از فاصله تا خاطره راه درازی نیست
اما فرقش زیاد است فاصله یعنی هجرت ، یعنی پرواز ، یعنی که دیگر نیستی تا سر به روی شانه هایت بگذارم .
فاصله یعنی شب بی ستاره ، بی ماه ،شب برهنه ،̕پر از کنج های تنهایی و تاریکی ،̕ پر از بغض های نشگسته
فاصله یعنی بیقراری من برای زلال اشکی که در چشمانت حلقه زده
فاصله یعنی حال منه بی تو
فاصله یعنی دختری در قاب پنجره که از پشت حفاظ سخت اسارت با نگاهش بر من نهیب میزند .
فاصله یعنی صدای تیشه فرهاد ، صدای ناله مجنون ، نگاه عاشق خسرو
فاصله یعنی انتظار ، انتظار خراب شدن دیوار ، یکی شدن پنجره ها
فاصله یعنی شب گر یه های دل بیقرار
انتظار رسیدن به نریسدن ها
فاصله یعنی دختری در کویر که به سوی افق های نا کجا آباد می رود .
فاصله یعنی نگاه خشم آلود مادرم که فرزند خود را به بند کشیده تا از شراب عشق لب تر نکند
فارق از اینکه من خود ̗می فروشم .
خاطره یعنی یک عصر دلنشین ، در یک تراس و چای ومن و تو ؛ که حالا در کسوت ما به این فاصلها میخندیم .
ShNA
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)