246216174283995020818991021694317213487

نام سیامک صفری ازنام نمایش شکار روباه کار دکتر علی رفیعی جدا نشدنی است. کچل لاغر و قوزای که در کنار دیوارهای بلند توالت در خود می پیچد، گوشه صحنه می بینی اش که با کمری خمیده و صدای متفاوت تماشاگر را چنان مجذوب خود کرده که هیچ کس جرات تکان خوردن در صندلی اش را ندارد. سیامک صفری بازیگری است که مقهور می کند. صفری در نمایش های "در کوچه های مصر برف نمی بارد"، "اهل قبور"، "مرغابی وحشی"، "هتل پلازا"، "جن گیر"و "رومولوس کبیر" نیز خوش درخشیده است. از فیلم های تلویزیونی او می توان از "گاو صندوق" و "مختار نامه" نام برد. همچنین او در فیلم "ماهی ها عاشق نمی شوند" نیز به ایفای نقش پرداخته است. پای درد دلهای سیامک صفری و مشکلاتش در حوزه بازیگری نشستیم که در زیر می خوانید.




آقای صفری از چه تاریخی تئاتر را به عنوان شغل انتخاب کردید؟
من فارغ التحصیل تئاتر در مقطع کارشناسی ارشد در رشته کارگردانی تئاتر هستم و شروع کار حرفه ای خودم را از هنگام ورود به دانشگاه در سال شصت و شش می دانم. ضمن این که پیش از این تاریخ هم فعالیت تئاتری داشتم اما زمانی که به دانشگاه رفتم و این رشته را خواندم در واقع زمانی بود که سرنوشت خودم را در تئاتر دیدم.
چه نمایشی شما را به شهرت در تئاتر رساند؟
من شهرتی ندارم. تئاتر محیط کوچکی دارد. و قتی کسی به طور مستمر و پی در پی در این محیط کار می کند، کم کم شناخته می شود و در پروژه های مختلفی شرکت می کند. اما این آشنایی ها معنای شهرت با آن معادلی که ما در ذهن داریم، ندارد.
صفری:امروز وقتی می نشینم و زندگی ام را مرور می کنم، می بینم این حرفه نتوانسته است زندگی من را تامین کند. متولیان تئاتر نتوانسته اند امنیت شغلی برای من ایجاد کنند و فکر می کنم اساسا نگاه به تئاتر در بخش دستمزدها خیلی ناجوانمردانه است


.
چطور شد که شما کارگردانی را به عنوان رشته انتخاب کردید اما به سرغ بازی رفتید؟
کارگردانی را به شکل آکادمیک خواندم چون کارگردانی مسئله من بود. هنوز هم هست اما مسیر کار به گونه ای بود که به سمت بازیگری کشیده شدم.
در پرونده کاری شما اجراهای رادیویی زیادی هم وجود دارد. دغدغه شما رادیو هم هست؟
خب رادیو تولید برنامه است. برنامه ها سه روز تمرین و بعد ظبط می شود. چندان وقتی از من نمی گیرد. مدتی که در رادیو بودم کارهایی انجام شد و احتمالا تعداشان زیاد شده است. نمی دانم.
شما در یکی دو موسسه هم به آموزش پرداختید.
بله! من در موسسه "هیلاج" یک دوره کوتاه ده جلسه آموزش بازیگری داشتم. در دانشگاه آزاد هنر و معماری و هنرهای زیبا یک "ورک شاپ" چند روزه برگزار کردم. اما به صورت جدی به مقوله آموزش نپرداختم.
بیشتر پیشنهاد های شما در حوزه تئاتر است یا به پروژه های تلویزونی و سینمایی هم دعوت می شوید؟
بیشتر پیشنهاد در حوزه تئاتر دارم اما خب زندگی سخت است و یک ناگزیری هایی هست که بازیگر تئاتر چاره ای ندارد کارهایی را قبول کند.به هرحال باید زندگی کند و تلویزون و سینما هم جایی است برای کار کردن. این است که بله، همه جا هستیم.
تفاوت دستمزد شما در یک پروژه تئاتری در مقایسه با یک پروژه تلویزونی چه میزان است؟
من نمی خواهم دستمزد بازیگران تئاتر مطرح شود که بخواهد مقایسه بشود با سینما یا تلویزیون. چون معتقدم تئاتر باید مسئله اش را در حوزه دستمزدها ریشه ای حل کند. تئاتر یک فعالیت دولتی است، صنفی دارد و آدم هایی پی گیر مشکلاتش هستند. می توانم بگویم که اصلا شرایطش در خصوص دستمزدها خوب نیست. در تلویزون و یا سینما دستمزد های نسبتا خوبی می دهند و یک بازیگر تلویزیون یا سینما می تواند امیدوار باشد که بعد از پنج شش سال کار، یک وضعیتی پیدا می کند اما در تئاتر این طور نیست. من چهل و پنج سالم است، همه تمرکزم را روی تئاتر گذاشته ام، درآمدم از تئاتر است اما امروز وقتی می نشینم و زندگی ام را مرور می کنم، می بینم این حرفه نتوانسته است زندگی من را تامین کند. متولیان تئاتر نتوانسته اند امنیت شغلی برای من ایجاد کنند و فکر می کنم اساسا نگاه به تئاتر در بخش دستمزدها خیلی ناجوانمردانه است.
تعریف شما از تئاتر خصوصی چیست؟ خصوصی شدن تئاتر کمی به بهبود شرایط کمک می کند؟
ما در گذشته هم تئاتر خصوصی داشته ایم و داریم. تئاتر های لاله زار، گلزار و بولینگ عبدول تئاترهای خصوصی بوده اند و هستند. تئاتر هایی هستند که به آنها می گویند تئاتر مصرفی. مثل خوردن ساندویچ می ماند. این تئاتر ها خودشان مدیریت می شوند و خودشان درآمدشان را در می آورند. تئاتر خصوصی به این معنی که رهایش کنیم و هیچ تضمین مالی و حمایت مالی نشود از ریشه غلط است. تئاتر خصوصی معنی اش این نیست که پول به تئاتر ندهیم تا برود خودش درآمدش را تامین کند. در واقع تئاتر خصوصی در رابطه اش با سیستم دولتی تعریف می شود. در ظزفیت من نیست که بروم در تئاتر گلریز بازی کنم. شاید بلد باشم اما روحم با این نوع کارها کنار نمی آید و نمی توانم مسیر درستم را پیش ببرم. بنابر این این نوع تئاتر را در ذهنم تعطیل می کنم. تئاتر خصوصی را آن طور که در دنیا هست می شناسم. در جاهای دیگر گروه های تئاتری سالن دارند، عضو گیری دارند، برنامه سالیانه دارند، متمرکز کار می کنند و البته حمایت مالی هم می شوند.
20798204250184123521010621486615828525
سالن تئاتر ایرانشهر به نوعی به سمت خصوصی شدن تئاتر حرکت می کند. مبنای کارش این است که درآمدش از گیشه تامین شود و این وسط برخی کارگردانان برا ی جذب بیشتر گیشه از حضور چهره های سینما و تلویزون بهره می برند. این وضعیت را چطور ارزیابی می کنید؟
به نظر من آنچه که مهم است فهم و درک کارگردان از تئاتر است و این خیلی مهم نیست که چه کسی روی استیج تئاتر بازی می کند. اگر کارگردان، تئاتر را بشناسد و بازیگر را هم به عنوان یک مولفه مهم بشناسد، چرا از بازیگر های سینما و تلویزیون در کنار بازیگران تئاتر استفاده نکند. اما این یک بحث دیگر است. وقتی که کارگردان نیاز به تامین گیشه اش دارد از این امتیاز که مردم دوست دارند بازیگر محبوبشان را در چند قدمی خودشان ببینند، استفاده می کند. بخش قابل انتقاد آنجای است که کارگردانان ما نمی دانند چطور از بازیگر روی صحنه استفاده کنند. روی صحنه رفتن و بودن سخت است. بازیگری که کمتر روی صحنه بوده است می تواند بیاید و خودش را در این بخش هم محک بزند وتجربه بیاموزد و بفهمد که بازی بدون کلک و بدون واسطه چیست.
اما از طرف دیگر ماجرا که نگاه کنیم می بینم، بازیگر های تئاتر بازی در مدیوم سینما و قاب کوچک تصویر را تجربه نمی کنند چون خیلی کمتر این فرصت را دارند که خودشان را جلوی دوربین محک بزنند.
بچه های تئاتر سخت تر شناخته می شوند. اهالی سینما و تهیه کننده ها اهل تئاتر دیدن نیستند. هرچند که جدیدا یاد گرفته اند بازیگر هایشان را از روی صحنه انتخاب کنند. دلیلش را نمی دانم. ممکن است توی ذهنشان این طور فکر می کنند که خب، یک سوپر استار می آورم و دو سه بازیگر تئاتری که بازی را بلد هستند و شاید هزینه ها یک خورده ای پایین بیاید. این خوب است. به هر حال بازیگر تئاتر از ابتدای ورودش روی صحنه پروسه تخریب شدن و تحقیر شدن را طی می کند. این هم یک بخش از هنر بازیگر است که باید با سر بلندی از آن بیرون بیاید. البته که وقتی بازیگر تئاتر برود سینما و تلویزون، دیگر تئاتر کار نمی کند و فرصت کار کردن در تئاتر از او گرفته می شود. تازگی ها مقوله بازیگری برای همه جدی شده است. در فستیوال سینمایی فجر سال گذشته جوایز زیادی به بازیگرهای تئاتر داده شد و کارگردانان سینما و تئاترپی برده اند که بازیگر نیاز دارند.
منظورتان این است که بازیگران سینما صرفا چهره هستند؟
بالاخره آنهایی که رفته اند سراغ سینما و با این مقوله کارشان را شروع کرده اند، کم کم یاد گرفته اند، تجربه کرده اند و در این هم شکی نیست که سینمای ما نیاز به این آدم ها دارد. در همه دنیا همینطور است.
خب بر گردیم سراغ قرار داد ها ی تئاتر، خانه تئاتر چند سالی است که قرار داد های تیپ برای بازیگرها تعیین کرده است. آیا هنوز هم این قانون اجرا می شود و با شما طبق آنها قرار داد بسته می شود؟
تقریبا تا آخرین کارم که طرف قرار دادم مرکز هنرهای نمایشی بود طبق همین تعریف ها قرار داد بسته شد. الان دیگر با مرکز قرار داد ندارم. درحال حاضر با آقای آروند دشت آرای کار می کنم که ایشان تهیه کننده دارند و سیستم مالی متفاوتی در کارشان هست.
پرداخت قرار داد های تیپ به چه شکل بود؟
زمان پرداخت قرارداد همیشه طولانی بوده است. اگر اول فروردین اجرا ها شروع شود، اول فروردین سال بعد قسط آخر ممکن است پرداخت شود. ممکن هم هست بیست یا سی روز بعد پولتان را بگیرید. درواقع شکل منظمی ندارد و یک سیستم بیمار گونه ای حاکم است. تقریبا به ندرت پیش می آید که قرارداد تا یک ماه بعد از اجراها پرداخت شود. همیشه تاخیر وجود داشته است.
شما به عنوان بازیگر های تئاتر هیچ اقدامی برای حل این مشکل نکرده اید؟
بحث در مورد این موضوع همیشه بوده است. آدم تعجب می کند که چرا این همه راجع به این موضوع بحث می شود و امضاء جمع می کنند و مطلب می نویسند. به نظرم دولت خودش به همه این مشکلات واقف است اما نمی دانم چرا سعی در حلش نمی کنند. همه اجراهای طول سال به اضافه اجراهای شهرستان و حتی اجراهای مدرسه ای را جمع کنید به دویست اجرا نمی رسد. ضمن این که مرکز هنرهای نمایشی تعهدی برای پرداخت پول به خیلی از این اجراهای پراکنده را ندارد. آمار اجراهای تئاتری آمار عجیب و غریبی نیست. درست است که بودجه محدود است اما فعالیت هم محدود است. بگیرید هشت اجرای صحنه ای مهم در طول یک سال در تهران برگزار می شود. اینجا پاریس نیست که شبی چهار هزار اجرا داشته باشد.
راه کار شما چیست؟
خیلی ساده است. پول گروه ها را پرداخت می کردم.
به نظر شما مهم ترین مشکل تئاتر ما چیست؟
مشکلات تئاتر وجه های مختلفی دارد. تئاتر ما نیاز به یک سری حک و اصلاحات دارد. نویسندگان، کارگردانان و بازیگران ما باید آموزش ببینند. باید تئاتر را یاد بگیرند.
پس در دانشگاهها چه می کنند؟
دانشگاه را باید بررسی کرد. نفر به نفر استادها را باید سلاخی کرد. یا به عبارتی باید تشریح کرد. باید فهمید رابطه استاد با درس چیست؟ یک کار پژوهشی لازم هست که باید به زودی انجام شود و در عمل اجرایی بشود. دانشگاه شده است یک برنامه روزمرگی، اله بختکی و نمره بگیر و واحد پاس کن. باید رفت دید چه کسی درس می دهد، چه کسی درس می گیرد، امکانات دانشجو چیست و غیره. اما در خصوص بازار حرفه ای هم نیاز به آموزش داریم. در حوزه سینما هم همینطو ر است. خیلی کارگردانان ما باید سینما را یاد بگیرند. به هر حال وقتی تماشاچی وارد سالن تئاتر می شود انتظاراتی دارد که باید برآورده شود. این رضایت معمولا وجود ندارد.

اگر صحبت پایانی دارید بفرمایید.
همه چیز خوب است و دارد بهتر می شود. من آدم امیدواری هستم.