ظهور پریکلس

۲۲- مردم آتن که از پیروزمندی سربلند بودند و سخت شیفته ی آزادی ، زمانی به سوی اشرافیت گرویدند. آتنیان با رهبری پریکلس ، که فریبکاری بزرگ و رئیس مجلس عمومی و سیاستمداری همانند (و همپایه ی لینکلن در تاریخ حاضر آمریکا بوده است )، دست به کار نوسازی شهر خویش و توسعه ی بازرگانی آن زدند. چندگاهی آتنیان توانستند از این مرد بلند همت پیروی کنند. پریکلس هم توانایی سیاسی داشت و هم در او خواهش و گرایش پدید آوردن آثار زیبا و عمیق و والا بود . پریکلس بیش از سی سال فرمانروایی می کرد. مردی بود با نیروی خارق العاده و آزادفکری فراوان . این صفات را بر پیشانی دورانش به یادگار گذاشت . وینکلر می گوید که دموکراسی آتن تا زمانی «نشانی از چهره ی پریکلس داشت ». تکیه ی او شاید بیشتر بر دوستان شرافتمند و یک دلش بود. زنی بود با تحصیلات استثنایی به نام اسپازی از مردم ملطیه که پریکلس به سبب محدودیتهای قانونی آتن نمی توانست با او زناشویی کند، ولی در واقع همسر او بود. این زن در گرد آوردن مردان پراستعداد در پیرامون پریکلس دستی داشت . همه ی نویسندگان بزرگ زمانه او را می شناختند و بعضی از ایشان خرد او را ستوده اند. پلوتارک گواینکه این زن را به برپاکردن جنگ پرآشوب و خطرناک با ساموس که سرانجام برای آتن کامیابی داشت متهم می کند، باز خود او می گوید که این امر به سبب قدرت سامیان که بازرگانی دریایی آتن را تهدید می کردند ضروری بود .

۲۳- خواهشها و آرزوهای هر کس در پیرامونیان او اثر می گذرد. پریکلس خشنود بود به اینکه رهبر آتنیان باشد تا جبار آنان . به رهبری او اتحادیه هایی پدید آمد و مستعمرات و پایگاههای بازرگانی از کرانه های ایتالیا تا دریای سیاه به تصرف آمد و گنجینه های اتحادیه که در دلوس بود به آتن آورده شد. از آنجا که از جانب ایران ایمنی داشت غنایم جنگی متحدان آتن را صرف زیبا کردن شهر می کرد . این چنین کاری بر حسب داوری امروزی درست نیست ، ولی در آن روزگار این کار پستی و سفلگی و آز شمرده نمی شد. مگر آتن این اتحادیه را پدید نیاورده بود، پس هر کارگری سزاوار دستمزد خویش است . این دوران برای پیشرفت معماران و هنرمندان ، دورانی بس شکوفان بود. پارتنون (Parthenon Polyclete) که ویرانه های آن هنوز هم زیبا است همچون افسری برتارک شکوهمندیهای دوران پریکلس می درخشد. مجسمه سازانی همچون فیدیاس (Phidias) و میرون (Myron) و پلیکلت (Polyclitus) که آثارشان هنوز باقی است گواه پیشرفت هنر این دورانند .

۲۴- خوانندگان باید این سخن تابناک وینکلر را که : این آتن نوبنیاد تا زمانی نقش چهره ی پریکلس را داشت ، به یاد داشته باشند . نبوغ خاص این مرد و محیطی که او پدید آورده بود موجب آشکار شدن نبوغ پیرامونیان او شد و مردان روشنفکر و روشن بین بزرگ را فراهم آورد. آتن تا زمانی نقش چهره ی او را داشت همچنان که کسی نقاب یا ماسکی بر چهره گذارد و سپس ناگهان از داشتن آن خسته شود و بخواهد آن را به گوشه ای افکند. مردم عادی آتن چندان صفات عالی و کرامت نداشتند. درباره ی آریستید به هنگام رأی گیری داستانی گفتیم ، لوید در کتاب «دوران پریکلس » می گوید که آتنیان از شنیدن نام میلتیاد و پیوستن او با جنگ ماراتن سخت پرهیز و نفرت داشتند . خودبینی تعصب آمیز رأی دهندگان عادی علیه نوابغی که آتن را برپا می کردند شورید. مردم از سپاسی که برای مجسمه سازی چون فدیاس نشان داده می شد و او را بر سرهنگان برتر می داشتند و بخشهایی که به بیگانه ای چون هرودوت هالیکارناسی می کردند و گرایش اهانت آمیزی که پریکلس برای هم نشینی و هم سخنی با یک زن ملطی داشت نفرت و کینه داشتند. رفتار پریکلس در میان جامعه بسیار مرتب بود و همین موجب شد که مردم کوی و برزن گمان برند که زندگی خصوصی او غرق در فساد باید باشد. چنین اندیشیدند که پریکلس رفتاری پرغرور دارد و گاهی نسبت به مردمی که به ایشان خدمت می کرد نفرت نشان داده است .

« پریکلس احساس عالی و رفتاری بس برجسته و پاک ، بسیار برتر از فهم مردم عامی و همچنین قیافه ای جاذب که به لبخند نمی گرایید و صدایی محکم و یکنواخت و جامه هایی ممتاز و متناسب و رفتاری طبیعی داشت که در برابر هرگونه درشتی طرف هم هرگز بر هم نمی خورد. این رفتارهای او و دیگر صفات همانندش ستایش همگان را برمی انگیخت . هرگاه که مردی سفله و بی کس و یاور او را در سراسر روز سرزنش می کرد و دشنام می داد همه را با شکیبایی بر خویشتن هموار می کرد و دم بر نمی آورد و همچنان در میان مردم به رسیدگی به کارهای فوری و ضروری می پرداخت . شب هنگام آهسته راه خانه در پیش می گرفت و آن مرد بی ادب و پست به دنبالش می آمد و همچنان او را با زبانی تند و زشت سرزنش می کرد. چون به هنگام رسیدنش به خانه هوا تاریک شده بود، به یکی از خدمتکاران دستور می داد که مشعلی بردارد و آن مرد را به خانه اش برساند . ایون شاعر گوید که او مغرور و در سخن گفتن خشن و گستاخ بود و خودبینی و نفرت دیگران هم موجب می شد که او خود را متکبر نمودار سازد. هیچ گاه به خیابان نمی آمد مگر هنگامی که به دیوان می رفت یا به سنا. تا زمانی که بر سر کار بود هر کس او را به مهمانی می خواند نمی پذیرفت . و به خانه ی دوستان و جاهای عمومی و تفریح گاهها نمی رفت . دوران فرمانروایی او زمانی دراز بود . هرگز با دوستی بر سر خوان ننشست مگر یک بار که عروسی اوریپتول برادرزاده اش بود و در آن مجلس هم تا مراسم عقد به پایان رسید برخاست . بر آن بود که آزادی مجالس تفریح برتری و امتیاز پایگاه را از میان می برد و دوستی و آشنایی با وقار و رسمیت ناسازگار است .»
شکوفایی هنر کمدی در دوران پریکلس

۲۵- در آن هنگام هنوز روزنامه نویسی رایج نشده بود که نقاط ضعف و ناتوانیهای مردم برجسته و کامیاب را بر همگان فاش کند. اما مردم عادی که کمی واقع بین بودند از هنر کمدی که در آن زمان پیشرفتی فراوان کرده بود بهره می گرفتند و دل خنک می کردند. کمدی نگاران حس تنفر مردم عادی را نسبت به کسان برجسته خشنود می ساختند. این نویسندگان پیوسته پریکلس و یارانش را لجن مال می کردند. پریکلس را با کلاه خودی نمودار می ساختند. کلاه خود به چهره ی او برازنده بود و خودش هم می دانست . اما به هنگامی که سر او را به سری بدشکل مانند پیاز مبدل ساختند موجب دلخوشی و شادی همگان گشت . وجود اسپازی نیز مایه ی بهره برداری فراوان و داستان پردازیهای مردم می شد .