3819775118669781561693119124914515025088
حادثه کربلا، حادثه‌ای است که دیگر تکرار نمی‌شود و تنها یکبار در سال 61 هجری قمری رخ داده است. اما این حادثه حاوی درس‌ها و محتوای غنی فرهنگ انسانی از سوی امام حسین (علیه‌السلام) و اصحابش می‌باشد و از سوی دیگر شامل وحشیانه‌ترین اعمال پست و غیرانسانی است که از سوی اردوگاه کفر و نفاق یعنی یزید و یارانش اتفاق افتاده است.
امروز که پس از 1369 سال، این حادثه سینه به سینه و دست به دست به ما رسیده است باید چه کنیم؟ وظیفه ما چیست؟ آیا فقط وظیفه ما اینست كه با فرارسیدن ماه محرم شهر را سیه‌پوش کنیم و بیرق‌های عزا بپا نماییم و لباس مشکی بر تن کنیم و ماتم گرفته و گریه کنیم؟!
در این شکی نیست که برای حفظ و برپایی شعائر الهی باید قطعاً این کارها انجام شود. ولی سوال ما اینست که باید به اینها بسنده شود؟!

پر واضح است که در چنین حادثه‌ای بس عظیم، درس‌های بسیاری نهفته است. و بلاشک در آن قیام خونین چیزی‌هایی نهفته است که فقط منحصر به آن زمان نبوده و آن موارد مربوط به تمامی زمان‌ها می‌شود.
حال امروز دین به دست ما رسیده و در مقابل این دو دغدغه فرزند رسول خدا مسئولیت داریم. آیا ما برای زنده نگهداشتن سنت پیامبر اکرم تلاش می‌کنیم؟ آیا سنت‌های رسول خدا را عمل می‌کنیم؟
چقدر روش‌های اخلاقی رسول خدا را شناخته‌ایم و به کار می‌گیریم؟ چقدر پایبند به اصول اخلاقی هستیم؟ تا چه میزان به دنبال اجرای عدالت نبوی هستیم؟ چقدر به احكام و دستورات دین توجه داریم؟ در برپایی نماز چقدر حساسیت داریم؟ چقدر در مورد بدعت گذاری‌های در دین حساس هستیم؟ چقدر در مقابل بدعت‌ها می‌ایستیم و با آنها مبارزه می‌كنیم تا دین از آسیب‌ها در امان بماند؟ و ...


قیام امام حسین(علیه السلام) از چنان عظمتی برخوردار است که در روایات آمده اگر کربلا نبود کعبه باقی نمی‌ماند. چنانکه به کعبه حمله کردند و آن را تخریب نمودند. یعنی اگر قیام امام حسین (علیه‌السلام) نبود، اسلام از بین می‌رفت.
خوردن هر خاکی، حرام است ولی خوردن تربت حرم امام حسین(علیه السلام) اگر به قصد استشفاء باشد، مستحب و خداوند شفای بیماری‌ها را در آن قرار داده است.
سجده بر تربت پاک سیدالشهدا در نماز باعث قبولی نماز می‌شود و نُه امام معصوم بعد از واقعه کربلا بر تربت حرم امام حسین(علیه السلام) سجده نموده‌اند.
بنابر روایات در روز عرفه خدای متعال اول به زائران امام حسین(علیه السلام) نگاه می‌کند بعد به زائران بیت الله الحرام در صحرای عرفات.
اینها عظمت واقعه کربلا و حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) را می‌رساند. پس منطقی و عقلانی است که این واقعه بزرگ تاریخ که تنها یک رخداد تاریخی نیست بلکه یک فرهنگ است را بازکاوی نماییم و درس‌های موجود در آن را آموخته و عامل باشیم.
امام حسین(علیه السلام) در نامه‌ها و سخنرانی‌هایشان، انگیزه خود را از قیام ، بیان فرموده‌اند. امام، زمانی که به مکه رسیدند برای سران قبایل مختلف؛ نامه‌هایی نوشتند و توسط چهار سفیر آنها را به دست ایشان رساندند؛ چرا كه در آن عصر، نظام به صورت قبیله‌ای بود. اگر رئیس قبیله چیزی را می‌پذیرفت، مردم را نیز با خود همراه می‌کرد و اگر موردی را نمی‌پذیرفت مردم نیز حق پذیرش نداشتند. پس نامه‌ها به سوی روسای قبایل ارسال شد.
دوست عزیز، ای همشهری و ای هموطن. ای كسی كه عاشق و شیدای حسین هستی و وقتی نام دلربایش را می‌شنوی از خود بیخود می‌شوی!اگر می‌خواهی امام حسین (علیه‌السلام) را تجلیل کنی، سنت پیامبر گرامی را زنده کن .
ای خواهر و برادر اگر می‌خواهی با امام حسین(علیه السلام) همراه شوی در دین بدعت مگذار و با بدعت‌گذار مبارزه كن و برای ریشه‌كن شدن بدعت‌ها تلاش كن.



بنا به نقل طبری، یکی از این نامه‌ها توسط سفیر امام "سلیمان بن رزین" برای پنج نفر از سران قبایل شهر بصره که عبارت بودند از: مالک بن مسمع بکری، احنف بن قیس تمیمی، منذر بن جارود عبدی، مسعود بن عمرو ازدی، قیس بن هیثم ارسال شد.(1)
"منذر بن جارود" پس از دریافت نامه، سلیمان، سفیر امام را به همراه نامه تحویل ابن زیاد داد. و ابن‌زیاد یک شب قبل از حرکت به سوی کوفه، دستور داد سلیمان را گردن زدند.
نامه امام به سران قبایل بصره کوتاه است. اما در دو جمله انگیزه خود را از رفتن به کربلا و قیام خود را بیان می‌فرماید:
1- "فَانَّ السُّنَّة قد اُمیتَت" یعنی بدرستی که سنت و روش و منش‌های پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از میان جامعه اسلامی رخت بر بسته است و مرده است.
از رحلت پیامبر زمان زیادی نگذشته است اما دیگر خبری از سنت‌های رسول خدا نیست. پیامبر اکرم جامعه نبوی ایجاد کرده بود ولی اکنون تبدیل شده به جامعه اموی و افرادی چون معاویه و یزید حاکمان آن بوده‌اند.
پیامبر جامعه ارزشی ایجاد کرده و اکنون تبدیل شده به جامعه غیر ارزشی.
پیامبر جامعه ولایی ایجاد کرده بود ولی اکنون به جامعه سلطنتی تبدیل شده و قصر و بارگاه و ثروت‌اندوزی و ظلم و ستم ایجاد شده است.
امام حسین(علیه السلام) وقتی دیدند که سنت پیامبر از بین رفته و بدعت‌ها جای آن را گرفته سکوت را جایز ندیده و قیام کردند تا دین الهی را زنده نگه دارد که اگر این کار را نمی‌کردند معلوم نبود چه بلایی به سر دین می‌آمد.

پیامبر در مسجد در حضور مردم می‌فرماید من هیچ اجری از شما نمی‌خواهم فقط به خاندانم دوستی و محبت ورزید. "لا اسئلکم علیه اجراً الا مودة فی القربی."(2)
ولی آنان با اهل بیت پیامبر چه کردند؟
فدک را از حضرت زهرا(علیهاالسلام) غصب کرده و او را به شهادت رساندند. با امیرالمومنین علی(علیه‌السلام) سه جنگ راه انداختند و بعد هم او را در محراب، به شهادت رساندند. امام حسن(علیه‌السلام) را نیز به شهادت رساندند و در آخر با امام حسین(علیه السلام) به جنگ برخاستند.
آنان اجر رسالت پیامبر را اینگونه دادند و سنت‌شکنی کردند.
2- و البِدعَةَ قد اُحییَت؛ (جای عمل به سنت پیامبر) در دین، بدعت و تغییرات ایجاد كرده‌اند.
امام دومین علت قیام خود را بدعت گذاری در دین اعلام كرده‌اند.
ایشان احکام را تغییر داده‌اند و برخی احکام حلال را حرام و اعمال حرام را حلال اعلام کرده‌اند. حتی در اذان هم تصرف کرده و آن را کم و زیاد نموده‌اند.
امام حسین(علیه السلام) با قیام خود می‌خواهد، سنت‌های پیامبر را زنده کند و مقابل بدعت‌ها بایستد و آنها را از بین ببرد تا دین از خطرات مصون بماند.
امام حسین(علیه السلام) وقتی دیدند که سنت پیامبر از بین رفته و بدعت‌ها جای آن را گرفته، سکوت را جایز ندیده و قیام کردند تا دین الهی را زنده نگه دارد که اگر این کار را نمی‌کردند معلوم نبود چه بلایی به سر دین می‌آمد.
پیامبر در مسجد در حضور مردم می‌فرماید من هیچ اجری از شما نمی‌خواهم فقط به اهل بیتم مودت و محبت داشته باشید. " لا اسئلکم علیه اجراً الا مودة فی القربی."ولی آنان با اهل بیت پیامبر چه کردند؟
فدک را از حضرت زهرا(علیهاالسلام) غصب کرده و او را به شهادت رساندند. با امیرالمومنین علی (علیه‌السلام) سه جنگ راه انداختند و بعد هم او را در محراب، به شهادت رساندند. امام حسن (علیه‌السلام) را نیز به شهادت رساندند و اكنون در سال 61 با امام حسین(علیه السلام) به جنگ برخاسته‌اند.




و اکنون دین به دست ما رسیده و در مقابل این دو دغدغه فرزند رسول خدا مسئولیت داریم. آیا ما برای زنده نگهداشتن سنت پیامبر اکرم تلاش می‌کنیم؟ آیا سنت‌های رسول خدا را عمل می‌کنیم؟

چقدر روش‌های اخلاقی رسول خدا را شناخته‌ایم و به کار می‌گیریم؟ در مقابل خانواده، دوستان و مردم چقدر با گذشت و ایثار هستیم؟ چقدر به نیازمندان و فقرا توجه داریم؟ حق همسایه‌ها را چگونه ادا می‌کنیم؟ چقدر پایبند به اصول اخلاقی هستیم؟ تا چه میزان به دنبال اجرای عدالت نبوی هستیم؟ چقدر به احكام و دستورات دین توجه داریم؟ در برپایی نماز چقدر حساسیت داریم؟ چقدر در مورد بدعت گذاری‌های در دین دقیق هستیم؟ چقدر در مقابل بدعت‌ها می‌ایستیم و با آنها مبارزه می‌كنیم تا دین از آسیب‌ها در امان بماند؟ و ...
دوست عزیز، ای همشهری و ای هموطن. ای كسی كه عاشق و شیدای حسین هستی و وقتی نام دلربایش را می‌شنوی از خود بیخود می‌شوی! اگر می‌خواهی امام حسین(علیه‌السلام) را تجلیل کنی، سنت پیامبر گرامی را زنده کن .
ای خواهر و برادر اگر می‌خواهی با امام حسین(علیه السلام) همراه شوی در دین بدعت مگذار و با بدعت‌گذار مبارزه كن و برای ریشه‌كن شدن بدعت‌ها تلاش كن.
امام در نامه خود پس از بیان دو مطلب فوق، راه درمان را نیز می‌فرمایند که:
"فَإن تَسمعوا قَولی أهدِکُم إلی سَبیل الرّشاد؛ اگر سخن مرا بشنوید شما را به راه سعادت و خوشبختی هدایت خواهم کرد."



لازمه این که در دین بدعت نگذاریم اینست که دین را خوب بشناسیم، و بدانیم که فرمان الهی در احکام دین چیست؟ آنگاه است که درست عمل می‌کنیم. وقتی چهارچوب دین را شناختیم، وقتی سنت‌های رسول خدا را آموختیم، دیگر جایی برای بدعت و کارهای سلیقه‌ای و من درآوردی نمی‌ماند. آنوقت هست كه دقیقا بنا بر دستورات الهی عمل خواهیم كرد.
یادمان باشد که حسینی بودن صرفاً به مشکی پوشیدن و گریه کردن برای آن امام نیست گر چه آن نیز بزرگداشت شعائر الله است بلکه حسینی بودن به نحو اکمل یعنی همانند امام حسین(علیه السلام) عمل کردن و دغدغه‌های امام را داشتن. چرا که امام در نامه خود پس از بیان دو مطلب فوق، راه درمان را نیز می‌فرمایند که: "فَإن تَسمعوا قَولی أهدِکُم إلی سَبیل الرّشاد" یعنی اگر سخن مرا بشنوید شما را به راه سعادت و خوشبختی هدایت خواهم کرد.