رومانف‌ها
دوره گرفتاریها در سال ۱۶۱۲ به سر رسید، زمانی که یک ارتش داوطلب وطندوست، لهستانی‌ها را ازکاخ کرملین روسیه و Zemsky Sobor اخراج نمودند که مرکب از نمایندگان ۵۰شهر و حتی برخی از رعایا بودند تا میخائیل رومانف پسرجوان پدر روحانی فیلارت را برای حکومت انتخاب نمایند. سلسله رومانف تا سال ۱۹۱۷ بر روسیه حکومت نمودند. وظیفه فوری سلسله جدید حفظ آرامش و صلح بود. خوشبختانه بخت با روسیه یار بود، چراکه دشمنان اصلی آن یعنی همسود لهستان-لیتوانی و سوئد گرفتار درگیری تلخی با یکدیگر بودند، که این فرصت را برای مسکو فراهم ساخت تا درسال ۱۶۱۷ با سوئد پیمان صلح منعقد سازد و در سال ۱۶۱۹ با همسود لهستان-لیتوانی پیمان آتش بس امضا نماید. بازیابی سرزمینهای از دست رفته از اواسط قرن ۱۷ آغاز شد، زمانی که قیام خملنیتسکی از قزاقان اوکراینی با هدف جنگ لهستان- روسیه برپاشد. پیمان (حاصله) آندروسوفو در سال (۱۶۶۷) دستاوردهای عمده‌ای را به دنبال داشت، از جمله Smolensk,، کییف و بخش شرقی اوکراین. علاوه بر خطری که بیشتر در جنگ داخلی متوجه املاک می‌شود، نجیبزادگان و اشراف بزرگ با حکام اولیه رومانف همکاری می‌نمودند تا بتوانند به امر تمرکز دیوانسالارانه خاتمه دهند. از اینرو، اصولاً دولت در امور نظامی نیازمند خدمت از سوی دو گروه بزرگان قدیم و جدید بود. درعوض تزارها به اشراف اجازه می‌دادند تا به امر به خدمت گیری رعایا بپردازند.

در قرن پیشین، حکومت حقوق رعایا را به جابجایی از نزد یک ارباب (ملاک) به ارباب (ملاک) دیگری محدود ساخت. به این ترتیب هم اکنون حکومت رعایای فراری را طبق قانون ارباب و رعیت بطور کامل به آواره شدن محکوم می‌کرد. اربابان زمین اختیار تام داشتند تا رعایا را بدون دادن زمین به آنها اخراج نموده و یا به ملاکان دیگر انتقال دهند. بار طاقت فرسای دادن مالیات هردو گروه حکومت و بزرگان بر دوش رعایای بود که میزان پرداخت آن ۱۰۰برابر ازنرخ مالیات دراواسط قرن ۱۷ که یک قرن پیش از آن بوده، بیشتر بود. علاوه براین، ارزیابی مالیات تجار و صنعتگران طبقه متوسط همچون رعایا بود، و جابجائی محل اقامت برای آنها ممنوع شده بود. کلیه اقشار مردم مجبور بودند تا عوارض نظامی و مالیات خاص دیگری را بپردازند.[۱] تحت چنین شرایطی، آشوبهای رعیتی فراگیر شد و حتی شهروندان مسکو علیه رومانفها در طی شورش مس، شورش نمک، قیام ۱۶۸۲ در مسکو به پا خواستند. تا این زمان بزرگ‌ترین قیام رعیتی در قاره اروپا در قرن هفدهم در سال ۱۶۶۷ درگرفت. قزاقها به عنوان ساکنان آزاد جنوب روسیه نسبت به تمرکز فزاینده حکومت واکنش نشان دادند، و رعایا نیز با گریختن از نزد اربابان خود به شورشیان ملحق شدند. رهبر قزاقها، Stenka Razin، هواداران خود را از رود ولگا گذراند، و رعایا را به قیام تحریک نمود، و حکومت قزاقها را جایگزین دولتهای محلی نمود. بالاخره ارتش تزاری نیروهای وی را در سال ۱۶۷۰سرکوب نمود، و یکسال بعد او دستگیر و گردن زده شد. اما در کمتر از نیم قرن بعد، نهایتاً آشوبهای گروه‌های نظامی در غائله آستراخان نیز فرونشانده شدند