هيولاي قنات
هرچند که اين داستان فرسنگها دورتر از درياي پارس، در مرکز ايرانزمين و در نزديکي شهر باستاني اصفهان رخ داده است، اما به دليل نزديکي زماني آن به ما، ارتباط آن با يک جاندار آبزي و وجود مستندات و خبرهاي روزنامههاي آن دوره، يادآوري آن چندان هم بدون ارتباط با موضوع اين مقاله نيست.
جهش امپراتوري شكوهمند ايرانيان در زمان هخامنشيان و تعالي و ترقي آن در زمان ساسانيان، و ديرپايي اين تمدن مديون دانش آبشناسي ايرانيان يود. مردمان ايرانزمين از ديرباز به ارزش آب به عنوان مادهاي زندگيبخش و ارزشمند آگاهي داشتند. نياز طبيعي بشر به آب، وضع جغرافيايي فلات ايران و كميابي اين مايع گرانبها، ارزش اين ماده را نزد ايرانيان صدچندان نموده و آن را در جايگاه والايي قرار ميداده است. به خاطر داشته باشيم كه تمدنهاي باستاني همگي در كنار رودهاي بزرگ، همانند نيل، دجله، فرات، سند، گنگ، هوانگهو، يانگتسه و ... شكل گرفتند و در حوزه همان رودخانه محدود ماندند. اما تنها تمدني كه به دور از هرگونه رودخانه عظيم شكل گرفت و مالكالرقاب جهان باستان شد، ايران بود. جهش چشمگير امپراتوري ايران مديون قنات بود. در زمان هخامنشيان، اگر كسي زمين بايري را با احداث قنات آبياري ميكرد، تا پنج نسل از پرداخت هرگونه ماليات معاف بود.
در اين ميان قنات گناباد به طول سيوپنج کيلومتر و ژرفاي بيش از سيصد متر و چاههايي با فواصل منظم پنجاهمتري، از زمان هخامنشيان يک شاهکار بينظير در سراسر جهان است و عظمت آن با ديوار چين برابري ميکند.
اين ديدگاه باعث شده که طول قناتهايي که اينک در زير سرزمين ايران وجود دارد بيش از فاصله زمين تا ماه باشد. اين دالانهاي زيرزميني همچنين محل خوبي براي زندگي گونههايي از جانوران شد. گونههايي که بسياري از آنها اينک منقرض شده اند. يکي از اين جانوران Otter است. در حدود سالهاي 800 تا 1200 خورشيدي نيمکره شمالي زمين در دوران يخبندان کوچک فرورفت. اين دوره ميانگين دماي زمين پايين آمده و موجب پرآبي نواحي مرکز ايران شده است. رودهاي فصلي به صورت دائمي درآمده و درياچههاي کوچکي در کوير مرکزي شکل گرفتند. در کاووشهاي باستانشناسي در تابستان 1357، در نزديکي زواره و در مرز کوير، بقاياي يک اسکله و بارانداز يافت شده است. اين دوران پرآب موجب رويش پوشش گياهي متنوع و همچنين جانوران گوناگون بوده است. در آن سالها در رودهاي مرکز ايران، Otter به چشم ميخورده است.
روزنامه کيهان در تاريخ 27 ديماه 1338، از از يافتن جانوري در نهر خورجان در سده اصفهان خبر داد و نوشت که "نهر خورجان به قنات فيروزشاه که در پنج فرسخي آبادي از زير کوه بيرون ميآيد منتهي ميشود و قنات فيروز شاه که قدمت آن بهزمان ساسانيان ميرسد چهار متر پهنا و يک متر عمق دارد."
فرداي آنروز عکسي از جانور را که 15/1 متر طول داشته و بر اثر زدوخورد با اهالي و نيز ناراحتيهاي ديگر مرده بود، چاپ کرد. گويا جوانان روستا با کمين بر سر راه اين هيولا آن را به دام انداخته بودند. اين جانور يک Otter بود که در کنار رودخانهها و نوعي از آن در کنار درياها زندگي ميکند و بهواسطه بزرگ شدن دستوپا و پيدايش پردههايي در ميان انگشتان و همچنين با استفاده از دم بهآساني در آب شنا ميکند. روزنامه نامبرده از قول پيران کهنسال نوشته بود که "حدود يکصد سال پيش هم يکي از اين جانوران از قنات فيروزشاه بيرون آمده و يک شبانهروز با مردم شهر جنگ کرده و سرانجام بهدست پهلوانان شهر کشته شده است! سه ماه بعد هم جانور مشابهي را در رودخانهاي از حدود قم صيد کرده بودند".
بر طبق افسانه اوآنس که توسط نياکان سومري ما نقل شده است، جانوراني بودهاند شبيه ماهي که سر آنها سر انسان بوده و پاهاي انساني آنها نيز در زير دم ماهي نمايان بوده است. در زمانهاي بسيار دور آنها هنگام روز از خليج فارس بيرون آمده و به مردم آداب تمدن ميآموختند و شبها به دريا باز ميگشتهاند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)