اگر می‌خواهید استرس‌ها و نگرانی‌ها را از خودتان دور کنید، به آسانی تحت‌تأثیر عوامل و شرایط محیطی قرار نگیرید و با استفاده از استعدادها و خلاقیت‌های خود به ابراز وجود و مقابله با شرایط نامطلوب بپردازید، خودتان را همان‌طور که هستید بپذیرید.

خیلی‌ها تصور می‌کنند اگر خودشان را همان‌طور که هستند بپذیرند، نمی‌توانند تغییر کنند و به چیزهایی که می‌خواهند، برسند. بیشتر وقت‌ها ما فکر می‌کنیم اگر نسبت به خودمان احساس خوبی نداشته باشیم و از خودمان، شرایط و موقعیت و عملکردمان ناراضی باشیم، این نارضایتی در ما ایجاد انگیزه می‌کند و باعث می‌شود برای تغییر، رشد، پیشرفت و رسیدن به شرایط بهتر تلاش کنیم.

ممکن است این طرز فکر گاهی - آن هم در کوتاه مدت - درست باشد. خیلی اوقات احساسات ناخوشایندی مانند ناامیدی، عصبانیت، افسردگی و اضطراب، ما را برای تغییر آماده می‌کنند اما واقعیت این است که نارضایتی و احساسات ناخوشایند بعد از مدتی انرژی ما را می‌گیرد و توان لازم برای تلاش و ایجاد تغییر را از بین می‌برد.

اولین قدم در تغییر و تلاش برای رسیدن به هدف، شادی و آرامش است. پذیرش خود و قبول واقعیت در واقع یک خودآگاهی همراه با احساس شادی و رضایت است. پذیرش، به شما احساس آرامش می‌دهد و همین، انرژی لازم برای رسیدن به هدف، تلاش برای ایجاد تغییر و رشد و پیشرفت را فراهم می‌کند.

خواسته‌ها و اهداف
شما می‌توانید ضمن اینکه شرایط را می‌پذیرید، خواسته‌هایتان را هم داشته باشید و برای رسیدن به آنها تلاش کنید. تصور کنید شما در یک خانه کوچک زندگی می‌کنید و آرزو دارید خانه بزرگ‌تری داشته باشید. حسرت‌خوردن و مدام فکرکردن به اینکه خانه‌تان اندازه قفس است و ای‌کاش خانه بزرگ‌تری داشتید، فقط روحیه‌تان را ضعیف می‌کند. شما می‌توانید ضمن اینکه به خرید خانه بزرگ‌تر فکر می‌کنید و برای رسیدن به این هدف، برنامه‌ریزی و تلاش می‌کنید، شرایط فعلی‌تان را بپذیرید. باور کنید در خانه کوچک هم می‌شود شاد و خوشحال زندگی کرد. زندگی در خانه کوچک هم مزایایی دارد پس بهتر است تا زمانی که در این خانه زندگی می‌کنید، به مزایای آن فکر کنید؛ مثلا به اینکه راحت‌تر تمیز می‌شود، هزینه‌هایش کمتر است و راحت‌تر و زودتر فروش می‌رود.

پذیرش یا تسلیم
پذیرش و قبول واقعیت را نباید با تسلیم در برابر مشکلات و کمبودها یکی دانست. پذیرش یک نوع آگاهی همراه با علاقه، انگیزه و شادی است؛ در حالی که تسلیم نوعی پذیرش همراه با احساس ضعف، شکست و ناتوانی در ایجاد تغییر است.

با خودتان صادق باشید
خودتان را گول نزنید. سعی کنید با دقت و صداقت کامل توانایی‌ها، علایق و اهداف خود را مشخص کنید. دقت داشته باشید ممکن است کارهایی که برای جلب رضایت دیگران و تحت تاثیر اصرار آنها انجام می‌دهید یا کارهایی که به اجبار، آنها را انجام می‌دهید، جزء علایق واقعی‌ خودتان نباشند.

مطمئن باشید کار را به بهترین شکلی که می‌توانید، انجام می‌دهید. از خودتان توقع زیاد و خارج از توانایی‌تان نداشته باشید. هنگامی که مشغول انجام کاری هستید، تلاش کنید و مطمئن باشید هر کاری از دست‌تان بر می‌آمده، انجام داده‌اید.

در صورت لزوم، باورهایتان را تغییر دهید
فهرستی از موارد و موضوعاتی که پذیرش‌شان برایتان سخت است و نمی‌توانید آنها را بپذیرید، تهیه کنید. بعد یکی یکی درباره شان فکر کنید. باورهایتان را مرور کنید؛ شاید لازم باشد آنها را تغییر دهید تا بتوانید بهتر مسائل را بپذیرید و به آرامش برسید.

برای این منظور لازم است که روشهای تغییر تفکر منفی را بیاموزید لذا:
** خطاهای شناختی را بررسی كنید : افكار منفی خود را بنویسید تا نوع خطای شناختی خود را بیابید . با این كار به راحتی می توانید مثبت تر و واقع بینانه تر با موضوع برخورد كنید .

** نشانه ها را بررسی كنید . به جای آنكه فرض را بر درست بودن افكار خود بگذارید، نشانه های واقعی را بررسی كنید . مثلا اگر احساس می كنید كه هرگز كاری را درست انجام نمی دهید می توانید بسیاری از كار هایی را كه با موفقیت انجام داده اید فهرست كنید .

** روش معیار دوگانه : به جای آنكه خود را بی رحمانه تحقیر و سرزنش كنید با همان مهر و محبتی كه با دوست خود – اگر این حادثه برایش اتفاق میافتاد – گفتگو می كردید ، برخورد كنید.

** روش تجربی : اعتبار اندیشه منفی خود را آزمون كنید . مثلا اگر در حالت اضطراب ، نگران حمله قلبی هستید ، می توانید كمی نرمش كنید . و از سالم بودن قلب خود مطمئن شوید.

** اندیشیدن در سایه های خاكستری : به جای آنكه در جو تفكر همه یا هیچ به مشكل خود بیاندیشید . برای مشكل پیش آمده امتیازی از صفر تا صد در نظر بگیرید . وقتی اوضاع آنطور كه مایل نیستید بر وفق مراد شما نیست ، به جای آنكه خود را شكست خورده تمام عیار بدانید ، موضوع را به طور نسبی بررسی كنید . ببینید از این موقعیت چه درسی می آموزید .

** روش بررسی : از دیگران سوال كنید تا از واقع بینانه بودن افكار و تلقی های خود مطلع گردید . مثلا اگر معتقدید كه اضطراب سخنرانی در حضور دیگران غیر طبیعی و مایه خجالت است ، از دوستانتان بپرسید آیا آنها هم در مواقع مشابه احساس اضطراب دارند ؟

** تعریف واژه ها : وقتی به خود برچسب حقیر ، نادان ، بازنده یا احمق می زنید از خود بپرسید "احمق " ، "كودن " ، " نادان " چه معنایی دارند . وقتی به این نتیجه رسیدید كه چیزی به عنوان " نادان " وجود خارجی ندارد یا "بازنده " بی مفهوم است احساس بهتری پیدا می كنید.

** روش علم معانی : خیلی ساده از زبانی استفاده كنید كه بار عاطفی كمتری داشته باشد . این روش برای برخورد با عبارت های باید دار مفید است . به جای گفتن " نباید اینكار را می كردم " بگویید " اگر این اشتباه را نمی كردم بهتر بود " .

** نسبت دادن مجدد : به جای آنكه بی دلیل فرض را بر بدی خود بگذارید و خویشتن را به خاطر مشكل پیش آمده سرزنش كنید به عوامل بسیار متعدد ی كه این مساله را ایجاد كرده اند بیاندیشید . به جای سرزنش خویش به حل مسئله فكر كنید.

** تحلیل سود و زیان : امتیازات و زیانهای یك احساس (مانند عصبانی شدن) ، یك فكر منفی (مانند "هر قدر تلاش میكنم بی فایده است ") یا یك انگاره رفتاری ( مانند پرخوری ) را فهرست كنید . همچنین می توانید از روش های تحلیل سود و زیان برای اصلاح باور های مخربی از نوع " من همیشه باید كامل و بی عیب ونقص باشم " استفاده كنید.