نهم ژوئن سال 630 ميلادي سپهبد شهربراز (شهروراز) ژنرال مشهور ايراني و فاتح مصر در شهر تيسفون كشته شد. وي پس از مرگ مرموز (احيانا قتل) اردشير سوم شاه 9 ساله ايران عملا به مدت 44 روز امور سلطنت ايران را به دست گرفته بود تا امپراتوري ما را از خطر اضمحلال برهاند. اين ژنرال بود كه اورشليم و دمشق را از روم پس گرفته، صليبي را كه مسيح بر آن مصلوب شده بود به تيسفون (مدائن) منتقل كرده، مصر را متصرف شده و در اسكندريه، پادگان ايراني را ساخته و مقام اداري گمارده بود. محبوبيت اين ژنرال در جامعه ايران آن زمان باعث تحريك احساس بخل و حسد خسرو پرويز (شاه وقت) نسبت به او شده بود و نقشه بركناري، تبعيد حتي قتلش را كشيده بود كه اين خبر در جريان جنگ ايران با ارتش هراكليوس امپراتور روم شرقي به گوش او رسيد و وي را سست كرد و بعدا تا پايان كار خسرو پرويز عملا خود را منزوي ساخت.
پس از قتل خسرو پرويز و پايان حكومت قباد دوم جانشين او، بزرگان كشور با اين شرط با پادشاهي پسر هفت ساله قباد دوم موافقت كردند كه شهربراز نايب السلطنه شود و او پذيرفت. شهربراز با هراكليوس صلح كرد ولي خيلي زود متوجه شد كه كشور دچار بي نظمي و در آستانه هرج و مرج كامل است و هر صاحب قدرت، خودسرانه اجراي مقررات را به دست گرفته است و مسئله راه حلي جز توسل به روش نظامي (انجام مقررات، بي چون و چرا) ندارد و از بزرگان كشور خواست كه قدرت را به طور كامل تا زماني كه مسائل حل شوند به او بسپارند كه بزرگان چون منافع خود را در خطر ديدند زير بار نرفتند. اندكي بعد، شاه خردسال كه نام اردشير سوم بر او گذارده بشده بود درگذشت و شهربراز قدرت كامل را به دست گرفت كه بزرگان شايع كردند كه او اردشير خردسال را كشته است (برخي از مورخان رومي اين اتهام را تاييد كرده و شهربراز را عامل مرگ اردشير نوشته اند). اين شايعه مردم و برخي از افسران جزء ارتش را خشمگين كرد و در يك فرصت مناسب در نهم ژوئن شهربراز را از ميان برداشتند و با قتل شهربراز سقوط امپراتوري ساسانيان تسريع شد.