نمایش نتایج: از شماره 1 تا 1 , از مجموع 1

موضوع: عشقی که شما را تنها می‌گذارد و می‌رود .....

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض عشقی که شما را تنها می‌گذارد و می‌رود .....

    3843

    گریه و سوگواری برای یک زندگی که تصور می‌کردید دارید !!! چرا ؟؟
    رنج و عذاب ما به دلیل نگهداری همه چیز ، به صورتی است که از پیش بوده باید باشد و یا خواهد بود . اندوه ، بخشی از وجود ما به حساب می‌آید ، ولی ما به ندرت متوجه دردی در قلب خود می‌شویم که روان شناسان آن را این گونه می‌نامند :
    " گریه ای شدید ، سوگواری برای همه چیز هایی که وا نهادهایم ...
    زمانی که با رویداد های غیر منتظره در زندگی مواجه می‌شویم ، به نقطه ای می‌رسیم که برای حرکت به جلو ، باید غمگین باشیم ،حتی زمانی در می‌یابیم که فقدان ، بخشی از زندگی ما به حساب می‌آید که کسی را گریزی از آن نیست .

    حتی زمانی که می‌دانیم ، زندگی تازه ، وعده بهتر شدن می‌دهد ، حتی زمانی که معتقدیم چیزهایی را که وا نهاده ایم ، فایده ای برایمان ندارد ، با این حال ، باید غمگین باشیم .
    برای چه ناراحتیم و سوگواری می‌کنیم ؟؟
    البته برای کسانی که بر اثر مرگ یا تقدیراز دست می‌دهیم . این سوگواری برای ما تعجب آور نیست . ولی آنواع دیگری از سوگواری نیز وجود دارد که همیشگی نیستند .
    برای بی گناهی خود در مشکلات زندگی گریه می‌کنیم . برای آرزوهای عشقی خود که مجبور به رها کردن آنها بودیم ناراحتیم و گریه می‌کنیم . برای فقدان اعتماد واطمینانی که به زندگی داشتیم . برای بخشی از خودمان که آن را به خاطر کسی وانهاده ایم سوگواری می‌کنیم .
    برای فقدان همه چیز هایی که نداشته ایم ، برای همه چیزهایی که خودمان از آنها دوری کرده‌ایم و حالا متوجه اشتباه خود شده ایم برای همه ی این موارد سوگواری می‌کنیم .
    گریه و سوگواری چگونه آغاز می‌شود ؟؟ نخست اشک می‌ریزید . نقطه ی آغاز اندوه است و به نظر می‌رسد این آغاز ،هرگز پایانی ندارد . و معمولا با یاد آوری صحنه ای یا صحبتی که از کسی می‌شنوید این درد و رنج اغاز می‌شود شاید کسی این را به گونه ای دیگر تعبیر کند ، ولی درد و رنج ناشی از نزدیک شدن ، مقدم بر هر گشایش تازه ای در زندگی ما خواهد بود ...
    هنگامی که فقدان همراه با گریه و زاری می‌آید !! سخت ترین چیز در زندگی ، از دست دادن چیزی است که فکر می‌کردید واقعی است . فقدان سخت و دردناک است . از آن بدتر فقدان همراه با سرخوردگی و افسردگی و آنزواست . سرخوردگی گونه ای دردناک از آندوه است.
    این پدیده ، غیر از تاسف با احساسات دیگری همچون خشم ،اتهام به خویشتن و سرزنش همراه است . رویاها سخت و آزار دهنده می‌میرند و سرخوردگی های سخت تر از آن حذف می‌شوند. برای مثال : " شاید معشوقی که ما تصور می‌کردیم عشق واقعی ماست ، و ما را خیلی دوست دارد ، ناگهان اعتراف کند که ما به درد هم نمیخوریم و با ما قطع رابطه می‌کند به همین راحتی وبعد از گفتن این حرفها می‌رود، حتی یک خداحافظی هم نمی کند و برای همیشه از زندگی ما کنار می‌رود .

    در این زمان چه حالی دارید ؟؟ شبیه احساسی است که هنگام فرا خوانی ، همراه با سیلی از اشک های ناشی از سرخوردگی به ما دست می‌دهد . ما احساس نمی کنیم چیزی را از دست داده ایم بلکه احساس می‌کنیم چیزی را از ما ،از درونمان دزدیده آند .

    چیزی مثل زمان ، اعتماد ، تقدس خاطرات ، عشق ،... و خیلی موارد دیگر که حتی به شمارش نمی‌آیند . فقدان همراه با عشق مثل یک دزد رفتار می‌کند . دزدی که همه چیز را از بین می‌برد و ما را از درون تهی می‌کند . این احساس هولناک ، گذشته شما را به یغما می‌برد ، خاطرات شما را در مورد گذشته می‌دزدد، و سپس آنها را خالی می‌کند و عاری از واقعیت ، به شما باز می‌گرداند و شما را متوجه حال و زمان وحشتناک و دل سرد کننده ای که در آن هستید باز می‌گرداند . هنگامی که به عقب بر می‌گردید و چیز هایی را می‌بینید که واقعا وجود داشته آند ، نه تنها امید به داشتن دوباره ی آنها را در زمان حال از دست می‌دهید ، بلکه معنای آن در گذشته را هم فراموش می‌کنید . و از خودتان ، از احساساتی که داشته‌اید آزرده خاطر می‌شوید . گام مهم برای بهبودی پس از سرخوردگی ،تسلط بر خشم خود است که اجازه نمی دهد کاری برای جلوگیری از دل شکستگی آنجام دهیم .
    این مساله خیلی سخت است تا دلی شکسته را مرحم بگذارید و گذشته خود را کنار بگذارید ..
    اما باید بتوانید بخشی از خویشتن خود را دور بیندازید !!! اما چگونه ؟؟؟
    عمده ی تغییرات ، حتی آنهایی که ارزومندانه صورت می‌گیرد ، افسردگی ها و دل سردی های خاص خود را به همراه دارد ، زیرا آنچه را وا می‌نهیم ، بخشی از خویشتن است . برای ورود به زندگی جدید ، باید در زندگی گذشته بمیریم و آن وقت زندگی جدید را می‌توان اغاز کرد ..
    گریه و ناراحتی برای دلی شکسته ، مدت زیادی طول می‌کشد . پایان دادن به یک ارتباط ، هرگز ساده نیست و حتی اگر متوجه شوید که او شما را دوست نداشته است . ولی هنگامی که از اندوه رهایی می‌باید ، باید همچنان قادر باشید که پیش بروید و عشقی واقعی را در زندگی خود جایگزین کنید و گذشته را فراموش کنید .
    روزها ، ساعت ها ، دقایق ، فصل ها متعلق به شما هستند تا بتوانید به آن گونه که میل دارید ، دوست دارید ، زندگی کنید ، از آنها استفاده کنید و لذت ببرید . نگذارید کسی آنه را از شما بگیرد این لحظات با ارزش هستند ، آنها را تلف نکنید ، اجازه ندهید کسی آنها را از شما بدزدد
    زندگی مال شماست زمان مال شماست .

  2. کاربر مقابل از shirin71 عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/