چرا نام های عربی در بین ایرانیان است؟
(آمار درصد بندی منتشر شده در این پاراگراف مربوط به چند سال پیش می باشد!)(بی شک آمار امروز بسیار متفاوت تر است.)
آماری که اخیر در ایران منتشر شده است کتابهای تاریخی که در ایران چاپ و پخش میشود حدود 40 درصد از بازار کتاب را به خود اختصاص داده است. یعنی ایرانیان توجه بسیار بالا و بزرگی به تاریخ و پیشینه و گذشته خود داشته و جستجوگر شناخت گذشته خود میباشند!
هرچند در سالهای نخست انقلاب کتابهای دینی و بویژه اسلامی خریداران بسیاری داشت و پس از چندی دهها سازمان و تشکیلات دینی و دولتی هزاران هزار کتاب را از تاریخ اسلام و غیره چاپ کرده و بطور رایگان در اختیار مردم داخل وخارج از کشور قراردادند، اما خیلی زود مردم بسوی تاریخ گذشته خود روی آورده و کتابخوانی باستانی!! رایج شد! جدا از کتابخوانی باستانی، کتابهای بسیاری از تاریخ و تحلیل و نقد و تفسیر مسائل اسلامی بودند از زبانهای دیگر بویژه عربی ترجمه شد که نسبت به جو صددرصد شیعی سالهای قبل مردم با افکار و آراء مختلفی دررابطه با اسلام نیز آشنا شدند.
همراه و همزمان با این توجه ویژه به تاریخ کهن، ایرانی اندیشیدن و نام ایرانی برگزیدن نیز از سالهای 60 در ایران رشد کرد. بگونهای که اینک حدود 45 درصد نامهایی که هموطنانمان در داخل کشور برای فرزندان خود انتخاب میکنند صددرصد ایرانی است. ودرصد نامهای ایرانی درخارج از کشور به 65 درصد میرسد!
-------------------
بالارفتن رشد فکری مردمان ما طی این سالهای اخیر و تحمیل فراگیری زبان عربی در مدارس جمهوری اسلامی موجب شد تا هموطنان ما به ریشه و معنی برخی از نامهای غیرایرانی پیبرده وتلاش کنند تا هر چه بیشتر از نامهای زیبا وپرمعنای ایرانی بهره ببرند و واقعاً طی قرنها نیاکان ما بخاطر آگاه نبودن از معنیهای برخی از نامها، شاید ستمی تاریخی به فرزندان خود میکردهاند. البته چون زبان عربی زبان مادری مردم ما نبوده است و هجوم بیگانه موجب شده بود تاخودآگاه برخی از واژهها و نامهای نادرست بر تاریخ و فرهنگ و جوامع و خانوادههای ما تحمیل شود!
مثلاً غلام نامی است و یا شاید بهتر باشد بگوییم پیشوند برخی از نامهایی است که هرگز در زبان عربی از آن استفاده نمی شود. اما غلامعلی و غلامحسین و غیره درمیان ما ایرانیان بسیار رایج بوده است!
من بسیاری از کشورهای عربی را گشتهام!! دوستان بسیاری دارم که از کشورهای عربی هستند و هرگز یک عنصر عرب را ندیدهام که اورا غلام بنامند! و این بدین خاطر است که اعراب معنی غلام را میدانند و ما نمیدانستهایم. غلام از ریشه غلم میآید که به معنای بهرهوری جنسی است! و غلام به پسربچههایی میگفتند که اعراب از آنها استفاده جنسی مینمودهاند! بغلط به ما گفتهبودند که غلام یعنی نوکر وبرده و بنده! درصورتیکه درزبان عربی، عبد میشود برده و نوکر را خادم میگویند! غلام وکنیز همطراز و همراهند!! از کنیزان نیز بهره جنسی وخانگی میبردهاند و از غلام بچه ها نیز!!
بسیاری از نامهای عربی که درمیان ما ایرانیان رایج است درمیان اعراب اصیل (عربستان سعودی، کشورهای خلیج فارس..) ابداً متداول نیست! هرچند امکان دارد که این نامها درمیان شیعیان مورد استفاده قرار بگیرد. آنهم بعنوان عشق وتعصب ویژهای که نسبت به برخی از شخصیتهای تاریخ اسلام داشته و دارند. اما بدون شک اگر پدرومادری باریشه این گونه نامها ومعنای آنها آشنایی میداشتهاند هرگز نامهای نازیبا را بعشق شخصیتهای تاریخی برروی فرزندان خود نمینهادند.
با هم به معنی چندنام نگاهی میاندازیم که نتیجه سالها پژوهش و کنکاش میباشد:
ام کلثوم: ام یعنی مادر و کلثوم به فرزند خیکی و چاق اطلاق میشود.
حفصه: هسته خرما و یا زن سیاه و زشت
خدیجه: به سقط جنین شتر میگویند.
بتول: زنی که هوس مرد و همخوابگی دارد.
سمیه: از سم می آید و به اندازه زهری که در چیزی باشد میگویند.
سکینه: که مسکین نیز با این نام هم خانواده میباشد. به بانوی گدا و خوار و بیچاره میگویند
رقیه: که از ریشه رق میآید، به معنای افسون و جادو و نیرنگ است.
عذرا: به هرآن چیزی که سوراخ نشده باشد میگویند.
فاطمه: از فطم میآید و به بچه شتر ماده از شیرگرفتهشدهای میگویند.
جعفر: ماده شتری که شیر بسیار داشته باشد.
ذبیح: به هرچارپایی که گلویش را ببرند میگویند. ذبح شده یعنی گلو بریده
باقر: که از خانواده بقره میباشد به گاو نر چاق میگویند و اعراب جاهلی به کسی که خیلی چیز میفهمیده است نیز میگفته. باقرالعلوم یعنی طرف همچون گاو چیز میداند.
عباس: از عبس میآید به معنای اخمو، ترشرو، ترسناک و بدخود
عثمان: بچه مار
کاظم: از کظم میآید و به معنای لال بودن، گنگ و بیزبان و خاموش
هاشم: به نان فروش دورهگرد میگفته اند!
حیدر: این نام مخلوطی است از عربی و پارسی، حی یعنی زنده و در یعنی دریدن! حیدر به کسی گفته اند که انسانها را زنده زنده پاره میکرده است.
صغری: کوچک و پست و اصغر نیز از همین خانواده و ریشه صغرا است. به معنای کوچکتر!
البته نامهای دیگری چون کلب علی، کلبحسین و غیره نیز رایج بوده است که کلب یعنی سگ و کلب علی یعنی سگ علی و سک حسین و غیره. اینها نمونه اندکی بود ازمعنی برخی از نامهای تازی که درمیان ما ایرانیان قرنها رایج است. ما کمتر از معنی آنها آگاه بوده ایم و کلاً این گونه نامها نوعی توهین وتحقیر بوده است برای هرعنصر ایرانی همچنانکه درقرنهای نخست هجوم تازیان به ایران، ما را برده و موالی میخواندند و خودشان را مولا! و براساس همین تفکر و اندیشه بودکه نامهای نازیبای عربی را نیز برما تحمیل کردند! همچنانکه با رایج نمودن واژه و لقب و یا عنوان آقا که عربی آن میشود سید!! به طور غلط به ما فهماندند که سید بودن یعنی نواده پیامبر اسلام بودن! یک پنجم درآمد هر ایرانی نیز در بست باید دراختیار تازیان قرار بگیرد و چون سید بودن یک برتری اجتماعی و اقتصادی را از آن دارنده این عنوان میکرد، تعداد سیدها نیز در تاریخ ما فراوان شد و تا به امروز برجای مانده است. وکلاً نوعی تبعیض اجتماعی میان تازی و ایرانی برعنصر آزاده ایرانی تحمیل شده است! دررابطه با نادرست بودن نسبت این همه سیدها با پیامبر اسلام و نوادگان دختری ایشان (فرزندان فاطمه) اخیراً در ایران تحقیقاتی بعمل امده است که به دلایلی(نا مناسب) از انتشار آن جلوگیری کردند.
در این پژوهش آمده است که کلاً پیامبر اسلام پسری نداشت که بعنوان وارث ایشان تداوم بخش نسل ایشان باشد! خانم(حضرت فاطمه) فاطمه همسر امام علی مادر امام حسین و امام حسن بودهاند. امروزه از تبار امام حسن را طباطبایی میخوانند و از تبار امام حسین را حسینی، ثابت شده ست که ریشه بسیاری از این خانوادهها به مدینه و فرزندان فاطمه نمیرسد. درهمین پژوهش و تحقیق تاریخی آمده است که سیدهای بسیاری باعنوان موسوی هستند که گفته میشود نوادگان امام موسی کاظم میباشند. چنانچه درتاریخ آمده است و همه مورخین نیز آنرا گواهی کردهاند، امام موسی هرگز همسری دائمی و عقدی نداشته است. زیرا ایشان از جوانی به زندان رفته است و درزندان نیز چشم از جهان فروبسته است.
در این پژوهش آمده است که بسیاری از ثروتمندان و روسای قبایل و زورمندان وفرماندهان سپاه خود را سید خوانده گواهینامههایی را نیز تدوین نمودهاند تا اولاً از موالی بودن به مولا شدن ترقی پیدا کنند و هم از عدم پرداخت خمس که یک پنجم درآمد بوده است بهرهمند شوند و از آن سو یک پنجم درآمد دیگر ایرانیان را نیز از آن خود سازند.
نوشته های بالا بخشی از کتاب ((آئین اوستا ایران هفت هزار سال پیشینه تمدن)) نوشته استاد بزرگ سیاوش اوستا (حسن عباسی) که به صورت کامل مورد باز نویسی قرار گرفته است.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)