شعر بسيار زيباي كيوان به نام رفيق
يه رفيق بودي و صد تا درد سربودو امااز تو هيچ وقت نبريدمتورو از خودم ميديدم
پشت سر همه غريبه
روبروم ديدم فريبه
اما فکر کردم کنارم
شونه هاي يکرفيقه
داشتم اشتباه ميکردم
تو رفيقمن نبودي
من تا آخر با تو بودم
تواز اولم نبودي
داشتم اشتباه ميکردم
که تموم زندگيمو
من به دستهاي تودادم
حالا اينجا
تک وتنها
برگ خشک بی درختی غرق بادم
نوشجونت اگه بردي
نوش جونت هر چي خوردي
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)