تغییرات اجتماعی
زراعت تغییرات عمده ای رادر جامعۀ مصر به وجود آورد. وفور غذا افراد را از جمع آوری مداوم غذا رها ساخت و زمان را برای کسب تخصص و رشد شغل های مختلف فراهم کرد. به این ترتیب، هنگامی که اغلب مصری ها کماکان در کشتزارها کار می کردند بعضی از آن ها برای مثال سفالگر شدند و کاسه ها و کوزه های رُسی تزیینی ساختند. بافندگان با استفاده از یکی دیگر از محصولات مصر، الیاف کتانی می ریسیدند و از ان ها پارچه های کتانی می بافتند. عده ای با کنده کاری روی سنگ مجسمه، چاقو و دستۀ داس می ساختند. فلزکاران با مس اسلحه و ابزار می ساختند. حتی عده ای مس را ذوب می کردند تا در قالبگیری استفاده کنند، اختراعی که احتمالاً به همراه مهاجرانی که از خاور نزدیک به کناره های دلتا کوچ کرده بودند، به مصر رسیده بود. این هنرمندان اولیه یا صنعتگران ماهر یک گروه اجتماعی تشکیل دادند، گروهی متفاوت از غالب روستانشینان که رعیت بودند و کماکان روی زمین کار می کردند.
در درۀ حاصل خیز نیل انواع مختلف گیاهان کشت می شد و به همین علت کشاورزی در مصر صناعتی مهم بود. در این حجاری برجسته صحنه های مختلف کشاورزی در مصر از جمله درو کردن محصول و گله داری نمایش داده شده است.
موش هایی در کشتزارها
کشاورزی مهم ترین حرفه در مصر بود، ولی رعایایی که روی زمین کار می کردند، زندگی آسانی نداشتند. نامه ای که توسط شخص ناشناسی نوشته شده تمام دشواری هایی را که رعایا با آن ها مواجه بوده اند شرح داده و در کتاب «زندگی در مصر باستان» نوشتۀ آدولف ارمن نقل شده است.
کرم های نیمی از محصول و اسب های آبی نیم دیگر آن را برده بودند؛ در کشتزارها موش ها می گشتند، ملخ ها آمده بودند؛ دام ها خورده شده و سهره ها ربوده شده بودند. کشاورز تیره بخت بینوا! آن چه بر زمین های خرمن کوبی شده بر جای مانده بود، سارقان به یغما برده بودند... . سپس کاتب برای گرفتن محصول (مالیات برای فرعون) سر می رسید، عواملش چماق حمل می کردند... آن ها می گفتند: «دانه ها را بدهید.»- هیچ چیز باقی نمانده است. سپس آن ها او را به درون مجرای آب می فرستادند و او در حالی که سرش زیر آب بود، غرق می شد. زنش را در برابر چشمانش می بستند و فرزندانش را به زنجیر می کشیدند.
تخصصی شدن حرفه ها منجر به پیدایش داد و ستد شد که اقتصاد مصر را دگرگون کرد و به رشد کشور کمک کرد. صنعتگران مختلف، دیگر با زمین ارتباط مستقیم نداشتند و برای تأمین غذایشان به روشی جدید نیاز داشتند. به این ترتیب صنعتگران تولیداتشان را با محصولات کشاورزی معامله می کردند. پس از مدتی کوتاه، داد و ستد از درون تک تک روستاها، به داد و ستد بین دهکده های مجاور طول نیل منجر شد. دیری نگذشت که گروهی از سوداگران پدید آمدند، کسانی که اجناس مختلف را می خریدند و می فروختند. آن ها نیز در کنار صنعتگران و هنرمندان در ساختار در حال رشد جامعه جای خود را پیدا کردند. چون مصری ها نظام پولی نداشتند، پایاپای معامله می کردند. سوداگران اجناس را با هم در رودخانه جابجا می کردند تا گاهی آن ها را با کاروان های الاغ در خشکی حمل می کردند. بر اساس یکی از منابع مصر باستان، «سوداگران که مثل زنبورها پرکار بودند، در طول مسیر رودخانه بالا و پایین می رفتند.»
رشد حکومت
پیشرفت کشاورزی یک دگرگونی مهم و حساس را در مصر باستان به وجود آورد: رشد حکومت. کشت و زرع پیشرفته جامعه را پیچیده تر کرده بود. برای آبیاری لازم بود حوضچه ها و مجاری ساخته و نگهداری شوند. بعد از سیلاب های سالانه، زمین ها باید برای کشت تقسیم می شدند. اضافۀ محصول باید انبار و در زمان نیاز توزیع می شد. داد و ستد باید هدایت می شد. نزاع بر سر مالکیت زمین باید حل و فصل می گردید. به تدریج برای برنامه ریزی و جهت دار کردن این فعالیت ها حکومتی از بین قبایل موجود تشکیل شد.
اغلب مصری ها به قبیله ای تعلق داشتند و هر دهکده ای در یکی از چند منطقۀ مستقل جای می گرفت. بر هر کدام از این مناطق یک رئیس که تمام اهالی منطقه به وفاداری او اعتقاد داشتند، حکومت می کرد. رئیس از پایتخت آن منقطه که معمولاً دهکدۀ بومی خودش بود بر منطقه حکمرانی می کرد.
در کنار مناطق قبیله ای، در مصر در دورۀ پیش از سلسله ها چند شهرستان وجود داشت. هر یک از این شهرستان ها شامل یک شهر و حومۀ آن بود و پادشاهی بر آن حکومت می کرد که در واقع هم ردیف رئیس منطقۀ قبیله ای بود. شهرستان ها نیز مثل مناطق قبیله ای بازار، خدای محلی، معبد و توتم (نماد) قبیلۀ حاکم یا خاندان گستردۀ مربوط به خود را داشتند. شهرستان ها معمولاً وقتی پدید می آمدند که یک شهر از دیگر شهرها قدرتمندتر یا موفق تر می شد و رهبران آن منطقه نفوذ خودشان را به دهکده های مجاور گسترش می دادند.
مناطق مقتدرتر به فتح یا جذب مناطق ضعیف تر از طریق جنگ و گاهی ازدواج ادامه می دادند تا سرانجام مصر فقط از دو سلطنت تشکیل شد: مصر سفلی که در ناحیۀ دلتای نیل قرار داشت و پایتخت آن بیوتو (Buto)در غرب دلتا بود. و نِخِب (Nekheb) که در محل الکب (Elkab)امروزی قرار داشت، پایتخت مصر علیا بود که شامل سرزمین های درۀ نیل می شد که از دلتا تا نخستین آبشار نیل نزدیک به آسوان (Aswan)در جنوب مصر گسترده بود. صدها سال این دو سلطنت در کنار هم وجود داشتند. با وحدت این دو، عصر عظمت مصر آغاز شد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)