آدم است دیــــگر ؛
گاهے دلــش مےخواهـــد ، کسے موهایـــش را نــوازش کنـــد
و آرام زیر گوشــش بگویــد : دوستــت دارم!...
آدم است دیــــگر ؛
گاهے دلــش مےخواهـــد ، کسے موهایـــش را نــوازش کنـــد
و آرام زیر گوشــش بگویــد : دوستــت دارم!...
قرار ما اولین پنج شنبه ای که نیستم ...
نه گل ،
نه گلاب ،
و نه خیرات ...
"تو" را میخواهم که پای هیچ یک از قرارها نیامدی !!!
بوی رویا می دهد...
چشمانت را می گویم...
پلک نزن...
خواب مرا می شکنی! ....
تو نیامده بودی که جای خالیت را پر کنی
آمده بودی ببینی من با جای خالیت چه می کنم
دست های توآرام ترین آسمانبرای خلوت واژه های من استاز من دور نشوچشم هایت را به من بدهنگاه ام را از من بگیربه هرکجای عشق رسیدیصدا کن مرا
هي فلاني !
مي داني ؟ مي گويند رسم زندگي چنين است
مي آيند.... مي مانند.... عادت مي دهند.... ومي روند.
وتو در خود مي ماني و تو تنها مي ماني راستي نگفتي رسم تونيز چنين است؟
مثل همه فلاني ها....؟
دلتنگي هايم را
با كدام قايق خيالي
روانــــــــــــه يه دل روياييت كنم
تـــــــــا
بداني
دلتنكـــتـــــــم
بهاری دیگر از راه رسیده اما تو باز هم نرسیدی!
تو در کدام جمله نهفته ای؟
از کدام واژه دلگیری؟
تو قلب نوشته های منی همیشه!!!
چشمانم لبا لب اشک شده...
این لحظه ها درگیر هوایی هستم نمناک
که بوی بغضهای در گلو مانده را میدهند...
باز همان حس غریب به سراغم آمده!
و چقدر دوستش دارم
امروز بیشتر از همیشه به تو نزدیکم
و بیشتر از هر وقت دیگر برای دیدار تو مشتاقم
چشمهایم را روی هم میگذارم
روزهایم میزبان غم کهنه ی زمان است... تاریک و آشفته!!!
کاش میشد دردهایم را به نشانی ات پست کنم!
با ضمیمه ی حرفهای نگفته ی دلم و اشکهای نریخته...
تو کجایی؟؟؟
غم را در نبود دستهایت در آغوش سرد خویش گرفتم
چه تنهایی پر معنایی در غیاب تو مرا همواره میسوزاند...
میدانم می آیی!!!
روزی که دیر نیست...
[SIGPIC][/SIGPIC]
زندگی در بردگی شرمندگی است * معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران * بر تن مردان بود بار گران
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)