تقديم به نماينده ي م ... که در راستاي حذف صداي استاد شجـــــــريان گفته بود من از شنيدن صداي شجريان حالم به هم ميخوره
کلاغ پیری تکه پنيري دزديد و روي شاخه درختي نشست.
روباه گرسنه اي که از زير درخت مي گذشت، بوي پنير شنيد، به طمع افتاد و رو به کلاغ گفت:
اي واي تو اونجايي، مي دانم صداي معرکه اي داري!چه شانسي آوردم!
اگر وقتش را داري کمي براي من بخوان…
کلاغ پنير را کنار خودش روي شاخه گذاشت و گفت:
اين حرفهاي مسخره را رها کن اما چون گرسنه نيستم حاضرم مقداري از پنيرم را به تو بدهم.
روباه گفت:
ممنونت مي شوم ، بخصوص که خيلي گرسنه ام ، *اما من واقعاً عاشق صدايت هم هستم
کلاغ گفت:
باز که شروع کردي اگر گرسنه اي جاي اين حرفها دهانت را باز کن، از همين جا يک تکه مي اندازم که صاف در دهانت بيفتند.
روباه دهانش را باز باز کرد.
كلاغ گفت:
بهتر است چشم ببندي که نفهمي تكه بزرگي مي خواهم برايت بيندازم يا تکه کوچکي.
روباه گفت:
بازيه ؟ خيلي خوبه ! بهش ميگن بسکتبال.
خلاصه ... بعد روباه چشمهايش را بست و دهان را بازتر از پيش کرد و کلاغ فوري پشتش را کرد و فضله اي کرد که صاف در عمق حلق روباه افتاد.
روباه عصبي بالا و پايين پريد و تف کرد:
بي شعور ، اين چي بود
کلاغ گفت:
کسي که تفاوت صداي خوب و بد را نمي داند، تفاوت پنير و فضله را هم نمی تواند بفهمد .
لازم به ذکر است : استاد بی بدیل تاریخ آواز ایران استاد شجریان که موسیقی ایرانی را شهره جهان کردند . هیچ جوابی به این حتاکی ها نداده و نمی دهد . چراکه ایشان بزرگوارتر و والاتر از آن هستند تا به کسانی ازین دست پاسخی دهند . این طنز را دوستداران استاد به چنین افرادی داده و می دهند.
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
عِرض خـود می بری و زحمت مــا می داری
( البته حافظ در قرن هشتم نیز جواب چنین افرادی را داده است)
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)