صفحه 55 از 90 نخستنخست ... 54551525354555657585965 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 541 تا 550 , از مجموع 900

موضوع: دیوان اشعار سعدی

  1. #541
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    تو مپندار کز این در به ملامت بروم

    دلم این جاست بده تا به سلامت بروم


    ترک سر گفتم از آن پیش که بنهادم پای

    نه به زرق آمده‌ام تا به ملامت بروم


    من هوادار قدیمم بدهم جان عزیز

    نو ارادت نه که از پیش غرامت بروم


    گر رسد از تو به گوشم که بمیر ای سعدی

    تا لب گور به اعزاز و کرامت بروم


    ور بدانم به در مرگ که حشرم با توست

    از لحد رقص کنان تا به قیامت بروم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #542
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    به تو مشغول و با تو همراهم

    وز تو بخشایش تو می‌خواهم


    همه بیگانگان چنین دانند

    که منت آشنای درگاهم


    ترسم ای میوه درخت بلند

    که نیایی به دست کوتاهم


    تا مرا از تو آگهی دادند

    به وجودت گر از خود آگاهم


    همه درخورد رای و قیمت خویش

    از تو خواهند و من تو را خواهم


    بلبل بوستان حسن توام

    چون نیفتد سخن در افواهم


    می‌کشندم که ترک عشق بگو

    می‌زنندم که بیدق شاهم


    ور به صد پاره‌ام کنی زین رنگ

    بنگردم که صبغه اللهم


    سعدیا در قفای دوست مرو

    چه کنم می‌برد به اکراهم


    میل از این جانب اختیاری نیست

    کهربا را بگو که من کاهم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #543
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    امشب آن نیست که در خواب رود چشم ندیم

    خواب در روضه رضوان نکند اهل نعیم


    خاک را زنده کند تربیت باد بهار

    سنگ باشد که دلش زنده نگردد به نسیم


    بوی پیراهن گم کرده خود می‌شنوم

    گر بگویم همه گویند ضلالیست قدیم


    عاشق آن گوش ندارد که نصیحت شنود

    درد ما نیک نباشد به مداوای حکیم


    توبه گویندم از اندیشه معشوق بکن

    هرگز این توبه نباشد که گناهیست عظیم


    ای رفیقان سفر دست بدارید از ما

    که بخواهیم نشستن به در دوست مقیم


    ای برادر غم عشق آتش نمرود انگار

    بر من این شعله چنانست که بر ابراهیم


    مرده از خاک لحد رقص کنان برخیزد

    گر تو بالای عظامش گذری وهی رمیم


    طمع وصل تو می‌دارم و اندیشه هجر

    دیگر از هر چه جهانم نه امیدست و نه بیم


    عجب از کشته نباشد به در خیمه دوست

    عجب از زنده که چون جان به درآورد سلیم


    سعدیا عشق نیامیزد و شهوت با هم

    پیش تسبیح ملایک نرود دیو رجیم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #544
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    ما دگر کس نگرفتیم به جای تو ندیم

    الله الله تو فراموش مکن عهد قدیم


    هر یک از دایره جمع به راهی رفتند

    ما بماندیم و خیال تو به یک جای مقیم


    باغبان گر نگشاید در درویش به باغ

    آخر از باغ بیاید بر درویش نسیم


    گر نسیم سحر از خلق تو بویی آرد

    جان فشانیم به سوغات نسیم تو نه سیم


    بوی محبوب که بر خاک احبا گذرد

    نه عجب دارم اگر زنده کند عظم رمیم


    ای به حسن تو صنم چشم فلک نادیده

    وی به مثل تو ولد مادر ایام عقیم


    حال درویش چنانست که خال تو سیاه

    جسم دل ریش چنانست که چشم تو سقیم


    چشم جادوی تو بی واسطه کحل کحیل

    طاق ابروی تو بی شائبه وسمه و سیم


    ای که دلداری اگر جان منت می‌باید

    چاره‌ای نیست در این مسله الا تسلیم


    عشقبازی نه طریق حکما بود ولی

    چشم بیمار تو دل می‌برد از دست حکیم


    سعدیا عشق نیامیزد و عفت با هم

    چند پنهان کنی آواز دهل زیر گلیم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #545
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    ما به روی دوستان از بوستان آسوده‌ایم

    گر بهار آید وگر باد خزان آسوده‌ایم


    سروبالایی که مقصودست اگر حاصل شود

    سرو اگر هرگز نباشد در جهان آسوده‌ایم


    گر به صحرا دیگران از بهر عشرت می‌روند

    ما به خلوت با تو ای آرام جان آسوده‌ایم


    هر چه از دنیا و عقبی راحت و آسایشست

    گر تو با ما خوش درآیی ما از آن آسوده‌ایم


    برق نوروزی گر آتش می‌زند در شاخسار

    ور گل افشان می‌کند در بوستان آسوده‌ایم


    باغبان را گو اگر در گلستان آلاله‌ایست

    دیگری را ده که ما با دلستان آسوده‌ایم


    گر سیاست می‌کند سلطان و قاضی حاکمند

    ور ملامت می‌کند پیر و جوان آسوده‌ایم


    موج اگر کشتی برآرد تا به اوج آفتاب

    یا به قعر اندربرد ما بر کران آسوده‌ایم


    رنج‌ها بردیم و آسایش نبود اندر جهان

    ترک آسایش گرفتیم این زمان آسوده‌ایم


    سعدیا سرمایه داران از خلل ترسند و ما

    گر برآید بانگ دزد از کاروان آسوده‌ایم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #546
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    ما در خلوت به روی خلق ببستیم

    از همه بازآمدیم و با تو نشستیم


    هر چه نه پیوند یار بود بریدیم

    وان چه نه پیمان دوست بود شکستیم


    مردم هشیار از این معامله دورند

    شاید اگر عیب ما کنند که مستیم


    مالک خود را همیشه غصه گدازد

    ملک پری پیکری شدیم و برستیم


    شاکر نعمت به هر طریق که بودیم

    داعی دولت به هر مقام که هستیم


    در همه چشمی عزیز و نزد تو خواریم

    در همه عالم بلند و پیش تو پستیم


    ای بت صاحب دلان مشاهده بنمای

    تا تو ببینیم و خویشتن نپرستیم


    دیده نگه داشتیم تا نرود دل

    با همه عیاری از کمند نجستیم


    تا تو اجازت دهی که در قدمم ریز

    جان گرامی نهاده بر کف دستیم


    دوستی آنست سعدیا که بماند

    عهد وفا هم بر این قرار که بستیم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #547
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    ای سروبالای سهی کز صورت حال آگهی

    وز هر که در عالم بهی ما نیز هم بد نیستیم


    گفتی به رنگ من گلی هرگز نبیند بلبلی

    آری نکو گفتی ولی ما نیز هم بد نیستیم


    تا چند گویی ما و بس کوته کن ای رعنا و بس

    نه خود تویی زیبا و بس ما نیز هم بد نیستیم


    ای شاهد هر مجلسی و آرام جان هر کسی

    گر دوستان داری بسی ما نیز هم بد نیستیم


    گفتی که چون من در زمی دیگر نباشد آدمی

    ای جان لطف و مردمی ما نیز هم بد نیستیم


    گر گلشن خوش بو تویی ور بلبل خوشگو تویی

    ور در جهان نیکو تویی ما نیز هم بد نیستیم


    گویی چه شد کان سروبن با ما نمی‌گوید سخن

    گو بی‌وفایی پر مکن ما نیز هم بد نیستیم


    گر تو به حسن افسانه‌ای یا گوهر یک دانه‌ای

    از ما چرا بیگانه‌ای ما نیز هم بد نیستیم


    ای در دل ما داغ تو تا کی فریب و لاغ تو

    گر به بود در باغ تو ما نیز هم بد نیستیم


    باری غرور از سر بنه و انصاف درد من بده

    ای باغ شفتالو و به ما نیز هم بد نیستیم


    گفتم تو ما را دیده‌ای وز حال ما پرسیده‌ای

    پس چون ز ما رنجیده‌ای ما نیز هم بد نیستیم


    گفتی به از من در چگل صورت نبندد آب و گل

    ای سست مهر سخت دل ما نیز هم بد نیستیم


    سعدی گر آن زیباقرین بگزید بر ما همنشین

    گو هر که خواهی برگزین ما نیز هم بد نیستیم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #548
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    عمرها در پی مقصود به جان گردیدیم

    دوست در خانه و ما گرد جهان گردیدیم


    خود سراپرده قدرش ز مکان بیرون بود

    آن که ما در طلبش جمله مکان گردیدیم


    همچو بلبل همه شب نعره زنان تا خورشید

    روی بنمود چو خفاش نهان گردیدیم


    گفته بودیم به خوبان که نباید نگریست

    دل ببردند و ضرورت نگران گردیدیم


    صفت یوسف نادیده بیان می‌کردند

    با میان آمد و بی نام و نشان گردیدیم


    رفته بودیم به خلوت که دگر می‌نخوریم

    ساقیا باده بده کز سر آن گردیدیم


    تا همه شهر بیایند و ببینند که ما

    پیر بودیم و دگرباره جوان گردیدیم


    سعدیا لشکر خوبان به شکار دل ما

    گو میایید که ما صید فلان گردیدیم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #549
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    بگذار تا مقابل روی تو بگذریم

    دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم


    شوقست در جدایی و جورست در نظر

    هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم


    روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست

    بازآ که روی در قدمانت بگستریم


    ما را سریست با تو که گر خلق روزگار

    دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم


    گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من

    از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم


    ما با توایم و با تو نه‌ایم اینت بلعجب

    در حلقه‌ایم با تو و چون حلقه بر دریم


    نه بوی مهر می‌شنویم از تو ای عجب

    نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم


    از دشمنان برند شکایت به دوستان

    چون دوست دشمنست شکایت کجا بریم


    ما خود نمی‌رویم دوان در قفای کس

    آن می‌برد که ما به کمند وی اندریم


    سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند

    چندان فتاده‌اند که ما صید لاغریم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #550
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    ما دل دوستان به جان بخریم

    ور جهان دشمنست غم نخوریم


    گر به شمشیر می‌زند معشوق

    گو بزن جان من که ما سپریم


    آن که صبر از جمال او نبود

    به ضرورت جفای او ببریم


    گر به خشمست و گر به عین رضا

    نگهی بازکن که منتظریم


    یک نظر بر جمال طلعت دوست

    گر به جان می‌دهند تا بخریم


    گر تو گویی خلاف عقلست این

    عاقلان دیگرند و ما دگریم


    باش تا خون ما همی‌ریزند

    ما در آن دست و قبضه می‌نگریم


    گر برانند و گر ببخشایند

    ما بر این در گدای یک نظریم


    دوست چندان که می‌کشد ما را

    ما به فضل خدای زنده تریم


    سعدیا زهر قاتل از دستش

    گو بیاور که چون شکر بخوریم


    ای نسیم صبا ز روضه انس

    برگذر پیش از آن که درگذریم


    تو خداوندگار باکرمی

    گر چه ما بندگان بی هنریم

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 55 از 90 نخستنخست ... 54551525354555657585965 ... آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/