موقعیت جغرافیایی چشمه علی:
چشمه علی که نام اصلی آن بنا به نوشته مورخین علی بولاغ است در شمال غربی دامغان و در مسیر راه دامغان ـ کیاسر ـ ساری و به فاصله 32 کیلومتری از دامغان قرار گرفته است. در اطراف آن باغات و کوه های زیبا و سرسبزی وجود دارد که از آب چشمه علی آبیاری می شود. این چشمه از لحاظ تقسیمات جغرافیایی در حوزه دهستان رودبار قرار دارد و دارای دو دریاچه می باشد که اولی در شمال و دیگری در جنوب عمارت فتحعلی شاه قرار دارد. دریاچه شمالی بر تپه خاکی هموار با سنگ و شن متصل است که قسمت اعظم آب چشمه از این قسمت خارج می شود.

میزان آب دهی:

این رودخانه همانند رودخانه های دیگر دامغان فصلی بوده و از شاخه های دامغان رود و آستانه تشکیل می شود و به عبارتی دیگر از دره های جنوبی شاهکوه گرگان سرچشمه گرفته و به دشت کویر منتهی می گردد و مشتمل بر 50 چشمه است که سالانه جمعاً 30 میلیون متر مکعب آب را به دشت دامغان جاری می سازند.

انگیزه ساخت بنای چشمه علی:

در قسمت جنوبی مجموعه چشمه علی ساختمانی قرار دارد که توسط آغامحمد خان قاجار ساخته شده است. درسمت شمالی و در داخل درياچه به فاصله قريب پانصد متر از تپه های آبده، ساختمانی است دو طبقه و دارای ايوان محصور در آب که توسط فتحعلی شاه قاجار ساخته شده است. طبقه فوقانی و تحتانی از دو طرف باز است و هر کس در آن بنشيند دو طرف درياچه را می تواند مشاهده نمايد. در تاریخ آمده است چون فتحعلی شاه قاجار در مولود خانه دامغان دیده به جهان گشود پس از رسیدن به سلطنت ، علاقه زیادی به محل تولد خود پیدا کرد و چند دفعه به دامغان سفر نمود. وی در سفری که برای جلوگیری از پیشرفت نادر میرزا پسر شاهرخ نادری در مشهد ، به طرف خراسان می رفت در چشمه علی توقف نموده و دستور ساخت عمارتی را بدون فوت وقت داد. در مراجعت با مشاهده عمارت چشمه علی ، شعف و شادمانی وی را فرا می گیرد و شعرای وقت نیز فرصت را غنیمت شمرده و اشعار بسیار زیبایی را می سرایند و حکاکان آنها را بر سنگ حک کرده و در عمارت نصب می کنند.

ساخت مسجد:

پس از ساخت عمارت فوق ، شاه اعلام کرد: «این عمارت کعبه ثانی نیاز دارد» و دستور داد مسجدی در کنار چشمه بسازند. پس در آن مسجدی در جوار عمارت ، با طاق رومی ساخته شد که تا چندین سال قبل آثاری از آن مشاهده می شد. فتحعلی شاه در آن زمان دستور داد وقف نامه ای را برای چشمه علی بر دو سنگ حک و در مسجد نصب نمایند ولی به دلیل عدم کارایی و مخروبه شدن مسجد ، آثار باقیمانده تخریب و مجدداً در همان محل مسجدی زیبا احداث گردید.

وقف آب چشمه:

چشمه علی علاوه بر مناظر و طبیعت زیبایش ، منبع تامین کننده آب شهرستان دامغان محسوب می شود و مهمتر آنکه آن را به حضرت علی (ع) نسبت داده اند و قطعه سنگی که روی آن منقوش است مورد توجه بازدیدکنندگان بوده است البته در حال حاضر اثری از آن سنگ نیست. این چشمه در سال 1217 هجری قمری وقف امام زمان (عج) شده است. در هر صورت چشمه علی علاوه بر مکانی توریستی محلی مذهبی و مورد احترام مردم می باشد.

مسجد تاریخانه
به نظر می رسد اين نام ترکيبی از ترکی (تاری ؛ خدا ) و خانه فارسی است . « گدار » باستان شناس معروف درباره مسجد تاريخانه چنين نوشته است:« نمونه ای از بناهايی که مقدم بر دوره سلجوقيان است می توانيم ارئه دهيم يعنی مقدم بر دوره ای که نمونه اصلی مساجد ايران در آن تشکيل يافته است دو نمونه از ميان آنها مسجد جامع نائين و تاريخانه دامغان است » تاريخانه به معنی خانه خدا است و آن را مسجد چهل ستون هــــــم می نامند و اين رقم اغلب در ايران نماينده آن نيست که حتماً چهل ستون داشته باشد بلکه به معنی ستون های متعدد است نقشه اين بنا نقــشه مساجد صدر اسلام است که از هر عنصر خارجی عاری است. در دوره سلجوقيان به جای مناره خشت و گلی آن که ريخته بود برجی از آجر ساخته اند . اين مناره جديد را در جای مناره قديم نساخته اند بلکه در کنار آن بنا کرده اند . اين بنا شامل صحنی است تقريباً مربعی که از چهار طرف طاقهايی دارد و يکی از طاق نماها که عميق تر از ديگران است جای مقصوره مسجد را دارد و به همين جهت مواجه با قبله است نقشه اين مسجد ساده ترين و خالص ترين و حتی می توان گفت علمی ترين مساجد صدر اسلام است . در بنای تاريخانه يعنی در اشــــــکال معماری که در آن به کار برده اند و در شکل ساختمان هيچ چيز نيست که ايرانی خالص نباشد حتی می توان گفت در اين بنا هيچ شکل و هيچ جزئی از ساختمان نيست که متعلق به معماری زمان ساسانيان نباشد . تاريخانه از حيث نقشه به قدری بيگانه از ايران است و از حيــــــث ساختمان به قدری ايرانی است که يکی ازمسافرين که به اين قبيل اماکن توجه داشته يعنی « ايستويک » تصورکرده است که خرابه های آن يکی از معابد يا يکی از قصرهای دوره شهر هکاتم پيلس است .بنابر وصفی که شد بايد حتی المقدور تاريخانه را به دوره ساسانيان نزديک دانست ولی بايد در زمانی متوقف شد که نقشه اصلی مسجد را کشيده اند به وسيله نمونه های اصلی می دانيم که اين نقشه از اواسـط دوره بنی اميه متداول بوده است . در هر صورت می توان آخر دوره بنی اميه را قديمی ترين زمان ساختمان اين بنا دانست . از سوی ديگر می توان اين گونه دانست که زمان ساخت اصلی اين مسجد بين جلوس اولين خليفه عباسی يعنی «سفاح » در 132 ( ه . ق) و سلطنت هارون الرشيد 170-193 (ه. ق) دانست يعنی در اواسط قرن دوم هجری قمری.آنچه اکنون از مسجد تاريخانه مانده است 26 ستون است که ضخامت هر يک چهار متر و به ارتفاع 2متر و 84 سانتی متر است و شش دهانه طاق و يک طاق بزرگتر که محل منبر و محراب بوده . در جهت شمالی مسجد مناره آجری به ارتفاع 26 متر است که از مسجد فاصلــــه دارد و قاعده آن 13 متر بدون سکو از روی زمين و قطر منتهی اليه آن در بالا 8/6 متر و مانند مناره مسجد جامع دامغان سر آن ساخته نيست بعضی گفته اند که بر اثر زلزله خراب شده ولی سر آن منظم است و اگر بر اثر زلزله می بود غير منظم بود در ارتفاع ده متری آن کتيبه ای به خـط کوفی با آجر صورت گرفته است بانی آن ابو حرب بختيار ممدوح منوچهری است بنابراين، اين مناره در فاصله سالهای 420-430 هجـــری قمری ساخته شده است .




چشمه قلقل
چشمه دیدنی و خاطره انگیز قلقل در 60 کیلومتری شمال غربی شهرستان دامغان واقع گردیده است. برای رفتن به

این چشمه باصفا ابتدا روستاهای کوهستانی صح ، دروار ، تویه و دهخدا را طی نموده سپس جاده حاشیه دفتر مخابراتی روستای دهخدا را 5/1 کیلومتر به طرف شمال غربی پیموده تا به محل چشمه برسید. چشمه در میان یک تنگه کوچک اما سرسبز و زیبا واقع شده است آب چشمه از انتهای شکاف 7 متری یک کوه سنگی ، قلقل کنان می جوشد و خارج می شود. به همین مناسبت اهالی منطقه از گذشته های دور به آن چشمه قلقل یا قلقله می گویند. این چشمه با آبدهی 45 لیتر در ثانیه بالاترین حجم آبدهی را در مجموعه چشمه های تویه دروار را تشکیل می دهد. آب این چشمه سرد و خوشگوار می باشد و مورد استفاده عموم مردم از گذشته های دور جهت آشامیدن و آبیاری باغستان ها و آب تنی در تابستان قرار می گیرد و چون در بالاترین نقطه منطقه تویه دروار واقع شده است از چشم اندازهای طبیعی بسیار زیبایی از کوهستان منطقه برخوردار است. در مسیر عبور چشمه از مظهر آن ، صد متر پایین تر درختان کهن سال بید و زرشک و نسترن وحشی قرار گرفته است که بیان گر قدمت چشمه در این منطقه است این چشمه روح بخش همراه با درختان کهنسال و سبزه زارها و گلزارها عطر آفرین و هوای معتدل و مطبوع تنگه و نوای دلنشین شرشر آب که از بالا به پایین فرو می ریزد و نیز آهنگ شور انگیز پرندگان در بهار و تابستان و اوایل پاییز می تواند تفرجگاهی خاطره انگیز برای عموم مردم و گردشگران باشد.
چهل دختر
گنبدی است در جهت شمالی امامزاده جعفر(ع) به ارتفاع شانزده متر که در نهايت دقت و هنر ساخته شده است و بسيار زيباست. آجرهای ظريف چنان روی هم کار گذاشته شده که گويي بين آجرها گچ و باصطلاح ملاطی نيست و چنان گرد و مخروطی بالا رفته است که گويي قالب ريخته اند. به نظر می رسد در حدود 446 هجری قمری (979 سال پيش) شاخته شده است. در کتيبه ای که دارد الامير الاجل ابوالشجاع خوانده می شود. معلوم نيست که نام بانی يا لقب اوست. در داخل گنبد قبری ساده است که با اين گنبد عالی تناسب ندارد. اگر تاريخ بنای گنبد چهل دختر را صحيح تصور کنيم با زمان حکومت سلاجقه و پادشاهی طغرل بيگ از 429 تا 465 هجری قمری مطابقت می کند که منتهی به سلطنت آلپ ارسلان می گردد. آيا طغرل بيگ برای مدفن خود اين گنبد را که شاهکار ساختمانی است بنا کرده است؟ علت تسميه آن به چهل دختر چيست؟ آيا طغرل بيگ پس از به زنی گرفتن دختر خليفه و مراجعت از بغداد و درآمدن به ری آنجا وفات يافته است و آيا جسدش را به دامغان آورده و در اينجا دفن کرده اند؟

دیوار بارو
در هزاره های قبل از میلاد مسیح نخستین استقرارها به شکل خانه های گلی ظاهر می شود. به تدریج بر وسعت خانه ها افزوده می گردد و استفاده ار درب در آنها متداول می شود. دیوار اتاق ها در نتیجه شناخت آجر و به کارگیری آن نظم بیشتری می یابد. این تغییرات با پیدایش دهکده ها همراه است. در این دهکده ها اتاق ها و اجاق ها و دیگر تجهیزات داخلی خانه ها ایجاد می گردد. پیدایش همین تجهیزات مختلف در دهکده ها باعث متمایز شدن این دهکده ها از یکدیگر شده است. پیشرفت اقتصادی باعث به وجود آمدن یک استراتزی خاص می شود و آن حفاظت از دهکده ها در مقابل عوامل بیگانه است. پس برای جلوگیری از تهاجم اقوام مذکور تدابیری را اتخاذ نمودند و آن ایجاد حصارهای دفاعی در اطراف دهکده ها می باشد. بعضی از دهکده ها دارای دو یا چند بارو هستند مثل هگمتانه. در روی حصارها در فواصل معین برج های کنگره دار جهت تیرکشها ایجاد نمودند. از آنجائی که دامغان شهریست بسیار قدیمی و در مسیر جاده ابریشم قرار داشته و چون از لحاظ سوق الجیشی بسیار مهم بوده و همیشه مورد تهاجم بیگانگان در زمان های مختلف قرار گرفته ، حصاری به دور این شهر کشیده اند. این حصار که آثارش در اطراف شهر باقیست در قسمت جنوب حدود 1610 متر و در شرق 1620 متر و در شمال 150 متر از آن باقی مانده است و در قسمت شمالی بر اثر ساخت و ساز از بین رفته و در قسمت غرب نیز هیچ آثاری از این حصار باقی نمانده است. حال با توجه به اینکه تپه حصار یکی از تپه های پیش از تاریخ است و در نزدیکی آن دو قلعه مربوط به دوران ساسانی وجود دارد می توان چنین استنباط نمود که احتمالاً باره اصلی شهر به دور این محوطه کشیده شده بوده است و بر اثر مرور زمان و همینطور کشت و ذرع از بین رفته است.

اما باروی کنونی شهر با توجه به مطالب کتب تاریخی احتمال داده می شود که در دوره نادری ایجاد شده باشد و به باره نادری نیز معروف است. در این بارو در فواصل مختلف می توان برجها را مشاهده نموده و به وسیله 5 دروازه به داخل باره راه پیدا می نموده اند. پس می توان چنین اظهار نظر نمود که دامغان تقریباً شاهراه اصلی ارتباط شرق و غرب بوده و از زمان های بسیار کهن از این شهر عبور و مرور صورت می گرفته حال چه به خاطر سیر و سیاحت و چه به لحاظ لشکر کشی های نظامی و چه به لحاظ اقتصادی که همان عبور جاده ابریشم است دامغان یک راه ارتباطی محسوب می شده و بر همین اساس بارو به دور آن شیده شده است. و آنچه اشمیت به عنوان کهن دژ نام می برد احتمالاً همان ارگ است که به مولود خانه موصوف است که در داخل باره شهر قرار داشته است.
اين همان مسجدی است که مقدسی نوشته است، در کوچه قرار دارد. در ورودی مسجد جامع و مدرسه حاج فتحعلی بيک که مدرسه پامنار می گويند زير گنبد بزرگ خشتی که «قيصريه» می نامند روبروی هم است که مدرسه در سمت شمال و مسجد در جنوب گنبد است و راه عبور است و درب ديگری هم مسجد دارد که در محله «خوريا» است از درب قيصريه بدالانی وارد می شويد طرف راست، مدخل مناره و در سمت چپ دری است که به حياط کوچکی که گودتر از سطح دالان است و دو پله دارد وارد می شود و در جهت شرقی اين محوطه مسجدی است که از سطح محوطه قريب چهار متر پايين تر است و آن را مسجد زيرزمينی می نامند و در تابستان سرد است.
مسجد جامع
این مسجد دارای 35 متر طول , 18 متر عرض و دو ردیف ستون است که روی ستون‌ها سقف‌های مدور آجری کار شده است و فواصل آجرها نیز با گچ بند‌کشی شده است. دالان ورودی به صحن مسجد که دارای 38 متر درازا و 36 متر پهنا است, منتهی می‌شود. ضلع جنوبی صحن دارای سه ایوان است که ایوان وسط آن مرتفع‌تر و عریض‌تر از ایوان‌های طرفین است. محراب در همین ایوان واقع شده است. دهانه این ایوان هفت متر و درازای زیر سقف 16 متر است.این مسجد در ضلع غربی و شرقی خود دو شبستان دارد که چند سال پیش مرمت و بازسازی شده است.

مناره مسجد جامع:
در ورودی آن در سمت چپ ضلع غربی دالانی است که از طرف «قيصريه» وارد می شوند. ارتفاع آن از سطح زمين 75/26 متر است و مقداری از قاعده آن در خاک و بين ساختمانهای متصل به آن است. قطر پايين آن 5/13 متر و بالای آن در جايي که کلاهک شروع می شود 85/6 متر است کتيبه ای آجری قريب ده متر بالاتر از زمين دارد که قسمتی از آيه نور در آن آمده است. در اسفند ماه 1311 شمسی برقی به مناره اصابت کرد و مانند ماری به آن پيچيد. روکاری ظريف آن را مقداری خراب کرد که بعداً تعمير کردند. گفته می شود در حوالی سال 500 هجری قمری (925 سال پيش) ساخته شده است.

سد شهید شاهچراغی

این سد در 12 کیلومتری شمال شهر دامغان و در کنار تنگه ای موسوم به بز پل و مجاور کوه چکل شیر و بر روی رودخانه چشمه علی بسته شده است. هدف از ساخت سد ، انتقال آب رودخانه چشمه علی جهت آبیاری قسمتی از اراضی دشت جنوبی شهرستان و نیز کنترل و جلوگیری سیلابهای شمالی و نیز در آینده جهت تامین کمبود آب آشامیدنی شهر دامغان است. این سد چند منظوره علاوه بر ویژگی های بالا ، آب مورد احتیاج زراعی حدود 1500 هکتار از اراضی دشت را که از نظر کشاورزی فوق العاده مستعد و حاصل خیز می باشد را نیز تامین می نماید. این سد از نوع شنی با هسته رسی می باشد که ارتفاع آن از کف رودخانه 57 متر و ظرفیت آبگیری آن 40 میلیون متر مکعب است. طول تاج 227 متر و ارتفاع آن از سطح دریا 1500 متر و طول مسیر آب پشت سد حدود 6 کیلومتر می باشد. این منطقه اوقات فرح بخشی را برای گردشگران مهیا می سازد.


تنگه زندان

تنگه زندان از جمله جاذبه های بی دلیل و نمونه کوهستان شهرستان دامغان است که در طی سال گردشگران و طبیعت دوستان فراوانی را به سوی دیدنی های بی شمار خود جذب می کند. این تنگه در 17 کیلومتری شرق شهر دیباج واقع شده است و دسترسی به آن آسان است جهت اصلی این تنگه رویایی و خیال انگیز جنوبی و شمالی می باشد و در دامنه های جنوبی کوه سترگ کهکشان واقع شده است. تنگه دارای دیوارهای صخره ای و سنگی مرتفعی است که بسیار جذاب و سحر انگیز است. آب بسیار خنک و گوارائی در مسیر تنگه جریان دارد وجود این آب و فراز و نشیب تنگه زمینه ایجاد آبشارک ها و آبشار زیبایی را فراهم آورده است که بر جذابیت های بی شمار تنگه افزوده است. در بهار و تابستان مسیر تنگه و بیرون آن همه جا مشحون از علفزارهای سرسبز و گیاهان معطر و رنگارنگ کوهستانی است که بی تردید از دیدن آن همه تنوع و بوهای شامه نواز خیره و مسحور می شوید.


جاده دامغان ـ گلوگاه؛ اعججاده دامغان ـ گلوگاه؛ اعجازی از طبیعت زیبای ایرانازی از طبیعت زیبای ایران
شايد بتوان به جرات گفت كه مسير 165 كيلومتري دامغان ـ ديباج ـ گلوگاه ـ بندر گز، نزديكترين راهي باشد كه مي‌توان با پيمودن آن از يك شهر در شمال دشت كوير به شهري در جنوب درياي مازندران رسيد.
در اين مسير گرچه جاده مناسب نيست، اما در خلوت عرفاني‌اش مي‌توان آتش دشت را پشت سر گذاشت و به هواي كوهستان تن در داد و خاك جنگل را بوييد و در انتها به نظاره آب دريا نشست.
با طي طريقي اين‌چنيني، نبض سفر به شماره مي‌افتد و مسافر گونه‌اي از سلوك روحاني را تجربه مي‌كند كه هرگز انتظارش را نداشته. فاصله ابتدا و انتهاي مسير چنان نزديك و چنان متفاوت است، كه هر مسافري چه بخواهد و چه نخواهد در دام افسونش گرفتار خواهد آمد.
دامغان شهري است پرجاذبه كه روزگاري در مسير جاده ابريشم و در خراسان بزرگ شگفت جاي داشته. اين شهر كه روزگاري خودش پايتخت بوده، امروز در ميانه راهي قرار دارد كه از يك سو به تهران، اين پايتخت پر طمطراق مي‌رسد و از سوي ديگر به مشهد، پايتخت شيعيان ايران. اين دامغان ما يك دستش به دامن البرز استوار است و دست ديگرش سر كوير را نوازش مي‌كند.
سی كيلومتر به سوي شمال كه برويد، به چشمه علي مي‌رسيد، مكاني خوش براي دمي نشستن و چاي نوشيدن و گپ زدن و آسودن. از چشمه علي بايد به سمت ديباج برانيد. تا اين‌جا جاده مشكلي ندارد، اما از اين به بعد، مسير يا خاكي است و يا آسفالتش مناسب نيست. به اطلس راه‌هاي ايران منتشر شده در سال 87 كه نگاه كنيد، راه را آسفالته ترسيم كرده، اما واقعيت ندارد. جاده خاكي باعث مي‌شود كه سرعتتان پايين بيايد ولي امكان رانندگي وجود دارد.نمی توانید با سرعت دویست كيلومتر بر ساعت برانيد، اما تا شصت كيلومتر هم جا داريد. ديباج را كه پشت سر بگذاريد، طبيعت تصميم مي‌گيرد كه به رنگي ديگر درآيد. آهسته آهسته رنگ سبز رخ مي‌نمايد و نسيم لطيف شده‌اي كه از درياي مازندران خرامان گذر كرده و از لابه‌لاي البرز خود را تا به اين‌جا رسانده، گياهان را نوازش مي‌كند و شما را هم.
از "گشت دشت" تا "سرخ گريوه"، جاده خلوت خلوت است. تنها صداي پرندگان است كه در گوشتان مي‌ماند و شايد هم صداي نفس كشيدن عميق زمين.ادامه كه مي‌دهيد، روستاهاي آرام با مردماني كشاورز و دامدار را مي‌بينيد كه در فاصله‌اي نه‌چندان دور از جاده به آن نوع از زندگي مشغولند كه ما گاهي كه نه، بيش تر از گاهي، حسرتش را مي‌خوريم.
به سفيد چاه كه برسيد، بي‌شك از زيبايي‌ها مشعوف شده‌ايد، اما قبرستان سفيد‌چاه بهت‌زده‌اتان مي‌كند. ميخكوب مي‌شويد و شايد كه نتوانيد براي چند لحظه چيزي بر زبان بياوريد، نترسيد، اين حالت طبيعي است. از اين‌جا به بعد، درختان جنگل هيركاني رخ مي‌نمايند. جاده‌اي باريك در ميان سبزهاي بالابلند، شعف انگيز است. جاده‌اي كه همچون ريل ترن هوايي پارك‌هاي تفريحي، پيچ و تاب فراوان دارد و قرار است در سراشيبي تندي كه دارد، هيجانمان را به اوج برساند.
هنگامي كه به انتهاي سرازيري جاده مي‌رسيم، درختان همچون پرده سينما كنار مي‌روند و نمايي پانوراما از شهر كردكوي و خليج گرگان نمودار مي‌شود. در اين لحظه به راحتي مسيري كه به سوي ميانكاله مي‌رود ديده مي‌شود. همان مسيري كه خليج گرگان را از درياي مازندران جدا مي‌كند. به تو مي‌گويم كه اگر مشتي از خاك كوير را از دامغان با خود آورده باشي، اكنون مي‌تواني در بندر گز، تنها ده كيلومتر آن‌طرف‌تر از اين‌جايي كه حالا هستي، آب و خاك را به عقد هم در آوري و حل شدن در هم اين دو عنصر را به نظاره بنشيني