پدر با من بازی کن!
طبق پژوهش ها و تحقیقات مختلف، این موضوع به اثبات رسیده : کودکانی که در دوران طفولیت، از رابطه ای نشاط آور و مثبت با پدرشان برخوردار بوده اند، کسانی بوده اند که آینده بهتر، موفق تر و سالم تری داشته اند. همه این موارد موجب می شود که امروزه بیش از گذشته، احساس نیاز به شناخت و اهمیت نقش پدری، مورد توجه قرار گیرد.
آزمونی به نام آزمون شادکامی در دانشگاه آکسفورد طراحی شد و سپس ازاین ازمون در مدارس استفاده شد. این آزمون مشخص می کند که میزان و یا حداقل شادمانی چقدر است.
این آزمون در کشورهای مختلف مورد استفاده قرار گرفت. مثلا در کشور انگلستان این آزمون انجام شد و نتیجه آن از حد متوسط، کمی پائین تر بود. اتفاقا در یکی از دبیرستانهای دخترانه در شهر تهران که مدرسه ای موفق به لحاظ علمی و تحصیلی محسوب می شود، این آزمون صورت گرفت ونتیجه حاصله نشان می داد که میزان شادکامی در میان نوجوانان این مدرسه پائین است. این موارد در سطح خرد جامعه و در نهادهای نسبتا کوچک، قابل بررسی است اما نتایج حاصل از سایر تحقیقات انجام شده نشان می دهند که به طور کلی اوضاع روحی جوانان و نوجوان جامعه ما، با بحرانهایی روبروست که چندان خوشایند نیست و البته باید گفت که بسیار نگران کننده است.
در ارتباط با چنین مواردی باید به این موضوع اشاره کرد که کودکانی که در دوران نوجوانی شان با مشکلاتی روبرو می شوند، ریشه این مشکلات را باید به همان دوران کودکی ارجاع داد. در واقع باید اینطور گفت که نوجوانان افسرده و دارای مشکلات روحی، احتمالا در دوران کودکی با بحرانها و کمبودهایی مواجه بوده اند.
آنچه مهم است یادگیری این موضوع به بچه هاست که چطور افکار و احساسات خویش را در موقعیت های مختلف زندگی، مدیریت کنند. مسلما این اقدام مهم در دوران کودکی توسط والدین به کودکان آموخته می شود.
چنانچه کودکان در سالهای اولیه تولدشان، نکاتی را از پدر و مادر بیاموزند که آن نکات نقش اساسی در شکل گیری شخصیت و رفتار کودک دارد، این توانایی و قابلیت در آنها رشد پیدا می کند که در زندگی آینده خویش، با وجود بدترین افکار موجود، بهترین راه را انتخاب کنند. در این زمینه نقش پدر و مادر از اهمیت بسیاری برخوردار است اما مسلما ایفای نقش این دو باید به گونه ای باشد که به صورتی مکمل عمل کنند و هر یک در جایگاه و نقشی که در رابطه با فرزند دارند، به بهترین صورت برخورد کنند. در نوشتار حاضر، اهمیت نقش پدر در تربیت فرزند مورد نظر می باشد.
بدون تردید نقش پدر به عنوان مدیر خانه، تکیه گاه و الگوی فرزندان، نقش بسیار مهمی است. حفظ جایگاه و اقتدار پدر در تمامی مراحل رشد کودکان حائز اهمیت است. تجربه نشان داده که در خانواده هایی که جایگاه پدر از اقتدار و قدرت تصمیم گیرنده بهره مند نیست، کودکان نیز به طور نسبی در شرایط اعتدال شخصیتی قرار ندارند. چرا که کودکان نیاز دارند که از همان بچگی، پدرشان را فردی استوار، قدرتمند، مشاور، حامی خانواده و مقتدر ببینند. پدر در اغلب موارد برای فرزندان به عنوان الگویی مناسب تلقی می شود و معمولا کودکان توجه خاصی به پدر خویش به عنوان یک الگو دارند.
توجه داشته باشید که کودک، در حین بازی با همسالان، استعدادهایش کشف می شود و مهارتهای زیادی را می آموزد. بزرگسالان یعنی پدر و مادر باید خود را تا سرحد بچگی پایین آورده و با او بازی کنند و با بازی کردن خود با فرزند، رضایت او را حاصل کنند
از روش های تربیتی قرآن این است که الگوها را معرفی می کند:
«لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه لمن کان یرجوالله و الیوم الاخر و ذکرالله کثیراً» (احزاب/21)
اولین الگو در تربیت فرزند، پدر و مادر هستند. اگر والدین معتقد به اجرای احکام الهی باشند بهترین تأثیر را خواهد داشت.
طبق صریح آیه قران، نقش والدین در ایجاد الگویی مناسب برای فرزندان از هر نقشی پررنگ تر است. بنابراین برای اینکه بتوانیم الگوهای مناسبی برای فرزندانمان باشیم، لازم است به مواردی توجه کنیم.
از جمله توصیه هایی که می توان به پدران عزیز ارائه داد عبارتند از:
** پدر در عین قدرت نمایی و اقتدار باید به گونه ای عمل کند که کودک از او تصور فردی را داشته باشد که در عین عادل بودن، مهربان است.
** پدر باید به گونه ای با فرزند خویش رفتار کند که امتیاز و برتری خود را نسبت به فرزند را در قدرتمند بودن نداند، بلکه در سایه ابتکار و دانایی بداند.
** پدر باید به گونه ای رفتار کند که همیشه نزد بچه ها از احترامی خاص برخوردار باشد.
** باید پدر کاری کند که فرزند همیشه مشتاق دیدارش باشد، نه اینکه از او فراری باشد یا از او هراس داشته باشد.
** پدر باید نسبت به فنون و روشهای تربیتی آگاهی داشته باشد و برای تربیت فرزند وقت گذاری کند.
پدر و بازی کودک
از آنجا که یک کودک سرشار از انرژی است، نیازمند این است که این انرژیها را تخلیه کند و کودک چاره ای جز بازی کردن ندارد. بسیاری از والدین ترجیح می دهند که فرزندشان در گوشه ای بنشیند و با خود بازی کند، اما این توقع صحیحی نیست، زیرا موجب می شود که کودک به انزوا و گوشه گیری مبتلا شود.
توجه داشته باشید که کودک، در حین بازی با همسالان، استعدادهایش کشف می شود و مهارتهای زیادی را می آموزد. بزرگسالان یعنی پدر و مادر باید خود را تا سرحد بچگی پایین آورده و با او بازی کنند و با بازی کردن خود با فرزند، رضایت او را حاصل کنند. بازی کردن والدین با فرزندان، باعث می شود که آنها، آرام آرام تجارب خود را به فرزندان منتقل کرده و دست آنها را گرفته و از نردبان ترقی و کمال بالا ببرند.
قرآن کریم درباره بازی کودکان می فرماید:
«قالوا یا ابانا مالک لاتأمنا علی یوسف و انا له لناصحون- ارسله معنا غدا یرتع و یلعب و انا له لحافظون» (یوسف/11و12)
«گفتند: پدر چرا درباره یوسف از ما ایمن نیستی؟ بااینکه ما خیرخواه او هستیم. او را فردا با ما بفرست تا بگردد و بازی کند و ما نگهبان او هستیم.»
با دقت در این آیه متوجه می شویم که:
بزرگسالان نباید مانع گردش و بازی خردسالان شوند بلکه باید از حال آنها غفلت نکرده و همواره حافظ و نگهبان آنها باشند. مقصود از بازی، بازی های هدف دار و خالی از آفت و زاینده آثار خستگی و ملال است و چنین بازیهایی برای کودکان بسیار مفید است.1
در زمینه بازی، همانطور که گفته شد نقش پدر بسیار مهم است. با توجه به مشغله و گرفتاریهای شغلی پدران امروز، فرصت چندانی باقی نمی ماند تا کودکان بتوانند با پدر خویش بازی کنند. بسیاری از پدران زمانی به منزل بازمی گردند که فرزندان به خواب رفته اند. آنچه مشخص است اینکه نیاز یک کودک به دیدن پدرش و گذراند اوقاتی شاد و مفرح در کنار او، به قدری مهم است که هیچ چیزی نمی تواند جبران کننده این موقعیت باشد. اگر پدران باور داشته باشند که تامین نیازهای روحی و شکل گیری شخصیت فرزندانشان از تامین مادی آنها کم اهمیت تر نیست، شاید به گونه ای دیگر به این موضوع بیندیشند.
پی نوشت:
1. سایت خانواده مطهر
فاطمه ناظم زاده
بخش خانواده ایرانی تبیان
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)