ساسان كه نام خاندان ساساني از اوست ، به گفته طبري ، صاحب (نگهدار) آتشكده استخر بوده است كه به نام آتشكده ناهيد يا آناهيد معروف بود . در كتيبه سه زبانه كعبه زرتشت كه به دستور شاپور اول – پادشاه ساساني – نقش شده است ، ساسان عنوان " خدا " دارد كه به معناي خداي آفريننده جهان نيست ، بلكه عنوان سلطنتي بايد باشد (مانند اعليحضرت . رجوع شود به " ميراث ايران " ، فراي ، ص208 و نيز كلماتي چون خانه خدا و كدخدا و در مقياس بالاتر يعني كشور خدا = پادشاه) . شاپور در اين كتيبه خود را نيز " خدا " ولي پرستنده مزدا خوانده كه دليل كافي بر اين است كه مقصود از " خدا " معناي مصطلح امروزي آن نبوده است . شاپور پدرش اردشير را نيز خدا و پرستنده " مزدا " و شاهنشاه ايرانيان معرفي كرده ، در حالي كه خود را " شاهنشاه ايرانيان و جز ايرانيان " خوانده و جد خود بابك را، فقط شاه ناميده . اين به آن معني است كه بابك فقط يك حاكم يا شاه محلي بوده وحكومت اردشير از سرزمين واقعي ايرانيان تجاوز نكرده بوده است . همچنين ، فقط شاپور در اين كتيبه نذورات و قربانيهايي براي ارواح خاندان و خويشان سلطنتي دستور داده ، از ساسان نام برده ولي او را " شاه " نخوانده . مي توان از اين نكته چنين استنباط كرد كه آنچه در كارنامه اردشير بابكان و در شاهنامه فردوسي آمده (درباره اينكه ساسان پدر واقعي اردشير بوده است) به حقيقت نزديكتر است . در اين دو روايت كه قسمت بيشتر آن افسانه است، ساسان از نسل شاهان كيان معرفي شده كه پس از آوارگي ودربه دري پدرانش ، از هند به ايران آمده و چوپان بابك پادشاه پارس شده و بابك پس از ديدن خوابي، دختر خود را به ساسان داده و اردشير از اين ازدواج به وجود آمده و بابك او را پسر خود خوانده است. به همين سبب ، شاپور در كتيبه خود صورت رسمي را ، كه اردشير پسر بابك بوده، آورده ، اما از ساسان به عنوان جد بزرگ خود ياد نكرده است . البته بودن ساسان ازنسل كيانيان و آوارگي اجداد ساسان و چوپان او افسانه است.