک زیادی آمدند و پیشنهاد دادند که من را به ایشان پیشنهاد بدهند اما من به دو دلیل مخالفت کردم.و اتفاقا همین را در جواب سوال آقای احمدی نژاد دادم.اول اینکه ایشان یکی از دوستان بنده را نامزد این سمت کرده بودند .و مهمتر از ان این بود که من در دوره انتخابات به ایشان رای نداده بودم و به رقیب ایشان رای داده بودم.بنابراین با شناخت نسبی که به کابینه دولت ها داشتم می دانستم باید کسی وارد کابینه دولت شود که در مسیر رای و انتخابات با وی همراهی کرده باشد.
واکنش احمدی نژاد در مقابل این دلایل شما چه بود؟
ایشان در پاسخ به بنده تاکید کرد در مورد دومین دلیلتان محوریت خاصی ندارم.برای من صداقت و کار مهم است.بنابراین شما را می خواهیم برای سرپرستی نفت تعیین کنیم و اگر از کارکردن با یکدیگر راضی بودیم بعد به مجلس معرفی شوید.
پاسخ شما چه بود؟
در پاسخ به ایشان گفتم چهار نفر از وزرای پبشنهادی شما نتوانستند از مجلس رای اعتماد بگیرند و اجازه ندهیم یکبار دیگر این موضوع اتفاق بیافتد.یعد هم به آقای احمدی نژاد گفتم من با مثالی پاسخ شما را می دهم. " می گویند شخصی یک روز تعطیل فرزندش مریض شد، به آدرس چند مطب پزشکان که می شناخت مراجعه کرد. همه تعطیل بودند. در راه برگشت متوجه یک مطب باز می شود. تصمیم می گیرد فرزند بیمارش رو به مطب پزشکی ببرد که روز تعطیل هم باز است. حین بالا رفتن از پله های مطب با دل خودش گفتگو می کرد، پزشکی که روز تعطیل سرکار است نباید بدرد بخور باشد. به هر تقدیر نزد دکتر رفت و عرض کرد: بچه من مریض است. یک نگاهی بینداز. دارو و دوایی بده به این بچه تا فردا که مطب پزشکان معروف باز شود ببرمش یک دکتر درست و حسابی.
آقای رئیس جمهور به این لطیفه خندیدند و من ادامه دادم البته احتمال این را بدهید که اگر این بیمار به این مطب آمد نیازی به نسخه روز شنبه هم نداشته باشد.
بنابراین در این جلسه به نتیجه مشخصی نرسیدید؟
خیر ؛ به نظرم دو سه روز گذشت. من مطمئن شدم که موضوع منتفی است. و بعد حکم سرپرستی آقای وزیری هامانه خورد.که البته من از این حکم خیلی خوشحال شدم همه استقبال کردیم چون نیروی معتقد و متدینی بود و مجلس هم با رای خوبی به ایشان اعتماد کرد. برای اولین بار بعد از شهید تندگویان یک وزیر از جمع نفتی ها انتخاب شد و همه هم کمک کردند که این مجموعه موفق باشد.
چه شد که مدیریت شرکت ملی نفت را قبول کردید؟
بعد از این اتفاق بود که شنیدم آقای وزیری هامانه در زمان تعیین معاونین خود اسم من را هم مطرح کرده اند که آقای احمدی نژاد هم موافق بودند و من هم پذیرفتم.
چطور شد که بر صندلی وزیری هامانه تکیه زدید؟شما زمانی برای تکیه نکردن بر صندلی که یکی از دوستانتان نامزد آن بود حاضر به پذیرفتن پست وزارت نشدید چطور این بار موافقت کردید؟
بعد از مدتی آقای احمدی نژاد در جلسه ای به من گفتند با وزیری هامانه دیگر نمی توانم ادامه بدهم و نظرم برای مدیریت وزارت نفت شما هستید.من همانجا صراحتا مخالفت کردم.یکساعت شروع کردم به صحبت کردن از مزایای حضور وزیری هامانه بر مسند مدیریت نفت! وقت جلسه تمام شد و جلسه بدون نتیجه باقی ماند.جلسه بعدی هم باز من همان موضع را داشتم اما ایشان گفتند که اگر شما قبول نکنید ناچارم شخصی را از بیرون نفت بیاورم.موضوع را با آقای وزیری در میان گذاشتم، ایشان گفتند مدتهاست بین بنده و آقای دکتر احمدی نژاد اختلاف نظراتی وجود دارد به نظرم شما بپذیرید، بهتر است.
اختلاف ها با وزیری هامانه به دلیل تغییرات مدیریتی و مخالفت این وزیر بود و یا دلایل دیگری داشت؟
یک بخشی از اختلاف ها به نظرم در مورد همین مساله بود.اما بک بخش دیگری هم نقدهایی بود که رئیس دولت نسبت به نحوه مدیریت آقای هامانه داشتند.درواقع یک عدم همخوانی دو سویه بود. آنچه من می دانم آقای احمدی نژاد، روی شیوه کار و همچنین عدم بعضی تغییرات مدیریتی گله مند بودند.
اینطور شد که ما در جلسه سوم با آقای احمدی نژاد نشستیم و چارچوب های کار را بستیم.
احمدی نژاد با شما هم در مورد تغییرات مدیریتی شرط کرد؟
نه حرفی درمورد تغییرات نیروی انسانی در نفت نشد.فقط به من گفتند آنگونه که در شرکت ملی نفت کار کردید در وزارت نفت هم کار کنید.شما در شرکت ملی نفت فضای کار را برای نیروهای انقلابی فراهم کردید و امیدوارم در وزارت نفت هم همینکار را انجام دهید.
از سخت ترین روزهای دوران وزارتتان بگویید.
برای خودم هیچ زمانی سخت نبود.شاید قطعی گاز سال 86 و سربلند بیرون آمدن از آن مشکل خودش به نوعی یادآور روزهای سخت باشد. در همانزمان بود که ما 300 نقطه مشکل دار در گاز رسانی به کشور را شناسایی کردیم و مشکلات موجود را برطرف کردیم.برای همین است که در دوسال پس از آن مشکلی در توزیع گاز و تامین آن نداشتیم. در واقع این اتفاق تلخ باعث شد که ما بسیار از مشکلات گازی کشور را پیدا و اصلاح کنیم.
از آن روزها خاطره ای هم دارید ؟
به یاد می آورم روزی که مشکلات قطع گاز حل شد آقای کسایی زاده که در آنزمان مدیریت شرکت ملی گاز را بر عهده داشت تقاضا کرد که مصاحبه ای ترتیب داده شود و این خبر خوش را که مشکلات قطع گاز و کمبود ان برطرف شده است را اعلام کنیم.اما من گفتم فعلا دست نگه داریم تا بیشتر مطمئن شویم.حدود ساعت 3-4 بعدازظهر روزی بود که مشکلات کمبود گاز برطرف شده بود که من به خانه رفتم.درهمانزمان اتفاقی افتاد که بعدها مبنای اجرای پروژه فازهای 9و10 پارس جنوبی قرارگرفت.یک مقدار نگران بودم برای همین با مرکز دیسپاچینگ گاز تماس گرفتم تا از جزییات انتقال گاز باخبر شوم.جویای وضعیت گازرسانی شدم و مسوول دیسپاچینگ تاکید کرد که اوضاع کاملا مناسب است اما فقط فازهای 2و 3 پارس جنوبی به طور کامل خاموش و مدار گازرسانی خارج شده اند.این خبر یعنی خارج شدن 55 میلیون متر مکعب گاز از مدار تولید روزانه آن هم در شرایطی که سرمای بی سابقه درکشور حاکم بود و علاوه بر آن ترکمنستان نیز صادرات گاز به ایران را متوقف کرده بود. در تماسی با رئیس جمهور موضوع را اطلاع دادم.چون احتمال بود که بر اساس کارشکنی و مسایل از این قبیل این دوفاز خاموش شده باشند.صبح زود هم راهی پارس جنوبی شدیم.دوبار آقای داوودی معاون اول رئیس جمهور تماس گرفتند و خواستار این شد که اعلام زمان اضطراری کنیم.اما با حضور در منطقه متوجه شدیم که مشکل فنی است.همانزمان به دوستان حاضر در این دو فاز گفتم می مانم تا این دو پالایشگاه راه بیفتد.من با اعلام شرایط اضطراری مخالفت کردم و تا شب واحد به واحدرا وارد مرحله تولید کردیم.این روز واقعا جزء خاطرات عجیب من بود.
اشاره ای داشتید به قطع صادرات گاز ترکمنستان در زمستان 86 که به نوعی دلیل اصلی قطع گاز در برخی از نقاط کشور بویزه مناطق شمال غربی کشور شد؟واقعا علت اصلی توقف صادرات ترکمنستانی ها چه بود؟
نه خیلی واضح و روشن بود که مسایل مالی مطرح بود در این مساله! آقای کردان رفته بود برای مذاکره که قرارداد گازی بسته شود. با اختیاراتی که داده بودم تیم مذاکره کننده می توانست بهتر عمل کند و مسایل را حداقل تا پایان فصل سرد مدیریت کنند.
از حضور آقای کردان به عنوان قائم مقام خودتان در نفت بگویید. حضور ایشان با این سمت در نفت با انتخاب خودتان بود؟
من چندان موافق حضور ایشان در نفت نبودم. در ابتدا وقتی آقای احمدی نژاد پیشنهاد حضور کردان درنفت را دادند من تاکید کردم مشکلی برای مدیریت وی در نفت ندارم .آقای رئیس جمهور هم تاکید داشتند حضور کردان قطعا برای من مفید خواهد بود. من هم با این شرط که آقای احمدی نژاد استخاره کنند و اگر خوب آمد وی را برای تکیه بر این سمت معرفی کنند قبول کردم.بعد از آن ایشان گفتند استخاره کرده اند و خوب آمده و ما هم وی را به عنوان قائم مقام خودمان منصوب کردیم.
خب از فرازتان گفتید از فرودتان بگویید.چه شد که از دولت جدا شدید؟
من جزء اولین کسانی بودم که برای ماندن در دولت و همراهی در دولت دهم با او صحبت شد. حتی در سفری که به نکا داشتیم از تهران تا ساری با آقای احمدی نژاد در این خصوص زیاد صحبت شد و ایشان گفتند که می خواهم 4 سال دیگر با هم کارکنیم.یک سری بحث ها ایشان داشتند و یک سری نکات هم من داشتم اما بالاخره با هم به توافق رسیدیم.حتی می شنیدم از دوستان مشترک که می گفتند به آقای رئیس جمهور خواسته اند فردی را برای نفت معرفی کنند اما ایشان گفته بودند که برای نفت به توافق رسیده اند و اگر شخصی را برای حوزه های دیگر می شناسند معرفی کنند.حتی آقای احمدی نژاد تاکید می کردند روی کارکرد من در نفت هیچ مشکلی ندارند.
آیا نامه معروف جمعی از وزرا به رهبری، در مورد مخالفت با معاون اولی آقای مشایی در عدم معرفی شما موثر بود؟
این سوالی است که خوبست از ایشان پرسیده شود، من قضاوتی ندارم.
چه شد که شما هم زیر نامه معروف به مقام معظم رهبری را امضاء کردید؟
وقتی بحث مظلومیت رهبری در تصمیم گیری های دولت پیش آمد.همانزمان آقای محسن اژه ای این موضوع را هیات دولت طرح کرد و برخی از وزراء هم از عدم حضور مشایی در معاونت اولی دفاع کردن همان زمان آقای احمدی نژاد جلسه را تمام شده اعلام کردند اما از همان موقع مشخص بود که جلسه بعدی را مشایی اداره خواهد کرد.پس از تمام جلسه دوستان حاضر در هیات دولت آنزمان گفتند که اگر مشایی در جلسه بعدی حضور داشته باشد حاضر نخواهند شد.قرارشد جلسه ای بیرون از دولت برقرارشود و نامه ای را برای حمایت از فرمایشلت رهبری به امضاء برسانیم و حمایت خود از دستورات رهبری اعلام کنیم.13-14 تن از وزراء قراربود در این جلسه حضور پیداکنند و این نامه را به امضاء برسانند. نمی خواستیم اینگونه جلوه شود که ما مخالف فرمایشات رهبری قدم بر می داریم برای همین در جلسه حاضرشدیم اما از 13-14 وزیری که قراربود حاضرشوند و نامه را امضاء کنند تنها 7نفر ماندند.پس از آن بود که دیگر من از نفت خداحافظی کردم.
فکر می کنید بهترین وزیری که نفت را در دوران پس از انقلاب مدیریت کرد چه کسی است؟
باید جواب این سوال را اینگونه داد که در مجموعه نفت هروزیری متناسب به دوره زمانی خودش بسیار خوب عمل کرده است. اگر برگردیم به دوران جنگ تحمیلی، بمباران های تاسیسات نفتی عزم دشمن بر قطع صادرات نفت که هیچ وقت موفق نشد و بعد دوران بازسازی تاسیسات و اجرای پروژه های بزرگ همه و همه گواه تلاش همکاران بوده است.
بنابراین اگر مدیریت هر وزیر در زمان مدیریتش و شرایط حاکم برآنزمان را بررسی کنیم می بینیم هر کدام از مدیران نفتی در زمان خودشان بهترین بوده اند.
اگر بخواهید به دوران وزارت خودتان نمره بدهید چه نمره ای می دهید؟
نمی دانم چون واقعا این نمره را من نباید بدهم این کارشناسان و متخصصان هستند که باید به مدیریت من در نفت نمره بدهند.
درزمان مدیریتتان در نفت با دفتر رهبری رابطه تان چطوربود؟
ارتباط ما بسیار خوب بود.
رفتار شما با رحیم مشایی چطوربود؟با ایشان اختلافی نداشتید؟
نه رفتارها در آنزمان کاملا عادی بود.
سلطه ایشان بر تصمیم های دولت در زمان شما و دولت نهم چگونه بود؟
چنین فضایی نبود.
بیشتر ایشان در چه مسایلی ورود پیدا می کردند؟
در زمان ما در همان حوزه کاری خودش فعالیت می کرد و در تصمیم گیری های دیگران کمتر ورود پیدا می کرد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)