ابدیت یک بوسه داستان عشق آتشین نویسنده و شاعری بزرگ از آمریکای لاتین است، شاعری از آن مردم که تا آخرین لحظه ی حیاتش، در همه ی درد ها و رنج ها، مردانه در کنار مردمش ایستاد. ردپای مردم در بسیاری از شعر های او به خصوص آنهایی که بعد از جنگ داخلی اسپانیا سروده شدند دیده می شود:

“من برای مردم می سرایم،هرچند چشمان روستایی آنان به خواندن آن قادر نباشد
لحظه ای فراخواهد رسید که بیتی از شعرم
نسیمی که زندگی مرا به جنبش می آورد، به گوش آنان رسد
آنگاه رنجبر چشمان خود را خواهد گشود و معدنچی همچنان که سنگ می شکند لبخندی خواهد زد
… شاید بگویند:این،از یاران ما بود”.

و شاید به همین دلیل بود که همواره از حمایت بی دریغ مردم برخوردار بود، هرجا که می رفت، در هر مقامی، سناتور یا مجرمی فراری، مورد احترام و حمایت مردم بود… او دیگر یک شاعر نبود قلبی شده بود به وسعت یک کشور! او شاعر طبیعت و زیبایی بود، شاعر صلح، عشق و مردم، و سرانجام شاعر خویشتن خویش.
و این ایستادن را، و این نیرو را، مدیون عشقی بود که از او حمایت می کرد، عشق همسرش ماتیلده. نرودا بیشتر از همه در دو کتاب “ابدیت یک بوسه” و “هوا را از من بگیر خنده ات را نه” به بیان این عشق و اثر آن پرداخته است.


A096-Pablo Neroda-Abadieyat Yek Booseh.pdf - 4shared.com - document sharing - download