گـلـه مـی كـرد زِ مـجـنـون لـیـلـی كـه شـده رابـطـه مـان ایـمـیـلـی
حــیــف از آن رابـطـه انـسـانـی كـه چـنین شـد كـه خـودت می دانی
عـشــق وقـتـی بـشـود دات كـامی حـاصلـش نـیـسـت بـه جـز نـاكـامـی
نـازنـیـن خـورده مگـر گـرگ تورا؟ برده یا "دات كام" و"دات اُرگ" تورا؟
بــهــرت ایـمـیـل زدم پـیشـترك جـای "سابجكت" نـوشـتم بـه درك
بـه درك گـر دل مـن غمگین است بـه درك گـر غم مـن سنگین است
بـه درك رابـطـه گر خورده تَـرَك قـطـع آن هم بـه جـهـنـم، بـه درك
آن قـدر دلـخـور ازیـن ایـمـیـلـم كـه بـه ایـن رابـطـه هـم بـی مـیـلم
مـرگ لـیـلی، نِت و مِت را ول كن هـمـه را جای "اوكِی" ، "كنسِل" كن
"اف"كـن كـامـپـیـوتـر را جـانـم یـار مـن بـاش و بـبـیـن مـن "آنم
اگـرت حـرفـی و پـیـغـامـی هسـت روی كـاغـذ بـنـویـس بــا دسـت
نــامـه یـك حـالـت دیـگـر دارد خـــط ِ تـو لـطـف ِ مـكـرر دارد
خسته از"فونت" و ز"فرمت" شده ام دلخور از گـردالـیِ @ شــده ام
كرد "ریـپـلی" بـه لـیـلـی مـجـنـون كه دلم هست ازین "سابجكت"خون
بـاشـه فـردا تـلـفـن خـواهـم كـرد هرچه گفتی كـه بكن خـواهم كـرد
زودتـر پـیـش تـو خـواهـم آمـد هی مـرتـب بـه تـو سر خـواهـم زد
راسـت گـفتـی تـو عـزیـزم لـیـلـی دیــگر از مــن نــرسـد ایـمـیـلی
نـامـه ای پـسـت نـمـودم بـهـرت
بـه امـیـدی كـه سـرآیـد قـهـرت
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)