سالنامه­­ی نبونید[1]

(خط نخست از بین رفته است.)

سال جلوس بر تخت ]556 پ.م[: ... آن را برداشت. شاه (...) شان را به بابل آورد.

سال نخست ]555 پ.م[: آنان (...) کردند و او (...)اش را برنگرفت. همه­ی خانواده­هایشان (...). شاه ارتش خویش را فراخواند و برای رویایی با کشور هومه ]کیلیکیه[ (حرکت کرد؟) (...).

سال دوم ]554 پ.م[: در ماه تِبِتو در کشور حَمَث (...).

سال سوم ]553 پ.م[: در ماه آبو به سوی ]منطقه­ی[ آمانانوس ]در کیلیکیه[، کوهستان­های درختان میوه­ی (فراوان؟). او انواع میوه­ها را به بابل فرستاد. شاه بیمار شد، اما شفا یافت. در ماه کیسلیمو، شاه ارتش خود را فراخواند و (با نیروهای پادشاه متحد شد؟) نَبو (...) از آمورو، و به سمت (...) پیشروی کرد. رویاروی پایتخت آدومو ]اَدوم[. آنان اردو زدند (...) در شهر شیندینی، او را کشت.

سال چهارم ]552 پ.م[: (...).

سال پنجم ]551 پ.م[: (...).

سال ششم ]550 پ.م[: شاه ایشتومِگو ]آستیاگ[ سربازانش را فراخواند و برای مقابله با کورَش، شاه انشان، شتافت، تا با او در نبرد رویارو شود. ارتش آستیاگ بر او شورش کرد و او را در غل و زنجیر به کورش تحویل داد. کورش به سمت شهر آگامتانو ]اکباتان[ پیش رفت و خزانه­ی سلطنتی را تصرف کرد. او سیم و زر و سایر اشیای گرانبهای آگامتانو را به عنوان غنیمت به انشان برد. اشیای گرانبهای (...).

سال هفتم ]549 پ.م[: شاه در تِما ماند. شاهزاده و صاحب منصبان و سربازانش در اکد ]بابل[ ماندند. شاه برای مراسم ]سال نو[ در ماه نیسانو ]فروردین[ به بابل نیامد. تصویر ]بتِ[ خدای نَبو به بابل نیامد. در نتیجه تصویر خدای بِل ]مردوک[ از بابل خارج نشد و به اساگیل نرفت. جشن اول سال از قلم افتاد. اما پیشکش­ها در معبد اساگیل و ازیدا در تطابق کامل با سنن داده شد. کاهن اوریگالو مراسم تقدیم شراب به خدایان را انجام داد و معبد را تطهیر کرد.

سال هشتم ]548 پ.م[: (...).

سال نهم ]547 پ.م[: نبونید شاه در تما باقی ماند، شاهزاده، صاحب منصبان و ارتشش در اکد بودند. شاه برای مراسم ماه نیسانو به بابل نیامد. خدای نَبو به بابل نیامد. در نتیجه خدای بِل ]مردوک[ از اساگیل خارج نشد. جشن اول سال از قلم افتاد. اما پیشکش­ها در معبد اساگیل و ازیدا برای خدایان بابل و بورسیپا در تطابق کامل با سنن داده شد. در پنجمین روز ماه نیسانو، مادر شاه در میان دیوارهای کاخی که در کرانه­ی فرات، در بالای سیپار بود، درگذشت. شاهزاده و سپاهیانش برای مدت سه روز بسیار سوگواری کردند. و مراسم اشک­افشانی ]عزای[ رسمی­ای برگزار شد. در اکد، مراسم اشک­افشانی رسمی­ای برای مادر شاه در ماه سیمانو برگزار شد.

در ماه نیسانو، کورش، شاه پارس، سربازانش را فراخواند و در زیر شهر آربِلا از دجله گذشت. در ماه آجارو او به رویارویی کشور لو(...) شتافت و شاهش را کشت (یا شکست داد؟)، اموالش را بر گرفت، و پادگانی از سربازانش را در آنجا مستقر کرد. پس از آن، پادگانش به همراه شاهشان در آنجا ماندند.

سال دهم ]546 پ.م[: نبونید شاه در تما باقی ماند، شاهزاده، صاحب منصبان و ارتشش در اکد بودند. شاه برای مراسم ماه نیسانو به بابل نیامد. خدای نَبو به بابل نیامد. در نتیجه خدای بِل ]مردوک[ از اساگیل خارج نشد. جشن اول سال از قلم افتاد. اما پیشکش ها در معبد اساگیل و ازیدا برای خدایان بابل و بورسیپا در تطابق کامل با سنن داده شد. در بیست و یکمین روز از ماه سیمانو (...)، کشور ایلامی در اکد (...) حاکم اوروک (...)

سال یازدهم ]545 پ.م[: نبونید شاه در تما باقی ماند، شاهزاده، صاحب منصبان و ارتشش در اکد بودند. شاه برای مراسم ماه نیسانو به بابل نیامد. خدای نَبو به بابل نیامد. در نتیجه خدای بِل ]مردوک[ از اساگیل خارج نشد. جشن اول سال از قلم افتاد. اما پیشکش­ها در معبد اساگیل و ازیدا برای خدایان بابل و بورسیپا در تطابق کامل با سنن داده شد.

]بخش بزرگی از متن که وقایع سالهای 12 تا 15 را شامل می شود، تخریب شده.[

(...) دجله. در ماه آدارو تصویر ایشتار از اوروک (...). ارتش پارس­ها حمله کرد.

سال هفدهم ]539 پ.م[:]خدای[ نبو به دنبال بل ]مردوک[ از بورسیپا رفت (...). شاه به معبد اِتورکالامّا وارد شد. او در معبد (...).

کشور دریا حمله­ی کوچکی کرد. در نتیجه بل بیرون رفت. آنان مراسم سال نو را در تطابق کامل با سنن انجام دادند. در ماه (آبو؟) لوگال مارادا و سایر خدایان شهر ماراد، زبادا و سایر خدایان کیش، ایزدبانوی نین­لیل و سایر خدایان هوساگ کالاما از بابل دیدار کردند. تا آخر ماه اولولو همه­ی خدایان اکد – آنان که در بالا و آنان که در پایین می­زیستند- به بابل وارد شدند. خدایان بورسیپا، کوتا و سیپار وارد نشدند.

در ماه تَشریتو، وقتی کورش به ارتش اکد در اوپیس ]بغداد[ در کرانه­ی دجله حمله کرد، مردم اکد قیام کردند. اما ]کوروش یا نبونید؟[ مردم آشوبزده را قتل­عام کرد. در روز پانزدهم ]بیستم مهرماه[ سیپار بدون نبرد سقوط کرد. نبونید گریخت. در روز شانزدهم، اوگبارو، حاکم گوتیوم، و ارتش کورش بدون جنگیدن به بابل وارد شدند. پس از آن، وقتی نبونید به بابل برگشت، در آنجا دستگیر شد. تا پایان ماه، گوتی­های سپردار در اساگیل ماندند. اما کسی در اساگیل و ساختمان­های آن سلاح حمل نمی­کرد. زمان درست برای مراسم از دست نرفت.

در سومین روز ماه آراهسامنا ]هشتم آبان[، کورش به بابل وارد شد. ترکه­های سبز در برابرش گسترده شد، و دولت صلح بر شهر حاکم شد. کورش بر همه­ی بابل درود فرستاد. اوگباروی حاکم، حاکامان دون­پایه را منصوب کرد. از ماه کیسلیمو تا ماه آدّارو، خدایان اکد که نبونید وادارشان کرده بود به بابل بیایند، به شهرهای مقدس خویش بازگشتند. در شب یازدهمین روز ماه آراهسامنا ]پانزدهم آبان[، اوگبارو درگذشت. در روز (...) از ماه آدارو همسر شاه درگذشت. از بیست و هفتمین روز آدارو تا سومین روز نیسانو ]29 اسفند تا 6 فروردین[ مراسم اشک­افشانی رسمی در اکد اجرا شد. همه­ی مردم با موهای پریشان آمد و شد می­کردند. تا آن که در روز چهارم ]هفتم فروردین[ کمبوجیه، پسرکورش به معبد (...) رفت. کاهن اِپای نبو که (...) گاو نر (...).

آنان آمدند و به کمک دسته­هایی بافتند و هنگامی که او نیزه­ها و ترکش­های چرمی را به تصویر نبو (...)، نبو از (...) به اساگیل بازگشت. با پیشکش گوسفندهایی در برابر بل و خدای ماربیتی