شخصی به نام عبدالله بن عمر این بیت
«برو اين دام بر مرغي دگر نـه کـه عـنـقا را بلند است آشيانه»
رو میخونه که این موضوع مطرح میشه حتما جناب حافظ با ماشین زمان یه چرخی هم به گذشته زده و این شعر رو اونجا سروده و یا میتونیم بگیم که عبدالله به اینده اومده و این شعر رو یاد گرفته.....
یا اصلا به ما دروغ گفتن... حافظ و مختار در یک زمان زیست میکردن.... حتما تو دوره دبیرستان دبیر ادبیات من اشتباه کرده.....


2.
صحنه ی دیگه فیلم، اونجایی که مختار داد میزنه و میگه:
من مختارم پسر ابوقیس ، اولین سردار فاتح ایران.... پدر من معروف به عجم کُش است .......
مرحبا به غیرت ما ایرانیا.... کارگردان و فیلمنامه نویس دستتون درد نکنه.......................


3. در بخشی از قسمت دوم این سریال سردار کیان به بازیگری رضا رویگری هنگامی که مختار رو تو لباس رزم میبینه به مختار میگه که: شما رو وقتی تو این لباس میبینم یاد رستم میافتم که یکی از پهلوانان افسانه ای ایران هست .
رستم رو فردوسی 4 قرن پس از وقایع مختار در شاهنامه به تحریر در آورد و در واقع تو زمان سریال اصلا شاهنامه ای وجود نداشته و این سردار کیان از کجا رستم رو میشناخته وا عجبا.......... باز هم فکر کنم که اشکال از دبیران ادبیاته .... یا هم میتونه از تاریخ نویسان باشه............ خدا میدونه