سیاست های مالی نادر شاه
در مورد سیاست های اقتصادی نادر شاه که ثمره آن فشار بیش از حد به مالیات دهندگان است، روایات فراوانی وجود دارد و برخی بر این عقیده اند که یکی از دلایل سقوط نادر همان سیاست اقتصادی وی بوده است. در این مقال کوتاه اشاره ای مختصر به برخی از سختگیری های اقتصادی نادرشاه خواهیم داشت
نادر برای اینکه بتواند سپاه خود را آماده نگهدارد با مردم با خشونت برخورد می کرد و به گفته ژان اوتر وقتی یک تحصیلدار مالیات از جانب نادرشاه به جایی می رفت همه مردم می لرزیدند. با این وجود هر چه بر عمر دولت نادر می گذشت نسبت به مردم و حکام و والیان و مستوفیان و فقیر و غنی ستم بیشتری می شد. در متون تاریخی آن دوره به موارد زیادی اشاره شده که گواه سختگیریهای بی حد و حصر نادرشاه است.
کارستین نیبور که در اواخر دولت نادری در ایران به سر می برد در خصوص وضعیت دهکده ها و زمینهای زراعی منطقه بوشهر که مسیر عبور او بود می نویسد: "در راه گهگاه به نخلستانی برمی خوریم اما دهکده های کنار این نخلستان ها یا به کلی ویران بودند یا نیمه ویران و با اینکه طبیعت زمین حاصلخیز به نظر می آمد مزارع زیر کشت بسیار کم بود."
میرزامهدی خان استرآبادی مستوفی که از مقربین نادرشاه بود و سالهای زیادی از عمر خود را در رکاب او گذراند و بیش از هرکس در جریان عملکرد نادرشاه بود در خصوص شیوه هایی که نادرشاه برای اخذ مالیات پیشه کرده بود می نویسد: "از جمله مخترعات شیمه نادرهکارش اینکه به مدلول لاینبغی للملک ان یجری علی لسانه عدد اقل من الف، اختراع الف کرده هر لک را که پنج هزار تومان ایران باشد یک الف نامیده من المغرب الی المغرب و از ابتدای مجلس تا انتها چون الف ابتدا و انتها، ابتدا و انتهای سخنش جز به ذکر الف الف نبود و به مقالید اغالیط ابواب ابواب گشاده گشت و دکاکین دکاکین تعدیاش را رواج و رونقی در کار پدید آمد."
در گرفتن این الف چنان شدتی عملی به خرج داده می شد که نهایتی برای آن متصور نیست. بارها پیش آمده بود که محصلان مالیات به اشتباه به کسی رجوع کرده مطالبه الف کردند و حال آن که وی چنین مکنتی نداشت. تشابه اسمی گاه باعث اشتباه می شد و پایان این اشتباه بعضا به مرگ منتهی می شد.
اوج شدت عمل نادر در زمانی بود که از داغستان برگشت و در مسیر راه خود تا خراسان و از آنجا تا تاس تپه خبوشان هرجا که رفت چشم درآورد و کشت و همه را در رعب و وحشت افکند. چنان که در تاریخ عالم آرای نادری آمده است: "و موکب جهانگشا بعد از خاطرجمعی از مفسدان آذربایجان و عراقین و فارس و قلمرو علیشکر عنان عزیمت به صوب خراسان معطوف فرمود و در هر منزلی از منازل عرض راه گفتگویی نبود سوای اینکه عمال و حکام هر ولایت را به رکاب ظفر انتساب حاضر ساخته و بعد از تشخیص محاسبه عمال آن ولایت را به توهم به خیانت بازداشته بعد از چب زدن و شکنجه در قید و زنجیر و قاربه قرابه گوش و بینی را قطع
می نمود و چندان فراشان به ضرب تخته چوب بر صورت این کس می زدند که صورت آدمی چون سپر سیاه گرگ می شد و از چشم جهان بین نیز عاری می ساخت و عاقبت الامر بعد از گرفتن وجه ابواب به قتل می رسانید. و محصلان غلاظ و شداد تعیین می شد که وجه ابواب مسترد را از ولایات بازیافت نمایند.
"در دوران نادرشاه وضعیت مردم از دو حالت خارج نبود یا می توانستند مالیات بپردازند یا نمی توانستند. اگر به آسانی مالیات را می پرداختند نشان تجملشان تلقی می شد و باز هم می بایست مالیات می دادند و اگر نمیتوانستند آنچه را که فرمان رفته بود ادا کنند شکنجه می شدند. پس در هر دو حالت مغبون می شدند. نتیجه چنین رفتارهایی به اضافه عوامل دیگر سبب شد مردم به شدت از افشاریه ناامید شوند چرا که نه این دودمان را لایق پادشاهی می دانستند و نه از شیوه ملکداری آنها رضایت داشتند و نه در دوره سلطنت نادر روی آرامش را دیده بودند. در زمان حیات نادر آرزوی مردم مرگ نادر بود و شایعه مرگ او بارها منتشر شد.
ساناز علیمحمدی
روزنامه رسالت
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)