صفحه 12 از 19 نخستنخست ... 28910111213141516 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 111 تا 120 , از مجموع 185

موضوع: ◄*♥*►دهلوی * اشعار * غزلیات◄*♥*►

  1. #111
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    ژاله از نرگس فرو بارید و گل را آب داد


    ژاله از نرگس فرو بارید و گل را آب داد
    وز تگرگ روح پرور مالش عناب داد
    چشم مست او که مژگان را به قتلم تیز کرد
    خنجر زهرآب داده در کف قصاب داد
    دوش بوی گل مرا از آشنایی یاد داد
    جان گریبان پاره کرد وخویش را برباد داد
    ترسم از پرده برون افتم چو گل کاین باد صبح
    زان گلستانها که روزی با تو بودم یاد داد


    دارد اندر دل غباری گریه وقت تست هان
    کارکن اندر دش گر می‌توانی کار کرد


    می کشد از چشم و خوشتر آنکه می‌گوید که خلق
    خود همی میرند کسی را چشم من کم می‌کشد


    ای که بر کندی دل از پیمان یاران قدیم
    گاه‌گاهت یاد باید کرد از عهد و داد
    محنت هجران ورنج راه و تشویق سفر
    این‌همه گویی نصیب جان مهجورم فتاد


    چند گویید ای مسلمانان که حال خود بگوی ؟
    من همی گویم ولی از من که باور می‌کند ؟



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  2. #112
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    گر کنی یاری و گر آزار بر من بگذرد


    گر کنی یاری و گر آزار بر من بگذرد
    هر چه می‌خواهی بکن ای یار بر من بگذرد
    گفتی از من بگذرم زین‌سو بود بر تو ستم
    این ستم ای کاشکی هر بار بر من بگذرد
    هر سحر گاهی فرستم جان به استقبال او
    تا مگر بویی از آن گلزار بر من بگذرد


    من به گرمای قیامت خون خورم بر یاد دوست
    جوی شیران را نما کو تشنه‌ی کوثر بود


    دیشبش گفتم فلانی! زیرلب گفتا که «مرگ»!
    طرفه مرگی بود این کز آب حیوان زاده شد


    چند تن در مسجد و دل گرد کوی شاهدان
    خرم آن‌کو آشکارا باده با یاری کشد


    چون تویی از نسل آدم گشت پیدا نیست عیب
    گر فرشته بوسه بربای منی آدم زند


    دل من چرا چو غنچه نشو دریده صد جا
    که صبا رسید و بویی زنگار من نیامد



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  3. #113
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    خبرم شدست کامشب سر یار خواهی آمد


    خبرم شدست کامشب سر یار خواهی آمد
    سر من فدای آن ره که سوار خواهی آمد
    غم و غصه فراقت بکشم چنانکه دانم
    اگرم چو بخت روزی به کنار خواهی آمد
    منم و دلی و آهی ره تو درون این دل
    مرو ایمن اندرین ره که فگار خواهی آمد
    می تست خون خلقی و همی‌خوری دمادم
    مخور ا ین قدح که فردا به خمار خواهی آمد
    منم آهوی رمیده زکمند خوب‌رویان
    به امید آنکه روزی به شکار خواهی آمد
    به یک آمدن ببردی دل و جان صد چو خسرو
    که زید اگر بدینسان دو سه بار خواهی آمد؟



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  4. #114
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    بت نو رسیده‌ی من هوس شکار دارد


    بت نو رسیده‌ی من هوس شکار دارد
    دل صید کرده هر سو نه یکی هزار دارد
    دل من ببرد زلفش جگرم بحتست چشمش
    تو مباش غافل ای جان که هنوز کار دارد
    نتوانمش ببینم که رقیب ناموافق
    چه خوشست گل ولیکن چه کنم که خار دارد
    برو ای صبا و خالی که ترا ز هجر دیدن
    برسانش ار چه دانم که کم استوار دارد
    بخدا که سینه‌ی من بشکاف و جان به رو کن
    که درون خانه‌ی تو دگری چه کار دارد ؟
    برسی ای سوار و بنواز به لطیف خاکی را
    که ز تندی سمندت دل پر خار دارد
    چو اسیر تست خسرو نظری به مردمی کن
    که زتاب زلف مست دل بی‌قرار دارد



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  5. #115
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    در کین گشاد چشمت به خیال خود بگو تا


    در کین گشاد چشمت به خیال خود بگو تا
    زپی شفاعت من به میانه یی در آید



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  6. #116
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    دل من ز زلف و رویت شد اسیر و چون نگردد


    دل من ز زلف و رویت شد اسیر و چون نگردد
    شب ماهتاب دزدی که به خانه‌یی در آید



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  7. #117
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    دل‌بران مهرنمایند و وفا نیز کنند


    دل‌بران مهرنمایند و وفا نیز کنند
    دل بران مهر چه بندی که جفا نیز کنند
    چند گویند که گه‌گه به دلش میگذری
    این حدیثی است که بهر دل ما نیز کنند
    عالمی را بکش از غمزه که ترکان به خدنگ
    گربکشتند بسی صید رها نیز کنند
    عاشقان گرچه ترا بهرجفا بد گویند
    از پی چشم بد خلق دعا نیز کنند
    هجر مپسند چو دانی که وکیلان سپهر
    دوستان را بهم آرند و جدا نیز کنند
    منعمان گر چه برانند گدا را از در
    گه گهی حاجت درویش روا نیز کنند
    سوی خسرو نگهی کن به طفیل دگران
    کاهل دولت نگهی سوی گدا نیز کنند


    باده کش دوزخیان بهتر ازین متقیان
    کز پی خلد برین طاعت معبود کنند


    دل ستد از من بیمار و به پرسش نامد
    چون خبر یافت که جان می‌دهم آنگه برسید



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  8. #118
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    گوش من از پی نام تو به هر کوی بماند


    گوش من از پی نام تو به هر کوی بماند
    چشم من از هوس روی تو هر سوی بماند
    نه به گلزار گشاید دل من نه در باغ
    بس‌که در جان من اندیشه‌ی آن روی بماند
    بامدادان به چمن ناز کنان می گشتی
    سرو یک‌پای ستاده به لب جوی بماند
    ماجرای دل خود کام چه پرسی از من ؟
    سالها شد که ز من رفت و در آن کوی بماند


    پیش محراب دو ابروش که طاقست به حسن
    عالمی دست برآورده به یارب نگرید
    چشمش از هر مژه‌یی ساخته مشکین قلمی
    می‌دهد فتوی خون همه مذهب نگرید
    زلف بر مه زده در خانه‌ی دل داهدیش
    نشد از دل اثر ماه به عقرب نگرید
    اوست نوروز من و چون فتدش جعد به پای
    راست با روز برابر شدن شب نگرید



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  9. #119
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    ای که عمر از پی‌سودای تو دادیم بباد


    ای که عمر از پی‌سودای تو دادیم بباد
    یاد می‌دارد که از مات نمی آید یاد
    عهدها بستی و می‌داشتم امید وفا
    ای امید من و عهد تو سراسر همه باد
    هر چه دارند ز آئین نکویی خوبان
    همه داری و بدان چشم بدانت مرساد
    ماجرای دل گم‌گشته‌ی بی نام ونشان
    هر که را باز نمودیم نشانی به تو داد
    کام خسرو بده ای خسرو خوبان که شده است
    لعلی جان‌بخش تو شیرین و دل او فرهاد


    زاهد از صومعه زنهار که بیرون نروی
    که از آن سوی بلای دل و دین می‌گذرد
    می‌گذشتی شب و از ماه برآمد فریاد
    کاین چه فتنه است که بروی زمین می‌گذرد؟


    مکن از گریه مرا منع که دل سوخته را
    هیچ‌کس از جزع و گریه ملامت نکند



    هست روشن به رخت دیده اگر خاک رهت
    باز دریده کشم نور علی نور شود
    بس‌که پروانه شود سوخته‌ی شمع زعشق
    عارف از سوختگی عاشق پروانه شود



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  10. #120
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    گر سر زلف تو از باد پریشان نشود


    گر سر زلف تو از باد پریشان نشود
    خلق بیچاره چنین بی‌دل و حیران نشود
    ای مسلمانان آن موی ببینید آخر
    چه کند این دل مسکین که پریشان نشود ؟
    مردمان در من و بیهوشی من حیرانند
    من در آن کس که ترا بیند وحیران نشود


    مردن از دوستی ای دوست ز هندو آموز
    زنده در آتش سوزان شدن آسان نبود



    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






صفحه 12 از 19 نخستنخست ... 28910111213141516 ... آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/