دولت طاهريان، اولين دولت اسلامى بود که در دوران خلافت در ايران به وجود آمد و بخش قابل ملاحظه اى از اين سرزمين را به صورت نوع حکومت موروثى محلى از نظارت مستقيم خليفه بغداد خارج کرد. با اين حال، اين دولت در کسب قدرت و حفظ آن، محتاج به اعمال خشونت در مقابل خلفا نشد. طاهر بن حسين، معروف به " ذواليمينين " که اين دولت به وسيله وى بنياد شد، از موالى وابسته به قبيله خزاعه از اعراب خراسان بود. طاهر تربيت عربى داشت. خاندانش نيز، ايرانى نژاد و فارسى زبان بودند که از مدتها پيش درپوشنگ ( فوشنج )‌ هرات شهرت و قدرت داشتند.
در اواخر خلافت هارون و دردوره اى که مامون در خراسان اقامت داشت، طاهر و پدرش حسين مورد توجه مامون واقع شدند. چون طاهر چند سالى بعد در کشمکشى که بين مامون و برادرش امين بر سر خلافت در گرفت، موفق به غلبه بر سپاه امين و تامين خلافت مامون گشت ( 198 ه.ق.)، در دستگاه خلافت حيثيت قابل ملاحظه يافت. چندى بعد، از آنجا که رفع اغتشاشهايى که در خراسان به وسيله خوارج روى داده بود ضرورت فورى داشت، و نيز خليفه هم ترجيح مى داد قاتل برادر را از پيش چشم خود دور نمايد، ولايت خراسان را به طاهر تفويض کرد البته، اين تفويض شامل فرمانروايى سيستان و کرمان نيز مى شد و مشتمل بر نظارت بر ماور النهر و احيانا فتوحات اسلامى در آن نواحى بود. بدين گونه، قلمرو حکومت طاهر، به قول طبرى، از بغداد تا دورترين سرزمينهاى شرق را شامل بود. در خراسان طاهر داعيه استقلال يافت و موجب نگرانى خليفه گشت. اما بعد از مرگ مشکوک وى که بلافاصله بعد از حذف نام مامون از خطبه نماز جمعه واقع شد (‌ 207 ه.ق.)، خليفه خود را ناچار ديد حکومت خراسان را به پسر وى – طلحه بن طاهر – واگذار کند. البته، حکومت خراسان در آن هنگام در واقع تحت سلطه و تصرف وى بود. بدين سان، حکومت خراسان در خاندان طاهر به صورت موروثى در آمد. خليفه هم به اصطلاح با قبول حکومت طلحه به صورت دست نشانده، وابستگى آن را به خلافت بغداد اعاده و تامين کرد .
لذا، استقلال حکومت موروثى خاندان طاهر به صورت يک تحول ادارى درآمد و شکل يک تجزيه و انفصال سياسى به خود نگرفت. حکومت طلحه هم در خراسان که به نيابت از برادرش عبدالله بن طاهر منسوب شد، صورت ادارى تحول را قابل توجيه ساخت. فرمانروايى طلحه که شش سالى بيش نکشيد (وفات ربيع الاول 213 ه.ق.‌) صرف مبارزه با خوارج شد. در عين حال، مانند پدر همچنان خراج مقرر را به خليفه مى پرداخت. با اين کار، حکومت خود را از اينکه نوعى طغيان نسبت به فرمانروايى خلافت تلقى شود، حفظ کرد. در دوران فرمانروايى برادرش، عبدالله بن طاهر (230-213 ه.ق.)، قدرت طاهريان به اوج اعتلاى خويش رسيد. بعد از وفات مامون (218 ه.ق) خليفه جديد " المعتصم بالله "هم، با آنکه به ظاهر از عبدلله دل خوشى نداشت، ابقاى او را در حکومت خراسان اجتناب ناپذير يافت. بدين گونه، استقلال طاهريان بعد از مامون نيز، بى تزلزل ماند .
عبدالله در تجهيز غزوه هاى اسلامى در ماورالنهر اهتمام کرد و در دفع اغتشاش مجدد خوارج کوشيد. همچنين، توفيقى که در اطفاى شورش مازيار پيدا کرد (225 ه.ق.)‌ حيثيت او را در نزد متشرعه سنى و خليفه بغداد فزونى داد. در خراسان به توسعه آبادانى و ترويج کشاورزى علاقه نشان داد و به خصوص در حمايت از طبقات کشاورز در مقابل مالکان بزرگ و عمال دولت مساعى قابل ملاحظه اى به جاى آورد. حکومت پسرش، طاهرين عبدالله (‌ 248 –230 ه.ق.)، در بسط عدالت و حفظ امنيت گذشت. در پايان عهد او،‌ سيستان دچار اغتشاش شد و با اعتلاى يعقوب ليث، اين منطقه از قلمرو طاهريان جدا گشت (‌ 248 ه.ق. ). محمد بن طاهر که بعد از او به امارت رسيد، ‌طبرستان را هم از دست داد (250 ه.ق.)‌ او چندى بعدبه وسيله يعقوب ليث، مغلوب و اسيرشد (‌259 ه.ق.) سرانجام با غلبه صفاريان بر خراسان، فروانروايى طاهريان پايان يافت .
با آنکه بعدها يک بار ديگر نيز حکومت خراسان چندى به او واگذار شد (271 ه.ق.) ‌ولى قدرت طاهريان ديگر در خراسان هرگز تجديد نشد. امارت طاهريان در خراسان اندکى بيش از نيم قرن طول کشيد. مرکز فرمانروايى آنان ابتدا در مرو بود و سپس در نيشابور منتقل شد. از نامه اى که طاهر بن حسين به پسرش عبدالله در باب آيين فروانروايى نوشت، مى توان مبناى نظرى حکومت آنان را دريافت. اين متن در کتاب " بغداد " ابن طيفور وماخذ ديگر نقل شده است. همچنين از دستورالعمل بخشنامه گونه اى که عبد الله بن طاهر به عمال خود در ولايتهاى تابع فرستاد، که متن آن نيز در " زين الااخبار " گرديزى آمده است اين امر دريافت مى شود .
البته لازم به يادآورى است که در تمام قلمرو آنان با آنکه نام خليفه در خطبه و سکه آورده مى شد، حاکم واقعى امير طاهرى بود و خليفه بغداد امکان و مجال اعمال قدرت در امور را نداشت .
امیران خانواده طاهریان عبارت اند از: طاهر بن حسین (طاهر ذوالیمینین)، طلحه بن طاهر، علی بن طاهر، عبدالله بن طاهر، طاهر بن عبدالله، محمد بن طاهر بن عبدالله