از اواسط قرن هجدهم، چاپ هشدارهاى حاخامى نسبت به انتشار هر گونه نسخه جديد تلمود، براى مدتى معين مرسوم شد. گويا تقاضا براى كتاب، بسيار محدود و هزينه‏هاى چاپ نيز زياد بود و ناشران بيم آن داشتند كه ناشران ديگر با عرضه نسخه‏اى جديد به رقابت با آنها برخيزند و موجب وارد آمدن خسارت مالى به آنها شوند. اين هشدارها موجب وضع اولين مقررات مربوط به حق چاپ گرديد و ناشران را به ادامه كار، دلگرم ساخت. اما چون در سراسر دنياى يهوديت، مرجعيت دينى متمركز و يا اطلاعاتى نسبت به وقايع جوامع ديگر وجود نداشت، اغلب اتفاق مى‏افتاد كه براى توليد چندين نسخه تلمود، هَسْكامُوت(16) (در لغت، به معناى موافقت‏ها، و مجوزها) به افراد مختلف داده مى‏شد. اين مسئله موجب مشاجره ميان ناشران، و گاهى نيز ميان حاخام‏هايى كه اجازه‏نامه‏هاى مختلفى‏را امضا مى‏كردند،مى‏شد. به‏همين‏دليل، نسخه‏هاى خاص وبا كيفيت بالا، به‏خاطر رقابت ناشران با يكديگر، به‏طوركامل چاپ نمى‏شدند. گاهى انجام اين كار ميان شهرهاى مختلف تقسيم مى‏شد.
نسخه‏هاى مهم اسلاووتا و ويلنا نيز موضوع مشاجره بودند. ناشران اسلاووتا نسخه زيبايى از تلمود راچاپ كردند كه تمامى آنها به سرعت به فروش رفت و پس از آن، ناشران ويلنا تصميم گرفتند نسخه خاص خود را در دوره ممنوعيت چاپ و نشر، عرضه نمايند. چون مقام و مرتبه چاپ اسلاووتا به حد كافى روشن نبود، ناشران ويلنا بر آن شدند كه چند تأييديه اجبارى از حاخام‏هاى منطقه خويش بگيرند. با روشن شدن اين قضيه، كينه شديدى به‏وجود آمد؛ تقريباً تمامى حاخام‏هاى لهستان و گاليثيا،(17) از ناشران اسلاووتا جانبدارى كردند و حاخام‏هاى ليتوانى به حمايت از ناشران ويلنا پرداختند. اين نزاع جنبه سياسى نيز داشت؛ چرا كه ناشران اسلاووتا حاسيدى، و رقباى آنها ميتْنَگِديم(18) (مخالفان نهضت حاسيدى‏[منتقدين‏]) بودند، كه رابطه نزديكى نيز با نهضت روشنگرى داشتند. اين‏درگيرى فرجامى غم‏انگيز داشت. چراكه درنتيجه فعاليت‏هاى خبرچين‏ها، ناشران اسلاووتا به زندان‏هاى طولانى‏مدت محكوم شدند و چاپخانه آنها تعطيل شد. درحقيقت، اين مجازات، نه به خاطر فعاليت‏هاى انتشاراتى، بلكه نتيجه مستقيم رابطه آنها با حسيديم بود