صفحه 13 از 23 نخستنخست ... 391011121314151617 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 121 تا 130 , از مجموع 229

موضوع: نوشته های من و تو

  1. #121
    مدیر سایت
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    شب سردي است، و من افسرده.

    راه دوري است، و پايي خسته.

    تيرگي هست و چراغي مرده.

    ***

    مي كنم، تنها، از جاده عبور:

    دور ماندند ز من آدم ها.

    سايه اي از سر ديوار گذشت،

    غمي افروز مرا بر غم ها.

    ***

    فكر تاريكي و اين ويراني

    بي خبر آمد تا با دل من

    قصه ها ساز كند پنهاني.

    ***

    نيست رنگي كه بگويد با من

    اندكي صبر، سحر نزديك است.

    هر دم اين بانگ بر آرم از دل:

    واي، اين شب چقدر تاريك است!

    ***

    خنده اي كو كه به دل انگيزم؟

    قطره اي كو كه به دريا ريزم؟

    صخره اي كو كه بدان آويزم؟

    ***

    مثل اين است كه شب نمناك است.

    ديگران را هم غم هست به دل،

    غم من، ليك، غمي غمناك است.
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  2. #122
    مدیر سایت
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    نمی دانم با اینکه درد را می فهمم

    ولی هر بار که می آیی و می گویی

    برای نجاتت آمده ام

    باز هم فریب می خورم

    ای کاش یکبار

    وقتی دستانم از شدت

    ضخامت طناب

    به خون می افتند را می بوسیدی

    شاید دلم خوش بود که دوستم داری

    ولی نمی دانم در نجاتت

    محبتی نمی بینم

    و ساده لوحانه تر از همیشه

    به نجاتی بزرگتر فکر می کنم

    و در پایان باز شدن تمام بندهای تنم

    تو را در آغوش می گیرم و

    به خوابی با اوج حرارت عشق فرو می روم

    آنگاه که بیدار می شوم باز

    بر پای همان صلیب

    تنها و تنها تر از قبل مانده ام

    و باز هم فریب خورده

    را به صلیب می کشند

    و من شاد و مست از اینکه باز هم

    تو می آیی

    نمی دانم حکم فریب خوردن

    چرا از خیانت سنگینتر است

    و من از این شاد و سرمستم

    که تو را در این روز نخواهم دید

    و با لبخندی از جنس لبهای تو

    بر روی صلیب به انتظار می مانم

    آری استراحت گاه من روزی بر مزار قلبت

    خواهد بود
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  3. #123
    مدیر سایت
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    لحظه هایم را فقط با یاد تو سر می کنم

    خستگی های دلم را ثبت دفتر می کنم

    در خزان دوریت ای نوگل زیبای من

    من شقایق های دل را بی تو پرپر می کنم

    نمی دانم چرا با آنکه می دانم از آن من نخواهی بود


    ولی با تار و پود جان برایت خانه می سازم….!


    تنها
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  4. #124
    مدیر سایت
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    چيزي بگو خيال من آشفته تر شود

    چيزي شبيه شعر دلم زيروزبر شود

    چيزي شبيه عطر حضور هميشه ات

    از خاطرات دور ولي ساده تر شود

    خواندم حضور چشم تو اينجا هميشگي است

    خوش دارم اين خيال كمي تازه تر شود

    تكراربي نهايت يك راه بي تو هيچ

    حالا خيال كن پاي دلم خسته تر شود

    ترسيده ام زهاي وهوي غريب غريبه ها

    ترسم صداي آشناي تو هم دورتر شود

    عمري گريخته ام از چند و چون عشق

    ترسم كه سعي دل به نگاهت هدر شود

    من بين ماندن و رفتن عجيب حيرانم

    شعري بخوان كه رفتن دل سخت تر شود

    من خوب می شناسمت...
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  5. #125
    مدیر سایت
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    چتر برای چه؟ خیال که خیس نمی شود...


    تومرا دزدیدی

    تو مرا از گذر ثانیه،ثانیه ها دزدیدی

    رو به پایان بودم،با تو آغاز شدم

    در زمان ای که دلها سنگ است

    بر دهان دل من سنگ زدند

    باورم شد که همه سنگ شدند

    باورم شد که نگاهها همه سنگ است و قلبها هم سنگ

    در زمان ای که عشق ارزش نیست

    و تپش ها ی محبت می رود بی راهه

    به تو محتاج شدم

    راز این پنجره را می دانی؟

    من از این پنجره سیمای تو را می نگرم

    دل من پل ز خیال

    به تو می اندیشم

    به امیدی که تو خواهی آمد

    روزها می گذرد...

    ولی افسوس که بین من وتو دیوار است

    باهمین دست تهی

    ودلی پر ز نیاز

    من به دنبال فروریختن دیوارم

    ناتوانم، رمقی نیست مرا

    من تو را می خوانم

    آی...صدای دل تنهای مرا می شنوی؟

    روزهاست با دیوار من به جای تو سخن می گویم

    من تو را می بینم

    د رنگاهت معما داری

    من به دنبال کلید،من تو را می شنوم

    زیر لب شعر ز اندوه و تمنا داری

    من به دنبال مداد

    بنویسم گوشه ای شعر تو را

    شاید این شعر تو گوشه گمشده شعر من است

    افسوس...

    من زدنیا آزاد!!!

    به دیدارم بیا،من به دیدار تو از آینه محتاج ترم...
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  6. #126
    مدیر سایت
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    خسته ام!

    خسته ام از اين روند بي بهانه و تلخ


    دلم گرفته از اين نوسان ها ي زوركي.

    كاش دستي ساده مرا از ترانه ي اكنون مي چيد...

    من به هيچ مي نگرم و نميدانم چرا ديگر كسي براي كبوتر تنهايي شعر نمي خواند؟

    چه حباب بي رنگي دارد عشق در فضاي ذهن من!

    هميشه به عبور مي انديشم...

    قافيه هاي خاكستري را به دفتر چشمانم سنجاق مي كنم


    و صبوري مي كنم در اين تشويش مدام

    من را بنگر در اين خطوط ......

    گاهي ازحضور ناتمام خودم هم سيرم

    يك تكه نور هم كافي بود تا عبور كنم از اين دهليز عبوس

    از اين سراي غريب ...

    من به سفري سخت مي انديشم !

    و نمي دانم تاب پاسخگويي گناهان اين روح فرسوده را دارم يا نه...

    من به شعله ور شدن مي انديشم....

    هر چند كه از غباري بي تپش بودن مي ترسم .....

    خسته ام بسيار...
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  7. #127
    مدیر سایت
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    به تو عادت کرده بودم

    اي به من نزديک تر از من

    اي حضورم از تو تازه

    اي نگاهم از تو روشن

    به تو عادت کرده بودم

    مثل گلبرگي به شبنم

    مثل عاشقي به غربت

    مثل مجروحي به مرهم

    لحظه در لحظه عذابه

    لحظه هاي من بي تو

    تجربه کردن مرگه

    زندگي کردن بي تو

    من که در گريزم از من

    به تو عادت کرده بودم

    از سکوت و گريه شب

    به تو حجرت کرده بودم

    با گل و سنگ و ستاره

    از تو صحبت کرده بودم

    خلوت خاطره هامو

    با تو قسمت کرده بودم

    خونه لبريز سکوته

    خونه از خاطره خالي

    من پر از ميل زوالم

    عشق من تو در چه حالي ؟
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  8. #128
    مدیر سایت
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    می روی و می بری قلب و نگاه آخرم را

    هجر تو سوزاند پرهای تنم را

    برده ای از یاد من بود و نبودم را

    کرده ای ویران تمام باورم را

    من مثال یک پرنده روی بامت می پریدم

    تیری از هجران زدی و ریخت پرهای تنم را

    امدی اما چه دیر افسوس...

    افسوس می توانی جمع کن خاکسترم را...
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  9. #129
    مدیر سایت
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    یه من چیزی بگو شاید... هنوزم فرصتی باشه

    هنوزم بین ما شاید... یه حس تازه پیدا شه

    به من چیزی بگو از عشق...از این حالی که من دارم

    من از احساس شک کردن ... به احســـــاس تو بیـــزارم

    تو هم شاید شبیه من...تو این برزخ گرفتاری

    تو هم شایدنمیدونی... چه احساسی به من داری

    گریزی جز شکستن نیست... منم مثل تو میدونم

    نگو باید برید از عشق... نه میتونی ، نه میتونم
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




  10. #130
    مدیر سایت
    نمی‌دانم در کدامین کوچه جستجویت کنم ؟ آسوده بخواب مادر بیمارم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    13 78 57
    نوشته ها
    13,577
    تشکر تشکر کرده 
    15,753
    تشکر تشکر شده 
    17,227
    تشکر شده در
    4,905 پست
    حالت من : Khoonsard
    قدرت امتیاز دهی
    24983
    Array

    پیش فرض

    پر از بغضم پر از حرف سکوتم

    تو رو گم کردم اما روبه روتم

    منو برگردون اونجایی که بودم

    آخه تا کی گرفتار هبوطم؟

    تو دنیایی که جای آرزوهاست

    کسی جز تو منو عاشق نمی خواست

    بیا تا سر بذارم روی شونت

    دلم مثل خودت تنهای تنهاست

    هنوزم زخمی سیب فریبم

    اسیر این شبای نا نجیبم

    تو خوبی کن بیا به خلوت من

    تو که می دونی من اینجا غریبم

    هنوزم عکس چشمات روبرومه

    نگاه تو تمام آرزومه

    بذار باور کنم دستاتو دارم

    نگیری دستامو کارم تمومه
    زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
    سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران




صفحه 13 از 23 نخستنخست ... 391011121314151617 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/